دزد اموال سلبریتیها زودتر از بقیه پیدا میشود؟
روزنامه هفت صبح، سارا غضنفری | خبر کوتاه و منقطع بود. دزد گردنبند علی دایی دستگیر شد. حتی اسم مقامی که این خبر را اعلام کرده و به تایید پلیس رسیده باشد در متن خبر وجود ندارد؛ اما تمام کانالها و خبرگزاریها به سرعت خبر را کار کردند. دو جمله در خبرگزاری صدا و سیما بر این اساس منتشر شده است: یک منبع مطلع در پلیس آگاهی گفت روز گذشته(شنبه ۱۰ آبان ماه) ماموران پلیس آگاهی سارقانی را دستگیر کردند که آنان اعتراف کردند گردنبند طلای علی دایی را نیز به سرقت بردهاند.
بنا بر این گزارش حوالی ساعت ۱۸ عصر روز چهارشنبه ۸ آبان علی دایی به همراه فرزندش در حال خروج از دفتر کارش در خیابان آصف بود که ناگهان دو فرد موتورسوار به او نزدیک شدند و گردنبند او را به سرقت بردند. اما این دستگیری در بازه زمانی دو روز، به سرعت صدای فضای مجازی را بلند کرد که چه فرقی میان دزدی از مردم عادی و افراد مشهور است!
تا جایی که حتی پلیس هم مثل دستگیری سارق گوشی تلفن همراه دختر محراب قاسمخانی، سروصدایی بلند نکرد و از رسانهها هم خواسته نشد تا برای مصاحبه با سارق بروند. انگار هنوز خبر منتشر نشده زودتر فضای مجازی پروندهاش را بست. شکایتها در قالب توئیتها و استوریها در اینستاگرام بالا گرفت.
هرکسی عکسی از مالی که به سرقت رفته بود گذاشت و نوشت چطور تصویر سارقانی که در دوربین هم واضح نبودند تشخیص داده شده است و دستگیر هم شدهاند آن هم ظرف دو روز! اگرچه باز خبری در وب سایت باشگاه خبرنگاران جوان منتشر شد که این دزدان پس از یک سرقت دیگر دستگیر شدهاند و در اعترافات خود اعلام کردهاند سرقت از علی دایی نیز کار آنها بوده است.
اما نکته جالب ماجرا اینجاست که هیچ کدام از مسئولان در پلیس آگاهی راجع به این ماجرا و گفتوگوی احتمالی با سارقان و مواجه کردنشان با علی دایی تا لحظه تنظیم این گزارش حرفی نزدند. اقدامی که برای مواجهه حضوری دختر قاسمخانی با سارقش رخ داد. از دیگر سو، کانال روزنامه همشهری نوشت:« متهم در نخستین بازجوییها مدعی شده که روز حادثه به دلیل اینکه زیاد مواد کشیده بود، علی دایی را نشناخته و با دیدن گردنبند طلایش دست به سرقت از او زده است.»
اما واکنشها در فضای مجازی ادامه دارد. هرکسی یک سوال میپرسد؛ تفاوت بین سرقت از مردم عادی و سرقت از یک سلبریتی کجا است که در دو مورد آخر ( سرقت گوشی نیروانا قاسمخانی و سرقت گردنبند علی دایی) سارقانشان به سرعت دستگیر شدند. در مورد اول پلیس اعلام کرد در همان هفته اول سرقت، سارق شناسایی شده بود و منتظر بودیم به خانه پدرش سر بزند تا دستگیرش کنیم و در مورد دوم ظرف دو روز سارقان دستگیر شدند.
یک کاربر هم نوشته ما عکس سارق را هم بردیم نشان دادیم ولی خب پیدا نشد که نشد! بخش خوشحالکننده قضیه، آسیب ندیدن علی دایی و همچنین نمایش قدرت نیروی انتظامی در دستگیری دو بزهکاری است که میتوانند برای هر شهروند دیگری نیز خطرات مالی و جانی ترسناکی ایجاد کنند اما پاسخ به این سوال که نحوه و زمان دستگیری دزدان اموال مردم عادی و سلبریتیها با هم فرق دارد یا خیر هم در این مقوله جای دارد تا جوابی برایش پیدا شود.
*** گفتوگو با سارق
اما در این میان مصاحبهای از سارق نیز در کانالهای خبری منتشر شد. گزارش این سرقت بلافاصله به پلیس و بازپرس دادسرای ویژه سرقت اعلام شد و با صدور دستورات قضایی تحقیقات برای دستگیری متهمان آغاز شد. در ادامه بررسیها، کارآگاهان اداره آگاهی موفق شدند هویت متهمان را بهدست آورند. سرانجام دو روز بعد از این سرقت یعنی روز شنبه مأموران اداره آگاهی راکب موتورسیکلتی که اقدام به سرقت کرده بود را در اطراف تهران بازداشت کردند.
متهم جوان در بازجوییها به سرقت گردنبند اعتراف کرد. تحقیقات برای دستگیری همدست او ادامه دارد و متهم ۲۷ ساله به دستور بازپرس پرونده در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار داده شد. سارق در پاسخ به این سوال که میدانستید از چه کسی دزدی میکنید؟ میگوید: نه اصلاً تصور نمیکردیم سوژهمان علی دایی باشد. ما سوار بر موتور در خیابانها میگشتیم تا طعمه مناسبی پیدا کنیم.
ماده مخدر شیشه مصرف کرده بودیم و اصلاً در حال خودمان نبودیم. من روی موتور نشسته بودم. همدستم پیاده شد و بهسمت علی دایی رفت و با او درگیر شد. گردنبند را قاپید و هر دو با موتورسیکلت فرار کردیم. بعد از سرقت، همدستم گفت فکر کنم از علی دایی سرقت کردیم خیلی شبیه او بود آن زمان بازهم باورم نشد و با خودم گفتم بدل آدمهای مشهور زیاد است.
ولی بعداً که در فضای مجازی هم فیلم سرقت و هم خبر را دیدیم، متوجه شدم که خودش بوده و خیلی ترسیدم. او درباره فروش گردنبند که حدود ۲۵۰ میلیون تومان ارزش دارد نیز میگوید: در یک طلافروشی در اطراف تهران ۵۰ میلیون تومان فروختیم. او در پاسخ به این سوال نیز میگوید بعد از سرقت شایعه شد که افرادی شما را اجیر کردهاند تا از علی دایی سرقت کنید درست است؟
اصلاً چنین حرفی درست نیست. این سرقت کاملاً اتفاقی بود و واقعاً آن لحظه ما علی دایی را نشناختیم. درست است که همه آقای گل جهان را میشناسند ولی واقعاً ما حال خوبی نداشتیم و بههمین دلیل بود که او را نشناختیم و این سرقت هم با برنامهریزی قبلی و طراحی از سوی کسی نبود. من خودم عاشق علی دایی هستم. او افتخار ایران است همیشه بازیهایش را نگاه میکردم.
نوجوان که بودم در زمین خاکی فوتبال بازی میکردم و علی دایی را اسطوره خودم میدانستم. اما کم کم معتاد شدم و همه آرزوهایم از بین رفت و زندگیام را از دست دادم و سارق شدم. الان هم خیلی پشیمانم خدا کند مرا ببخشد.در آن زمان اصلاً در حال خودم نبودم و نمیدانم چاقو داشتم.من در کار ساخت در و پنجره هستم. سابقهدار هستم تا بهحال سه بار بهخاطر سرقت و زورگیری بازداشت شدهام.