کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۴۰۸۱۱
تاریخ خبر:

‌ماجرای دزدی سریالی ‌خانه‌های کرج

روزنامه هفت صبح | پسر جوان در سن ۱۹سالگی به خاطر سرقت به زندان رفت و پس از هشت سال وقتی با قرار وثیقه آزاد شد شروع به کار دستفروشی کرد اما کرونا باعث شد توبه‌اش را بشکند و دوباره دست به سرقت بزند. اواخر اردیبهشت ماه امسال بود که ماموران پلیس کرج درجریان سرقت‌های سریالی از چند خانه قرار گرفتند و با توجه به گسترده بودن این سرقت‌ها تیمی از ماموران اداره مبارزه با سرقت پلیس آگاهی کرج برای دستگیری عاملان این سرقت‌ها وارد عمل شدند.

*** دستگیری دزدان سابقه‌دار
کارآگاهان در گام نخست تحقیقات به محل‌های سرقت رفته و پی بردند که دزدان با تخریب قفل در خانه‌های شمالی وارد خانه شده و سناریوی سرقت‌ها را به اجرا گذاشته‌اند. تجسس‌های پلیسی کلید زده شد و با توجه به شیوه و شگرد دزدان، کارآگاهان به سراغ سارقان سابقه‌دار رفته و خیلی زود با اقدامات فنی و پلیسی اعضای این باند شناسایی شدند و در چند عملیات پلیسی اعضای این باند که سه جوان بودند دستگیر شدند و مهدی که سال‌ها به خاطر سرقت در زندان بود باردیگر به خاطر دزدی‌هایش دستگیر شد. مهدی و دو تن از دوستانش که در زندان با هم آشنا شده بودند پس از دستگیری خیلی زود به سرقت‌های‌شان اعتراف کردند و برای تحقیقات پلیسی به دستور مقام قضایی در اختیار ماموران پلیس آگاهی کرج قرار گرفتند.

مهدی ۲۹ ساله که بهترین روزهای زندگی‌اش را در زندان گذرانده پس از هشت سال با قرار وثیقه از زندان آزاد شد و شروع به کار دستفروشی کرد تا بتواند با پرداخت پول رضایت شاکیان پرونده‌اش را بگیرد اما با آمدن کرونا به ایران کار دستفروشی مهدی تعطیل شد و به گفته خودش به ناچار دوباره به سراغ دزدی رفت. این پسر جوان که توبه‌اش را به خاطر کرونا شکست می‌گوید اگر کسی پیدا شود و بتواند رضایت شاکیان پرونده‌ام را بگیرد هیچ وقت به دنبال دزدی نمی‌رود و همان کار دستفروشی را ادامه می‌دهد.

او درباره سابقه‌اش می‌گوید: سال ۹۱ به خاطر سرقت به زندان رفتم و به شش سال و شش ماه زندان محکوم شدم اما چون نتوانسته بودم ردمال کنم دو سال بیشتر در زندان ماندم و با قرار وثیقه از زندان بیرون آمدم تا رضایت شاکیانم را بگیرم. مهدی حدود ۱۹ سال داشت که دستگیر شد. او علت دزدی‌هایش را در آن زمان سن کم و بلندپروازی می‌داند.

مهدی درباره علت این که دوباره به سمت دزدی رفته است می‌گوید: من توبه کرده بودم و با یک سند ۷۰۰ میلیون تومانی و سه فیش حقوقی از زندان بیرون آمدم تا با کار کردن رضایت شاکیان پرونده‌ام را بگیرم. من دستفروشی می‌کردم و توانستم در مدت کوتاه رضایت سه نفر از شاکیان را با پول دستفروشی به دست بیاورم اما وقتی کرونا آمد و کار من تعطیل شد مجبور شدم،دو راه بیشتر نداشتم یا خودکشی کنم یا دوباره به زندان بروم به همین خاطر تصمیم به سرقت گرفتم.

*** نحوه سرقت از خانه‌ها
او و دو همدستش برای سرقت‌ها از زمان زندان با یکدیگر آشنا شده بودند. مهدی درباره نقشه سرقت‌ها می‌گوید: چند بار آنها سربساط دستفروشی‌ام آمدند و پیشنهاد دادند که دزدی کنم اما نپذیرفتم و روزی ۸۰۰هزار تا یک میلیون تومان با کار دستفروشی درآمد داشتم و چون توبه کرده بودم به پیشنهادشان جواب منفی دادم. بساط دستفروشی من در نزدیکی یک قهوه خانه بود که پاتوق هم سلولی‌هایم بود که چند بار مرا مسخره کردند اما من وسوسه نشدم.

اما وقتی کرونا آمد و بازار کساد شد وقتی مجبور شدم دیگر راهی نداشتم و می‌خواستم رد مال را بپردازم و پس از آن دیگر دزدی نکنم به همین خاطر به آنها پیشنهاد دادم تا در سرقت‌‌هایشان حضور داشته باشم. من همراه آنها وارد ساختمان می‌شدم و کیف ابزار را دستم می‌گرفتم و در راه پله‌ها منتظر می‌ماندم تا رفت و آمدها را کنترل کنم تا دستگیر نشویم.

ما در قدیم با دیلم در خانه‌ها را تخریب می‌کردیم ولی وقتی با دوستانم به سرقت خانه‌‌ها رفتیم دیدم تنها با یک پیچ گوشتی در را باز می‌کنند که خودم تعجب کرده بودم. زمان سرقت‌های‌مان ۱۰دقیقه طول می‌کشید. آنها همه درها را باز می‌کردند، در ضد سرقت را ابتدا دستگیره را باز می‌کردند و بعد با پیچ گوشتی مغزی را می‌شکستند و خیلی راحت در را باز می‌شد.

مهدی باید برای پرونده قبلی‌اش ۱۳۰ میلیون تومان و در این پرونده ۲۰میلیون تومان که در مجموع ۱۵۰میلیون تومان است رد مال پرداخت کند اگرنه مجدد باید در زندان بماند. به گفته خودش تا قبل از شیوع کرونا از دستفروشی درآمد خوبی داشته و به موقع جرائمش را پرداخت می‌کرده اما با شیوع کرونا پرداخت‌هایش هم با مشکل مواجه شد. او درباره این که سراغ کدام خانه‌ها برای سرقت نمی‌رفتند می‌گوید: خانه‌ای که چراغش روشن بود و حصار فلزی بلند داشت.

کدخبر: ۳۴۰۸۱۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر