روز ورزشینویسان؛ گُردان بدبخت ایران
روزنامه هفت صبح، ابراهیم افشار | یک: امروز دوم جولای به گمانم روز ورزشینویسان است. انگار آدم مثلا باید روز انتحار را به نردبامفروشان و تاجران طناب تبریک بگوید. یا روز حنظل را به زهرفروشان جهان. یا روز رفیق را به بیکسترین بیکسان عالم. یا روز پنیر را برای کلاغان دمسیاه. روز دوم جولای از هر نظر روز بیخودی است. مثل روز جهانی آناناس یا قپان یا کمربند. مثل تبریک گفتن رشد تولید ادرار شتر برای اشترخواران و اشترداران، مضحک است. دوم جولای با تمامی پوچیاش اما هرچه باشد مرا یاد آدمهای عزیزی میاندازد. آدمهایی که دیگر هیچ یادی از ایشان بر صفحه روزگار نمانده است و دلالها و تکنوکراتهای نابالغ و روابطعمومیچیهای روزمّرهگرا جایشان را گرفتهاند.
دو: من اما از یادشان نمیکاهم؛ از یاد نخستین نسل ورزشینویسان ایران، کسانی که نگارش و چاپ اولین خبرهای ورزشی کشور را مصادف با اواخر دوره قاجار و راهاندازی ابتدایی ورزشهای نوین در ایران، با هزار من بمیرم و تو بمیری در رسانههای مکتوب سیاست و پلتیک شکل دادند. مردان گمگشته در تاریخ که در حد فاصل سالهای ۱۲۷۷ تا ۱۳۰۷ به ورزش بهعنوان وسیلهای برای پاکسازی روح و روان و صیقل دادن روح جوانمردی و افزایش مروت عمومی نگاه میکردند اما زیر حرفهای گندهگندهشان زاییدند. از آنها که در روزنامههای ایران، وقایع اتفاقیه و کاوه چاپ برلین مبادرت به نگارش نخستین اخبار ورزشی کردند نام هیچکس در خاطرم نیست.
حتی با خجالت باید اعتراف کنم که از پدیدآورندگان نخستین رسانه مکتوب در حوزه ورزش ایران، نشریه یک صفحهای «جمعیت گُردان ایران» که در سال ۱۳۰۱ منتشر شد و هرچه خودم را کشتم یک نسخه از آن را در کتابخانهها پیدا نکردم. برخلاف ایشان اما از نسل دومیها متعلق به بازه زمانی ۱۳۰۷ تا ۱۳۳۴ که نخستین نشریات تخصصی در حوزه ورزش انتشار یافت و به شدت با استقبال ورزشکاران و جامعه ورزش مواجه شد اسامی تلفشدگان بسیاری به یادم مانده است.
از میرمهدی ورزنده پدر ورزشهای نوین ایران که خود از نسل نخست ورزشینویسان بود و چنان محنت دید که سالهای آخر عمرش را به حالت قهر و دلشکستگی از ایران رفت و چند سالی در خانه دخترش واقع در استانبول زیبا ماند و همانجا هم مرد و دفن شد؛ اگرچه اکنون نام نحیفش بر خیابان کوچکی در ضلع جنوبی امجدیه حک شده است. همان ورزنده که تحصیلکرده بلژیک و بنیانگذار ورزشهای نوینی چون شمشیربازی و ژیمناستیک و ورزشهای سوئدی در ایران بود مدیرمسئولی اولین نشریه ورزشی تخصصی در کشور را با نام «ورزش» در سال ۱۳۰۷ به عهده گرفت. او در ۱۵ اسفندماه ۱۳۰۶ در نامهای به «مقام محترم ریاست کل انطباعات دام بقائه» تقاضای صدور امتیاز اولین مجله ورزشی ایران به نام «ورزش» را کرد و قول داد «دارای مندرجات اخلاقی، اجتماعی و ادبی بوده و جنبه سیاسی نخواهد داشت!» و یک سال بعد موفق به انتشار این مجله ورزشی شد.
سه: اگر بتوان درد و رنج میرمهدی را از یاد برد چگونه میتوان از حسرتها و عسرتهای احمد اسپهانی همنسل میرمهدی گذشت که در جوانی در زندانهای تیره و تار رضاخانی پیر شد و در پیری نیز در خانه دخترکش در نارمک از یادها رفت. انگار سرنوشت جانگداز اولین نسل ورزشینویسان ایرانی در همین فنا شدنها بود که نه تنها زندگی میرمهدی و اسپهانی را تحتالشعاع قرار داد بلکه خرخره صدری میرعمادی و مهدی دّری و منیر مهران و عطا بهمنش را هم گرفت. صدری میرعمادی سردبیر پاکباخته ماهنامه «پیشاهنگی»، همان مرد خطاط و نقاش و شاعر که شوت فجیع عبدالله شوتی، گوش راستش را کر کرده بود از بنیانگذاران تیم کیان بود که تیم اول پروین و قلیچ بود.
نویسندهای که سالهای پایانی عمرش را در کوری و کری و لالی و فلجی گذراند و نشان داد که از ورزنده و اسپهانی و منیرخانم مهران و آقا دّری در سوگدیدگی چیزی کم ندارد. آقا دّری از نویسندگان ایدهآلگرای ورزش ایران که در سالهایی از دهه چهل، نفر اول تحریریه کیهان ورزشی بود و در بال و پر دادن به پدیده تختی، شاهنامهسازیها کرد. با وجود سردبیری این مجله در حساسترین دوره تاریخیاش، اکنون حتی یک تصویر کوچک در تمام سرچینگهای اینترنتی از او پیدا نمیشود مردی که به جرم حمایت از تختی، حبس کشید و ممنوعالکار شد. زندگی او نیز همچون تمام بزرگان پیش از خود، با حرمان و حسرت توام شد. یک نفر باید روزی قصه جانگداز زندگی او در پمپ بنزینی واقع در دوردستهای ینگه دنیا را بنویسد که وقتی خیانت بزرگی از بزرگترین توپچی قبل از انقلاب که در دامان خود بزرگش کرده بود دید اشکهایش دریای عمان شد.
از دیگر محنتدیدههای نسل اول ورزشینویسی ایران خانم منیر مهران بود. زنی بزرگ که از ابتدای دهه بیست پا به پای شوهرش منوچهر مهران، پرطرفدارترین و حرفهایترین کلوپ ورزشی در نیم قرن اول تاریخ ورزش ایران (نیرو و راستی) و نیز نشریه ورزشی متعلق به همین کلوپ را منتشر کرد و بعد از درگذشت منوچهر مهران که در سال ۱۳۲۶ جوانمرگ شد، مدیریت و سردبیری باشگاه و مجله نیرو و راستی را به مدت شش سال به عهده گرفت و بعد از آنکه ساختمان این کلوپ و نشریه در کودتای مرداد ۱۳۳۲ به دست تاجیها و سومکاییها ویران شد و نیرو و راستی برای همیشه از چرخه انتشار باز ماند و منیربانو ترک وطن کرد. زنی که در همان دهه بیست رمانهای فرانسوی و روسی ترجمه میکرد و کتابهایی درباره کمرشدی و گرسنگی در جهان مینوشت از زمانه خود صدسال جلوتر بود.
