متجاوزان سریالی؛ از مرد ژلهای تا پستچی قلابی
روزنامه هفت صبح، سارا غضنفری | تجاوز و آزار و اذیت یعنی بدون اینکه فرد راضی به این موضوع باشد که به حریم شخصیاش وارد شوید، او را مورد تعرض و آزار قرار دهید. تجاوز تنها یک حمله فیزیکی و جنسی نیست، بلکه آسیب عمیق روحی و روانی نیز به دنبال دارد. این خشونت، هرچند شاید همیشه قتل را به همراه نداشته باشد، اما عموما تهدید به قتل را به همراه دارد. به شخصی که این عمل را مرتکب میشود تجاوزگر یا متجاوز میگویند.
ما شاهد پروندههای تجاوز سریالی و قتل افراد بعد از انجام این عمل بودهایم. مانند خفاش شب، سعید حنایی، بیجه و… اما این پرونده درباره متجاوزین سریالی است که اقدام به قتل قربانی نکردهاند. ماجرای عجیب مرد ژلهای در شیراز، ابلیس بدبو در مشهد، تجاوز در خمینی شهر، تجاوز در قالب مسافرکش تهرانی و مردی که در قالب پستچی زنان را مورد آزار و اذیت قرار میداد. این گزارش بررسی پنج پرونده از متجاوزین سریالی عجیب است.
* یک: مرد ژلهای کابوس زنان شیراز
تیرماه سال ۹۲ بود که دختر جوانی با حالتی آشفته خود را به پلیس شیراز رساند و ادعای عجیبی کرد. این دختر گریهکنان گفت که از سوی پسر جوانی هدف نیت شوم قرار گرفته است. درحالیکه پلیس با ردیابی مظنون پرونده، وی را دستگیر کرده بود، همان دختر با مراجعه نزد پلیس ادعا کرد هیچ شکایتی از پسر جوان ندارد و همه ادعاهایش دروغ بوده است.
تیم قضایی و پلیسی وقتی شنیدند پسر مرموز تنها موبایل این دختر را به سرقت برده، وی را مردادماه آزاد کردند غافل از اینکه پسر جوان به زودی یکی از مخوفترین کابوسهای شبانه زنان جنوب شیراز خواهد شد. امین. د ۲۰ ساله که به مرد ژلهای شهرت داشت، هر روز به شهرستان سپیدان میرفت و پس از خرید کاه و یونجه به شیراز برمیگشت.
وی پس از فروختن کاه و یونجههای خود به خانهشان میرفت، اما نیمههای شب درحالیکه اعضای خانوادهاش خواب بودند، خانه را ترک میکرد و از راه پشتبام به حیاط طعمههای خود رفته و از طریق دریچههایی که باز بود یا اینکه خودش باز میکرد، وارد خانهها میشد. این جوان با شگرد خاص خود درحالیکه تیغ موکتبری در دست داشت و بدنش را با روغن چرب کرده بود، به شکار زنان در خواب میپرداخت.
مرد ژلهای خونسرد بود و حتی اگر در برخی از اقدامات سیاهش، اعضای خانواده دختر یا زن جوان متوجه حضور وی میشدند، به راحتی پا به فرار میگذاشت و بارها شده بود که با مردان صاحبخانه مواجه شده و چون بدنش چرب بوده، لیز خورده و گریخته بود. در نهایت او به قصاص محکوم شد و در خرداد سال ۹۵ اعدام شد.
* دو: پستچی قلابی متجاوز به ۴۰ زن
روز اول تیرماه سال ۹۱ خانم جوانی با مراجعه به کلانتری ۱۱۰ شهدا اعلام کرد که مرد جوانی درحالیکه مرا مورد تهدید به آزار قرار داده بود، با تهدید چاقو اقدام به سرقت گردنبندم در داخل آسانسور مجتمع مسکونی محل سکونتم واقع در میدان شهید محلاتی کرد. زن جوان پس از حضور در اداره شانزدهم پلیس آگاهی گفت: «در این روز زنگ آیفون زده شد و جوانی حدودا ۲۵ ساله با معرفی خود به عنوان مأمور پست مدعی شد که قصد تحویل دادن یک بسته پستی را دارد.
