کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۴۰۱۳۴
تاریخ خبر:

‌روز به‌یادماندنی فینال جام ملت‌های آسیا ۱۳۴۷

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | اردیبهشت ۱۳۴۷ تهران شاهد یک اتفاق ویژه بود. مسابقات جام ملت‌های آسیا.! تاریخچه اولین تیم‌های ایرانی فوتبال به دوران احمدشاه و کارگران نفتی مسجد سلیمان می‌رسد اما از دهه ۲۰ بود که فوتبال در شهرهای بزرگ جای خود را باز کرد. خودکشی غلامرضا تختی در سال ۱۳۴۶،‌ نوعی نقطه عطف در جایگزینی فوتبال به جای کشتی بود.

ورزشی که بزرگ‌ترین سردار خودرا از دست داده بود دیگر نمی‌توانست همچون سابق ورزش اول ایرانیان باشد. اما از کم اهمیتی فوتبال در میان ایرانیان تا قبل از این دوران همین بس که در سه دوره اول جام ملت‌های آسیا در سال‌های ۱۹۵۶ و ۱۹۶۰و ۱۹۶۴ ایران حضور ندارد. دوبار اصلا شرکت نکرد و یک بار هم در همان مرحله انتخابی در گروه اسرائیل و پاکستان حذف شد.

چالش بزرگ جام ملت‌های ۱۹۶۸ یا همان ۱۳۴۷ خودمان حضور اسرائیل بود. احساسات ضد اسرائیلی از همان دهه ۲۰ و در بحبوحه تلاش صهیونیست‌ها برای ایجاد کشور اسرائیل بروز پیدا کرده بود. مثل میتینگ بزرگی که ۳۱ اردیبهشت سال ۱۳۲۷ با دعوت آیت‌لله کاشانی و نواب صفوی در تهران برگزار شد. اما دولت ایران در سال ۱۳۲۸ و به ابتکار شخص محمد ساعد نخست وزیر وقت اسرائیل را در همان سال ۱۳۲۸ به شکل دوفاکتو به رسمیت شناخت. تصمیمی که با اعتراض شدید نمایندگان روبه‌رو شد. البته در دوران مصدق سفارت ایران در بیت المقدس منحل شد.

تمایلات ضد اسرائیلی را سال‌ها بعد در سخنرانی مشهور امام خمینی در ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ نیز می‌توانید ردیابی کنید: «…بعضی از اهل منبر را برده‌اند در سازمان امنیت و گفته‌اند شما سه چیز را کار نداشته باشید، دیگر هر چه می‌خواهید بگویید، یکی شاه را کار نداشته باشید، یکی هم اسرائیل را کار نداشته باشید، یکی هم نگویید دین در خطر است… اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت قرآن باشد؛ اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت علمای دین باشند؛ اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت احکام اسلام باشد…»

بد نیست بدانید که روابط پهلوی و اسرائیل آنقدر حسنه بود که در سال ۱۳۵۶ هفت درصد کل صادرات اسرائیل راهی ایران می‌شد. یک طرح گرانقیمت در جریان بود تا نفت ایران با یک خط لوله بسیار طولانی از بندر حیفا و بدون احتیاج به عبور کشتی‌ها از کانال سوئز به مدیترانه و به اروپا برسد. بسیاری از پروژه‌های مهندسی دولتی توسط مهندسان اسرائیلی انجام می‌شد و در طرح‌های بزرگ کشاورزی نیز مستشاران اسرائیلی حضور داشتند. در سال ۱۳۵۶ حداقل ۵۰۰ خانواده اسرائیلی در تهران زندگی می‌کردند.

برگردیم به سال ۱۳۴۷،‌ ایران میزبان چهارمین دوره جام ملت‌های آسیا شد و خب اعراب از حضور در مسابقات سرباز زدند. پنج تیم در ایران گرد آمدند. تایوان، برمه،‌هنگ کنگ،‌ اسرائیل و ایران. مسابقات تنها چند ماه پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل برگزار شد؛ جنگی که با پیروزی صهیونیست‌ها تمام شده بود و احساسات ضد صهیونیستی در منطقه اوج گرفته بود.

تنش‌ها قبل از شروع بازی‌ها شروع شد. جامعه یهودیان ایران به شکلی زیرپوستی حمایت خودرا از اسرائیل اعلام کردند.حبیب القانیان سرمایه‌دار معروف بانی اصلی این تحرک بود. در جو نسبتا امنیتی حاکم بر بازی‌ها تمایلات تماشاگرها را در پرتاب بطری‌های آب به سمت طرفداران اسرائیل در امجدیه می‌شد ردیابی کرد.

اما در روز آخر مسابقات در حضور ۳۰ هزار تماشاگر ایران و اسرائیل به ملاقات هم رفتند. ایران با سه پیروزی و اسرائیل با دو پیروزی و یک شکست مقابل برمه. اسرائیل اگر ایران را با دو گل می‌برد قهرمان می‌شد و اگر بازی مساوی هم تمام می‌شد قهرمانی به ایران می‌رسید. اسرائیل در نیمه اول به گل می‌رسد و سپس فریبرز اسماعیلی از ایران اخراج می‌شود.

قهرمانی از دست رفته به نظر می‌رسد اما فشار تماشاگرها ایران را به بازی بر می‌گرداند. در نیمه دوم یک بازیکن از اسرائیل هم اخراج می‌شود و دو تیم ۱۰ نفره می‌شوند. یک ضربه از همایون بهزادی که کمی از خط دروازه گذشته بود بازی را مساوی می‌کند و یک شوت جانانه از پرویز قلیچ خانی در دقیقه ۸۸ پیروزی را به تیم ملی ایران تقدیم می‌کند.

این گل دراماتیک موجب بروز یکی از سرسام‌آورترین جشن‌های خیابانی در تهران می شود. مردم خوشحال در خیابان‌های روزولت و تخت جمشید و شاهرضا با شعارهایی طعنه‌دار این پیروزی بزرگ را جشن می‌گرفتند. عزت شاهی از خاطرات آن دوران می‌گوید :‌« هر شب حدود ۱۰هزار تراکت و اعلامیه چاپ و پخش می‌‌کردیم…. با رد و بدل شدن هر شوت حساس در مسابقه، صدای تماشاچی‌‌ها به آسمان بر می‌خواست و ما در این لحظه‌‌ها دسته‌دسته اعلامیه بر سر آن‌ها می‌‌ریختیم که مردم اول فکر می‌کردند که تکه‌‌های کاغذ را برای شادمانی پخش می‌کنیم….

در روز فینال تیمسار طاهری، فرمانده کماندوها، خود به استادیوم آمده بود. هنگامی که بازی به پایان رسید و اوضاع شلوغ شد، یکی از دوستان ما با چوب محکم زد به سر طاهری و در جمعیت گم شد. طاهری و مامورین خشمگین اطرافش، به خاطر ازدحام جمعیت ضارب اصلی را نگرفتند و یک نفر دیگر را گرفتند و همان جا کتکش زدند و به داخل اتومبیل انداختند و بردند…» از فردای این بازی بزرگ فوتبال دیگر با فرهنگ ایرانیان عجین شده بود.

کدخبر: ۳۴۰۱۳۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر