کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۹۱۱۶۶
تاریخ خبر:

‌مدیران استقلال چه‌کسانی بودند و از کجا‌ پول می‌آوردند؟

روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی | برندهایی با حدود ۵۰ میلیون وفادار. از استقلال و پرسپولیس حرف می‌زنیم. دوقطبی معروف فوتبال تهران و البته ایران که شاید بتوان آنها را بزرگترین دلخوشی جمعی ما دانست. این دلخوشی اما سال‌هاست که هرازگاهی با مشکلات «مدیریتی» روبه‌رو می‌شود. در واقع مهم‌ترین نماد مشکل «مدیریت» در کشور، می‌تواند این دو باشگاه باشد.

این روزها البته پرسپولیس و استقلال مدیرانی کم‌حاشیه‌تر نسبت به سال قبل خود دارند ولی دیر نیست روزی که دوباره سایه این مشکلات روی سر باشگاه بیفتد. در چنین شرایطی جای این پرسش وجود دارد که مدیران این دو باشگاه از کجا وارد آبی و قرمزهای پایتخت شدند و مهم‌‌تر از آن اینکه، از چه سرچشمه‌ای پول آوردند و خرج این باشگاه‌ها کردند.

استقلال تا سال ۶۸ توسط مدیرانی اداره می‌شود که مالکش یعنی سازمان تربیت بدنی وقت برایش می‌فرستد. عباس کردنوری، بیشترین زمان را در این حدود ۱۱ سال در استقلال مدیریت کرده است. حدود ۶ سال. با این حال، مدیران آن زمان صرفا مدیرانی اداری بودند. عباس کردنوری، از سال ۵۸ تا ۶۴ مدیر باشگاه بود و حتی نتوانست در مقابل موج انقلاب از اموال باشگاه محافظت کند. خودش در مصاحبه‌ای گفته: «فردی به نام میرزایی بود که سابقه ورزشی هم داشت و رفته بود کاخ را گرفته بود و چند نیروی مسلح هم آنجا گذاشته بود و کسی را راه نمی‌داد. آنجا تمرین نظامی می‌کردند.» کاخی که او از آن حرف می‌زند کاخ باشگاه تاج بود. بالای میدان بهارستان. روبه‌روی بیمارستان طرفه. آن کوچه هنوز اسمش استقلال است ولی ساختمانش متعلق است به سازمان تربیت بدنی.

استقلال در این دوره لابد چوب نامش را خورده است و البته چوب مخالفت مسئولان وقت سازمان تربیت بدنی با این باشگاه. حسین شاه‌حسینی، رئیس اول سازمان تربیت بدنی آشکار یک هوادار «شاهین» بود و حسین فکری معاونش، چپی بود که با «خسروانی» و تیمش میانه‌ای نداشت. مصطفی داودی هم که بعد از شاه‌حسینی تا سال ۱۳۶۱ رئیس سازمان شد، همان بود که با طرح ۲۷ ساله‌ها ناصر حجازی را از جام ملت‌های آسیای ۱۹۸۴ حذف کرد. سیداسماعیل داودی شمسی هم که تا سال ۱۳۶۵ رئیس این سازمان بود، همان کسی است که بعد از بازی معروف ۱۷ مهر پرسپولیس و پاس در امجدیه، به جای مجازات هوادارانی که آن بلوا را راه انداختند، حکم داد که کل مسابقات جام باشگاه‌های تهران تعطیل شود، آن‌هم درست وقتی که استقلال با پرسپولیس با امتیاز مساوی در صدر بود.

*** حلقه فلسطین جنوبی
این وضعیت در سال ۱۳۶۸ تغییر کرد. جنگ تمام شده بود و دولت هاشمی می‌خواست مملکت را نونوار کند و فوتبال بهترین وسیله بود. حسن غفوری‌فرد، رئیس سازمان تربیت بدنی بود. او واسطه حضور حلقه‌ای از افراد اقتصادی در استقلال شد که حالا تقریبا همگی در سطوح بالای اقتصادی دفتر رهبری حضور دارند. علی آقامحمدی، محمدجواد ایروانی و سیدکاظم میرولد مثلثی هستند که در این دوره تا حدود سال ۱۳۸۴ یعنی در شانزده سال دوره هاشمی و خاتمی مدیریت استقلال را در دست داشتند. از این جمع، آقامحمدی و ایروانی هنوز در دفتر رهبر انقلاب منصب دارند. این حلقه به حلقه همدانی‌ها هم معروف است.

علی آقامحمدی متولد خود همدان است و سیدکاظم میرولد ملایری است. استقلالی‌های حاکمیتی اقتصادی همدانی، یک همدانی را هم به سمت مدیرعامل استقلال منصوب کردند: سید کاظم اولیایی. در میانه دهه هفتاد اما بحث خانوادگی می‌شود و علی فتح‌الله‌زاده به استقلال می‌آید. علی آقامحمدی، دایی همسر فتح‌الله‌زاده است. آخرین نسل از مدیران، محمدحسین قریب بود. او در دو دوره و مجموعا سه سال مدیر استقلال بود. استقلال در این دوره حدودا ۱۶ ساله، یک بار قهرمان جام قدس شد، یک بار قهرمان جام باشگاه‌های تهران، یک بار قهرمان سوپرجام باشگاه‌های تهران، دو بار قهرمان لیگ آزادگان و یک بار قهرمان لیگ برتر. مجموعا ۱۰ قهرمانی به اضافه یک قهرمانی در باشگاه‌های آسیا. کارنامه بدی برای این گروه نیست.