به قصد تحویل گرفتن بسته پستی، داخل آسانسور شده، اما زمانی که به طبقه همکف رسیده و قصد داشتم تا از آسانسور خارج شوم، ناگهان این شخص را در داخل پارکینگ مشاهده کردم! درحالیکه پیش از آن بههیچعنوان در ورودی مجتمع را برای این شخص باز نکرده بودم.
هنوز از داخل آسانسور پیاده نشده بودم که مرد جوان مرا در مقابل در آسانسور نگه داشت و درحالیکه اجازه بسته شدن در آسانسور را نمیداد، با چاقو تهدید کرد که اگر مانع از سرقت شوم، مرا مورد آزار قرار خواهد داد و نهایتا پس از سرقت گردنبند و مجروح کردن گردنم بهسرعت از مجتمع خارج و با یک دستگاه موتورسیکلت مشکیرنگ از محل متواری شد.»
این ماجرا جرقه پیدا کردن یک متجاوز بود. پروندههای مشابه به آگاهی آمد. ایمان. الف (متولد ۱۳۶۲) در قالب یک پستچی به خانه زنان تهرانی ورود کرده و بعد از تعرض به آنها متواری میشد. در کیفرخواست صادره برای متهم با افساد فیالارض از طریق ارتکاب اعمال منافی عفت و تعرض و تجاوز به ۴۰ نفر از دختران و زنان شوهردار تقاضای اشد مجازات شده بود. برای او حکم اعدام صادر و در نهایت اعدام شد.
* سه: متجاوز بدبوی متروی مشهد
دیماه سال ۱۳۹۸، دختر ۱۴ سالهای وحشتزده با پلیس تماس گرفت و پرده از ماجرایی تکاندهنده برداشت. او به نیروهای انتظامی گفت: «اوایل شب بود و من قصد خروج از ایستگاه مترو در محدوده بولوار دانشآموز مشهد را داشتم که در همین هنگام مرد جوانی مقابلم قرار گرفت و مدعی شد همسر باردارش به دلیل بیماری وسط بولوار افتاده است و توان حرکت ندارد!
او درحالیکه برگههای آزمایشگاهی و تعدادی فتوکپی در دست داشت از من خواست به همسر باردارش کمک کنم تا او را به مرکز درمانی برساند. من هم که تحتتاثیر عواطف انسانی قرار گرفته بودم، خیلی دلم به حال آن زن سوخت و بیدرنگ با مرد جوان همراه شدم. وقتی از ایستگاه بیرون آمدیم و قصد عبور از درون شمشادها را داشتیم، ناگهان آن مرد بیرحم تیغه چاقو را زیر گلویم گذاشت و با تهدید به مرگ سرم را به داخل شمشادها خم کرد.
آنقدر ترسیده بودم که از وحشت همه پیکرم میلرزید. آن مرد با چشمانی از حدقه بیرونزده، شال و روسریام را برداشت و با آنها دستها و پاهایم را بست و مرا وسط شمشادها انداخت و … وقتی آن جوان که بوی تعفن از بدنش متصاعد میشد مرا با دست و پای بسته رها کرد و از آنجا گریخت، با زحمت ابتدا پاهایم را باز کردم و سپس با دندان گره شال دستانم را گشودم و ماجرا را ابتدا برای خانوادهام بازگو کردم و سپس با پلیس تماس گرفتم.»
در همین حین دختر ۱۹ ساله دیگری نیز ماجرای مردی بدبو که در حوالی متروی بولوار وکیلآباد مشهد به او تجاوز کرده بود را به پلیس گزارش داد. بالاخره این متهم ۳۱ ساله که «حسن. ت» نام دارد، پس از آنکه با همکاری خانوادههای قربانیان و نیروهای حراست متروی مشهد به چنگ نیروهای انتظامی افتاد، در همان لحظه اول به جرم تجاوز به هفت دختر نوجوان و جوان اعتراف کرد و علت این اقدام را اختلاف با همسرش بیان کرد. در نهایت این فرد به اعدام محکوم شده است.