چهار: برخلاف این چندتن اما ورزشینویسی در ایران، بیحال و حول هم نبوده است. نمونهاش آقاشعاع عزیز که در اوایل حکومت پهلوی اول، کلوپ شعاع را تشکیل داد و نخستین مجله ورزشی ایران بهنام آئین ورزش را در سال ۱۳۱۴ به راه انداخت. محمد معتمد شعاع شیرازی، عکاسی که برای عکسبرداری به اولین المپیکها و بازیهای جهانی اعزام شد، شهرتش به این بود که نصف عکسهایی که در عمرش انداخت، دوربیناش فیلم نداشت. مردی معمم که در جوانی با همان نعلین توی پایش بازی میکرد از دار دنیا یک اتومبیل دوج داشت که از بس عروس بود با آن میتوانست تاپترین ستارههای فوتبال ایران را به باشگاهش ببرد اما بعد از اولین بازی، سوئیچ دوج را از دستش بگیرد و طرف دیگر نتواند به هیچ تیمی منتقل شود.
پنج: دوم جولای باید احضار روح کرد و پای صحبت نسل منصف ورزشینویسان ایران خاطرهبازیها کرد. دوم جولایها باید از ناظرزاده کرمانی مورخ معروف نوشت که خود غیر از فعالیت در حوزه تاریخ، سردبیر مجله «آیین ورزش» بود. باید از گردانندگان اولین فصلنامه تخصصی ورزش ایران با عنوان «اصلاح نژاد و پرورش اسب» وابسته به دایره فنی بنگاه اسبدوانی ایران- اداره اصلاح نژاد و پرورش اسب- که از بهار ۱۳۱۸ تا بهار ۱۳۲۰ هر سه ماه یکبار چاپ و منتشر شد، یاد کرد. از ابوالقاسم شکرایی مدیر مجله «پیشاهنگی و تربیتبدنی» که در سال ۱۳۱۹ در قطع خشتی و ۷۲ صفحه، با کاغذی مرغوب در مطبعه سربی چاپخانه فردوسی چاپ و انتشار یافت.
نشریهای که بهای یکساله آن در تهران ۱۲ ریال و در شهرستانها «تکشماره سه و نیم ریال بهعلاوه هزینه پست» بود و انتشارش تا جنگجهانی دوم و حمله متفقین به تهران ادامه یافت و بعد از انحلال تربیتبدنی همزمان با تجاوز روس و انگلیس به ایران انتشار آن متوقف شد. باید از احمد بهگو نوشت که در سال ۱۳۲۳ نشریه «نیرو و تندرستی» را در ۳۵ شماره منتشر کرد. از آقای ع- ثبَهی که نشریه دوهفتگی «نیروی تربیت» را از سال ۱۳۲۴ به بازار نشر آورد. از پرویز خسروانی بنیانگذار باشگاه دوچرخهسواران و تاج که یکی از دیرپاترین نشریات کشور را به چرخه نشر آورد.
مجله «دوچرخهسواران» که ابتدا به صورت دوهفتهنامه منتشر میشد بعد از سال ۱۳۲۸ به نشریه تاج تغییر نام یافت. تاج که در دهه سی در ۴ صفحه و بهصورت هفتگی منتشر میشد، در دهه پنجاه بهعنوان ارگان رسمی باشگاه تاج و در حجم ۴۶ صفحه تبدیل به مجلهای پرآوازه و جنجالی شد و عمرش تا وقوع انقلاب اسلامی و انحلال تاج و فرار خسروانی از کشور ادامه یافت. تاجی که بوی قلم عباس پهلوان نابغه روزنامهنگاری نرم و سردبیر تاج و نیروهایی چون همایون هشیارنژاد ترانهسرا را با خود داشت. از بدرالدین ناصری، مهراب غفاری و پرویز طالقانی که در سال ۱۳۲۵ ماهنامه ورزش دانشگاه را منتشر کردند.
از ناصر مفخم که از ۱۳ آبان ۱۳۲۶ هفتهنامه «ایران و المپیک» را با امتیاز روزنامه نجات تهران چاپ کرد. همان مفخمی که از رئیس ورزش مملکت یک سیلی خورد که جایش تا آخر عمر بر صورتش ماند. از مدیر باشگاه آتش که در سال ۱۳۲۷ نشریه دوهفتگی «آتشپاره» را به چاپ رساند. از فعالان شهرستانی روزنامهنگاری ورزشی که در دهه ۲۰ سالنامه ورزشی خراسان، سالنامه ورزشی رویین شیراز (۱۳۲۶ تا ۲۹) و سالنامه «ورزش و فرهنگ» جهرم (۱۳۲۹) را منتشر کردند. از اصفهانیهایی که در ابتدای دهه سی هفتهنامه «رهبر ورزشکاران» را به زیور طبع آراستند.