پول استقلال در این دوره، دست‌کم تا میانه دهه هفتاد، از دولت می‌آید. هم سازمان تربیت بدنی تصمیم می‌گیرد پول خرج کند و هم استقلال از طریق محمدجواد ایروانی که در آن دوره معاون وزارت جهادسازندگی است، منابعی را دریافت می‌کند. از میانه دهه هفتاد هم که اسپانسر در ایران مد می‌شود، منبع درآمد جدیدی برای تیم‌ها به وجود می‌آید که البته آن هم دولت‌‌نهاد است. نخستین اسپانسری که از استقلال به یاد داریم بیمه آسیاست و بعد از آن موتوژن. بیمه آسیا زیرمجموعه وزارت اقتصاد و دارایی بود و موتوژن از اموال شرکت سرمایه‌گذاری غدیر که خودش از اموال بانک صادرات بود و البته بانک صادرات هم زیرمجموعه وزارت اقتصاد و امور دارایی.

از اواخر دهه ۷۰ هم پای لوازم خانگی کره‌ای و ژاپنی به روی پیراهن‌ها باز شد که به نظر می‌رسد فارغ از تعلقات رنگی، نوعی خراج شرکت‌های ژاپنی و کره‌ای برای حضور در ایران بود. برای استقلال ال‌جی، شارپ و آیوا پای کار آمدند. در همان سال‌ها و به‌طور مشخص در آذرماه سال ۱۳۷۹، اتفاق دیگری هم باعث شد که بودجه جدیدی به ورزش تزریق شود. دولت میرحسین موسوی در سال ۱۳۶۳ مصوب کرده بود که فقط ۵۰ درصد از درآمد سازمان تربیت بدنی به این سازمان بازگردد اما دولت خاتمی این میزان را در سال ۱۳۷۹ به ۱۰۰ درصد افزایش داد. همین رویکرد دولت خاتمی به خرج کردن پول دولت در زمینه ورزش بود که کم‌کم باعث شد قطب جدیدی در فوتبال ایران، این بار از اصفهان شکل بگیرد: سپاهان.

*** سیاسی‌های واقعی می‌آیند
دوره احمدی‌نژاد برای استقلال دوره جذابی است. هشت سال، دو قهرمانی در لیگ برتر و دو قهرمانی در جام حذفی. استقلال در این دوره سه مدیر دارد. مقداد نجف‌نژاد که از او، دیر ارسال شدن اسامی باشگاه به آسیا و حذف استقلال از مسابقات لیگ قهرمانان را در خاطر داریم. امیررضا واعظ‌آشتیانی که اگرچه سیاسی بود ولی یک قهرمانی و یک قهرمانی جام حذفی برای اوست و در نهایت باز هم علی فتح‌الله‌زاده که او هم یک قهرمانی لیگ و یک جام حذفی به دست آورد.

حجم بالای اسپانسرهای روی پیراهن در این دوره، نشان می‌دهد که نه فقط سیاسی‌ها که حتی اقتصادی‌ها هم در این دوره برای بالا رفتن در عرصه اجتماعی ایران از استقلال یا بهتر است بگوییم از فوتبال استفاده کردند. استقلال در هشت سال دولت احمدی‌نژاد، چهارده اسپانسر دارد اما مهم‌ترینشان علی انصاری است. مالک بازار موبایل ایران که زمانی بانک تات را هم در اختیار داشت. سرمایه‌داری که کمتر از حسین هدایتی و بابک زنجانی به دیده شدن علاقه داشت. او در دو سال اول دولت روحانی هم اسپانسر استقلال باقی ماند و در نهایت جای خود را به نسل جدید داد.

*** هفت گاو لاغر
یوسف خواب هفت گاو چاق و هفت گاو لاغر را دیده بود و دوره روحانی به‌معنای واقعی کلمه دوره همان خشکسالی بود که تعبیر هفت گاو لاغر بودند. در دوره روحانی، به‌جز بهرام افشارزاده، کمتر کسی به استقلال آمده که اهالی ورزش و فوتبال او را بشناسند و عملکردشان آن‌قدر بد بود که حتی مثل مقداد نجف‌نژاد یا امیرواعظ آشتیانی نتوانستند حتی نامی برای خود بسازند. پول این دوره اما از بخشی آمد که پیشران اقتصاد کشور در سال‌های اخیر بود. ارتباطات و فناوری اطلاعات. ایرانسل یک‌بار در ابتدای دولت احمدی‌نژاد، لوگوی خود را روی پیراهن استقلال زده بود ولی به‌طور جدی این بخش از سال‌های ۹۴ وارد اسپانسری دو باشگاه بزرگ شدند.

با جیب‌هایی پر از پول بسته‌‌های اینترنتی که به مردم می‌فروختند. در این دوره البته مانند اتفاقی که برای پرسپولیس افتاد، افراد بیزنس‌منی هم بودند که تلاش کردند به استقلال کمک کنند ولی راستش را بخواهید بیش از آنکه استقلال از آن‌ها کمک بگیرد؛ آن‌ها از استقلال بالا رفتند. نمونه‌اش همین آقای خلیل زاده که الان هم درگیر یک پرونده شده است.

حلقه مدیران اقتصادی معتمد، سیاسی‌های دوران احمدی‌نژاد و البته مدیران ناشناس دولت روحانی و فتح‌الله‌زاده‌ای که در هر سه دوره در استقلال بوده، آبی‌های پایتخت را در این چهل سال گرداندند. اول با پول وزارت جهاد و اقتصاد و سازمان تربیت بدنی و بعد کمی با پول اسپانسرهایی که در راسشان علی انصاری بود و در نهایت با پول موبایل.روزگار خوش استقلال اما هنوز همان روزگار حلقه فلسطین جنوبی است. این را حتما هواداران استقلال تصدیق می‌کنند.

کدخبر: ۳۹۱۱۶۶
تاریخ خبر:
ارسال نظر