* چهار: تجاوز سریالی به زنان تهرانی در پوشش مسافرکش
آبان سال ۹۶ مردی که به هشت زن و دختر در قالب مسافرکش قلابی، تجاوز کرده بود، دستگیر شد. این متهم سابقهداری با استفاده از خودرو پراید و مزدا ۳ سرقتی زنان را در خیابانهای سطح شهر سوار کرده و در مناطق خلوت مورد آزار و اذیت قرار میداد. این مرد پنج سال قبل در جریان شکایتهای پیدرپی که به مأموران ارائه شد، بازداشت شد.
زنانی که از او شکایت کرده بودند ادعا کردند از سوی این مرد مورد تعرض قرار گرفتهاند. شاکیان مدعی بودند مردی آنها را بهعنوان مسافر سوار بر خودرو کرده و بعد مورد تعرض قرار داده است. هشت زن ۲۰ تا ۵۰ساله از این مرد شکایت کرده بودند که در نهایت بعد از چندین روز تلهگذاری مأموران پلیس، متهم که پوریا نام دارد، بازداشت شد. او بعد از مواجهه با شاکیان از سوی آنها شناسایی شد و هرچند تلاش میکرد همهچیز را انکار کند، اما سرانجام مجبور به اعتراف شد.
آخرین جلسه دادگاه او در بهمنماه امسال برگزار شد. یکی از شاکیان در دادگاه گفت: «من روز حادثه از جلسه اولیا و مربیان مدرسه دخترم به خانه برمیگشتم و در محدوده اسلامشهر منتظر تاکسی بودم که یک پراید مدلپایین مقابل پایم توقف کرد. فکر کردم راننده مسافرکش است، سوار شدم، اما راننده ظاهری بههمریخته و کثیف داشت. تاول و زخمهای روی دستش باعث شد به او مشکوک شوم. میخواستم پیاده شوم، اما راننده گفت مسیر را اشتباه آمده است.
او به این بهانه که باید دندهعقب برود، صندلی ماشین را خواباند. او بدون توجه به التماسهایم من را آزار داد تا اینکه توانستم بهسختی قفل در را بشکنم و خودم را به بیرون از ماشین پرتاب کنم.» بعد از دفاعیات متهم و وکیلمدافع او، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده این مرد، او را به اعدام و ۱۵ سال زندان محکوم کردند. حالا پرونده در جلسه اعاده دادرسی است.
* پنج: ماجرای تجاوز گروهی در خمینیشهر
خرداد سال ۹۰، ۱۴ زن و مرد جوان در یکی از باغهای شهرستان خمینیشهر نزدیک اصفهان حضور داشتند که ناگهان مردانی با ورود غیرقانونی به داخل باغ، پس از حبس هفت مرد در اتاقی، زنان حاضر در میهمانی را با خودروی سمندی به باغ دیگری در فاصله هزار و ۵۰۰ متری منتقل کردند. متجاوزان سپس با تهدید، چهار تن از زنان را مورد آزار و اذیت قرار داده و قبل از رسیدن پلیس گریختند.
این ماجرا سروصدای بسیاری داشت. مأموران انتظامی متهمان اصلی را در اصفهان، زاهدان و خوزستان دستگیر کردند. بر اساس رأی شعبه ۱۸ دادگاه کیفری استان اصفهان در جلسه دوم دادگاه چهار نفر از متهمان حادثه خمینیشهر به اعدام محکوم شدند که حکم اعدام این چهار تن در بیستم مهرماه سال ۹۰ در ملأ عام اجرا شد متهم دیگر به ۲۸ سال حبس تعزیری و ۱۵۴ ضربه شلاق محکوم شد.
بر اساس رأی این دادگاه، هر یک از متهمان شامل ۱۰ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق تعزیری به دلیل مشارکت در سرقت مقرون به آزار، ۱۵ سال حبس تعزیری به دلیل مشارکت در آدمربایی، سه سال حبس تعزیری به دلیل حبس غیرقانونی مردان و ۸۰ ضربه شلاق به دلیل شرب خمر محکوم شدند.