از عبدالله نادری بنیانگذار وزنهبرداری و بوکس در ایران که مجله ماهانه ورزش را در ۲۰ صفحه به قطع رقعی و قیمت ۵ ریال در مهر ۱۳۳۳ به چرخه انتشار سپرد. از اسداله میرسپاسی سردبیر اولین نشریه تخصصی «کوهنوردی» که فروردین ۱۳۳۷ با استفاده از امتیاز روزنامه آرزو منتشر کرد. از اولین نسل زنان ژورنالیسم ورزشی در ایران که نخستین نشریه ورزشی دخترانه را ابتدا بهصورت سالنامه و با عناوین سالنامه ورزشی دبیرستان دخترانه تهران (۱۳۳۵) و سالنامه شورای ورزشی بانوان تهران (۱۳۳۷) به زیور چاپ آراستند. از دکتر علی کنی اولین رئیس فدراسیون فوتبال ایران و رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران که نشریه دوهفتگی «تربیتبدنی» را با گرایش ورزشی-اخلاقی-تربیتی از سال ۱۳۴۱ منتشر کرد.
از بیژن رفیعی عزیز که هفتهنامه پرطرفدار و پیشتاز دنیای ورزش را بهعنوان اولین مجله تمامرنگی کشور از سال ۱۳۴۸ در موسسه اطلاعات به چرخه نشر رساند. از بنیانگذاران بولتن روزانه خبرگزاری پارس که مهمترین منبع خبری نشریات ورزشی وقت بهشمار میرفت. از ورزشینویسان دو نشریه انگلیسیزبان وابسته به موسسات کیهان و اطلاعات (تهران ژورنال و کیهان اینترنشنال) که بیش از سایر جراید فارسیزبان روزانه به ورزش توجه داشتند. از صدیقه میلانیان مدیر ماهنامه اداره تربیتبدنی خراسان (۱۳۴۷ تا ۵۱) تا گردانندگان مجله ورزشی مدرسهعالی بازرگانی رشت (۱۳۵۱ تا ۵۴) از سالنامه «ورزش و زندگی» (۱۳۴۵) تا سالنامه ورزشی دانشگاه تهران (۱۳۴۶ تا ۴۸) که نام هیچکدام از فعالانش بر یادها نمانده است.
همچنین از اهالی ضمیمههای پرخواننده رستاخیز ورزشی و آیندگان ورزشی که بهعنوان زیرمجموعه روزنامههای پرتیراژ رستاخیز و آیندگان در ۴ صفحه و به قطع ۴۲ در۶۰ تا سال ۱۳۵۷ منتشر میشدند و آدم اکنون نیز از زیبایی گرافیکی و پرباریشان حیرت میکند. از بهمن صفوت، اردشیر لارودی، ابوالفضل جلالی و دیگران که بر غنای این دو ضمیمه میافزودند. از آقافکری مربی سابق تیم ملی فوتبال ایران که اولین مجله ورزشی بعد از پیروزی انقلاب را با عنوان نشریه «ورزش» منتشر کرد.
شش: بگذارید جلوتر نیایم. همهتان نسلهای بعدی را کم و بیش میشناسید. دوم جولای برای من یادمان خاطرات این همه آدم است که قلمهایشان شجاعانه و وطنخواهانه بود و تکنیکهای نوشتاریشان مثالزدنی. انصافشان برحق. رفاقتشان دُردانه. خدا ببرد نیاورد. خدا ببرد نیاورد.