تبلیغ مبالغهآمیز برند مشهور لوازم خانگی ایرانی
روزنامه هفت صبح، سیامک رحمانی | بخشی از تبلیغات لوازم خانگی که این روزها به کرات از تلویزیون پخش میشود و در فرمهای دیگر روی بیلبوردهای شهر تهران هم قابل مشاهده است، معرفی محصولات شرکتی ایرانی است که با تاکید و زوم کردن روی همین ایرانی بودن و شناختن سلیقه ایرانیها قرار است سهم بزرگتری از بازار را به خود اختصاص دهد.
«فقط یه ایرونی میدونه یه ایرونی چی میخواد»؛ شعاری است که برند اسنوا برای معرفی و تبلیغ محصولاتش انتخاب کرده. این برند از مدتها قبل با تبلیغات انتظاری «فقط یه ایرانی میدونه…» سعی کرده بود کنجکاوی و اشتیاقی در مخاطبش به وجود بیاورد که قضیه چیست و پس از مدتی با استفاده از تبلیغات محیطی و همینطور تبلیغات تلویزیونی با حضور محسن کیایی، تلاش زیادی کرد تا مثلا به آن اشتیاق پاسخ دهد.
این روزها محصولات شناختهشده خارجی به بازار لوازم خانگی ایران راهی ندارند و این فرصت مناسبی است برای برندهای ایرانی تا به خوبی جای آنها را پر کنند. همین هم باعث شده تا رقابت گرمتری بین تولیدکنندههای وطنی شکل بگیرد.واقعیت این است که حضور ستارههایی مثل سیامک انصاری، نوید محمدزاده و این آخری محسن کیایی، جدا از مبالغ نجومی رد و بدل شده که منطق تجاری ندارد و معمولا نظارتی هم روی آن انجام نمیشود، تا اینجا بیشتر از هر چیز رنگ و لعاب و شلوغبازی بوده.
سر و صدای بلندی که باعث شده ابعاد غیرحرفهای تبلیغات برندها، کیفیت و ظرفیت محتوای تبلیغ شده و گاهی مفهومی که در تبلیغ استفاده میشود از چشم پنهان بماند. مثال اسنوا مثال مشخصی برای مورد آخر است لابد میدانید تبلیغات تلویزیونی که بر ایرانی بودن محصول تاکید کنند از تخفیف مناسبی بهرهمند میشوند. اما اسنوا راه را اشتباه رفته.
اسنوا مدام میگوید «فقط یه ایرانی میدونه یه ایرانی چی میخواد» اما در عمل چه چیزی ارائه میدهد که ارتباطی به این شعار داشته باشد؟ مثلا اسنوا روی یخچالهای چند محفظهایاش تبلیغ میکند و اینکه چنین ظرفیتی راست کار ایرانیهاست. مگر یخچالهای چند محفظهای که فضای بزرگی دارند برای ایرانیها طراحی شدهاند یا اولینبار است که به بازار میآیند؟
مگر بقیه برندها چنین امکانی را عرضه نمیکنند؟ یعنی چی که «فقط یک ایرانی میدونه…»؟ این تکنولوژی مگر برای جامعه جهانی و نیازهایش طراحی نشده و چند سال نیست که در برندهای معتبر تولید یخچال استفاده میشود؟ این عین اتفاقی است که مثلا در تبلیغ تلویزیونهای اسنوا هم میبینیم. محسن کیایی حوصلهاش سر رفته و میرود سراغ تلویزیون تا گیم بازی کند و سرگرم شود و این نشان میدهد که اسنوا خیلی حواسش بوده که یه ایرانی چی میخواد!
الان هوشمند بودن تلویزیونها و امکاناتشان چه ربطی به سلیقه ایرانیها دارد؟ بقیه تلویزیونهای هوشمند مگر چنین امکاناتی ندارند؟ مگر برای نیازهای بقیه مردم دنیا طراحی نشدهاند؟ الان آن چیزی که یک ایرانی میخواهد و خودش و محصول تولید شده برایش را متفاوت میکند دقیقا چیست؟ این اتفاق را در تبلیغات دیگر محصولات برند هم میبینیم. مثلا اینکه فقط یک ایرانی میدونه اطمینان از پاکی و تمیزی لباس یعنی چه! انگار بقیه مردم دنیا دنبال ماشینهای لباسشویی هستند که لباسهایشان را کثیف تحویل بدهند.
یک شرکت ایرانی که خودش هم ادعای رقابت با برندهای بزرگ جهانی را ندارد، به جای اینکه روی ویژگیهای واقعیاش مانور بدهد، مثلا قیمت یا تنوع کالا و سرویسدهیاش را به رخ بکشد، فکر کرده هی باید بگوید «فقط یک ایرانی میدونه…». تصور کنید که شرکت «بکو» که سالها قبل در ترکیه راه افتاد و بعدها محصولاتش بازارهای اروپایی را تسخیر کرد، به جای اینکه روی توسعه و پیشرفت و اهداف جهانیاش تاکید کند، مدام شعار میداد که «فقط یه ترک میدونه یه ترک چی میخواد..»
الان هم سوال از اسنوا این است که اگر محصولات این شرکت واقعا باکیفیت و شایسته ایرانیها هستند چرا نباید به درد بقیه مردم دنیا بخورند؟ چون مردم بقیه دنیا نمیفهمند که اسنوا چه شاخ غولی شکسته است و محصولاتش به چه دردی میخورند؟
سوال این است که اگر همین تبلیغات اسنوا جای دیگری غیر از ایران دیده شود، اصرار روی این نکته -البته غلط- نیست که شرکت محصولاتش را بر اساس نیازهای خاص ایرانیها ساخته و به درد غیرایرانیها نمیخورد؟ اگر قرار باشد همه از این شیوه تبلیغ استفاده کنند در واقع بخش بزرگی از زحماتی که متخصصان داخلی میکشند تا ما را در تولید به خودکفایی و صادرات برسانند هدر نمیرود؟