بزرگترین ادیبان ایران معاصر در ۱۰۰سال گذشته
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی| مرگ دکتر اسلامی ندوشن در کانادا پس از ۹۸ سال عمر با برکت به یادمان انداخت که سلسله ادبای معاصر از چه ارزش منحصر به فردی برخوردار هستند. پس به صرافت افتادیم مروری کنیم بر مشخصات بزرگان این رشته. دانشمندان خادم فرهنگ و ادب پارسی و ذکر این که چهرههایی مثل علی دهباشی، بهاءالدین خرمشاهی، غلامعلی حداد عادل و عطاءالله مهاجرانی و البته جعفر مدرس صادقی در این مجموعه میتوانستند جای داشته باشند.
یکی از شوق برانگیزترین سلالههای ایران نوین،ادبا و فضلایی هستند که چراغ فرهنگ و تادب فارسی را روشن نگه داشتند. مردان و البته زنانی عموما تحصیلکرده و آشنا به تمدن و فرهنگ غرب که دلباخته فرهنگ کشورشان و مختصات بومی ادبیات فارسی بوده و هستند. نسلی که غولهایی مثل بدیع الزمان فروزانفر، محمدعلی فروغی، علی اکبر دهخدا، محمد معین، محمد تقی بهار و پرویز ناتل خانلری را به فرهنگ ایران عرضه کردند. اینجا به مناسبت درگذشت محمدعلی اسلامی ندوشن، هفت استاد معاصر ادبیات ایران را معرفی میکنیم. هفت غول. با این تمایز که همه آنها در یک بازه صدساله به دنیا آمدهاند و زیستهاند.
یک: عبدالحسین زرینکوب
زرینکوب فرزند قرن بود. در اولین سال قرن چهاردهم شمسی در بروجرد به دنیا آمد در حالی که اصالتا به خوانسار تعلق داشتند. پسر درسخوانی که سال ۱۳۱۹ رتبه دو ورودی دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد اما با اصرار پدر به بروجرد بازگشت و در مدارس تدریس کرد و بار دیگر در سال ۱۳۲۴ با رتبه یک وارد دانشکده ادبیات شد و شاگردی بدیع الزمان فروزانفر و ملک الشعرای بهار و مجتی مینویی را تجربه کرد و این رشته را یک نفس تا اخذ دکترا ادامه داد. پرکار بود با ذهنی منظم اما سلوکی نامنظم. انگار نظم ذهنیاش، دنیای پیرامونش را آشفته ساخته بود.
با ادبیات شروع کرد و کتابهای پژوهشی متعددی درباره فردوسی و حافظ و نظامی. بعد به سمت بخشهای نامکشوف تاریخ ایران رفت. دوران ورود اسلام. قبل و بعدش. کتاب جنجالی دو قرن سکوت را نوشت در اوج جوانی اما بعدها آن را خام و غیردقیق خواند و فرضیههای خودرا در کتاب کارنامه اسلام اصلاح کرد. منتقدان بسیاری داشت از مرتضی مطهری تا فریدون آدمیت و شجاع الدین شفا اما هرچه بود او یک تنه به یک ماشین تولید فرهنگ و دانش بدل شده بود. فاخر مینوشت و دقیق بود. ۶۳ کتاب که نیمی از آن درباره ادبیات و تصوف ادبی هستند و نیم دیگر به تاریخ ایران اختصاص دارند کارنامه شگفتانگیز او راتشکیل میدهند.
او ۴۵سال زندگی مشترک با دکتر قمرآریان را پشت سر گذاشت. همسرش به لحاظ رتبه علمی پا به پای او میآمد. قمر آریان،همسرش را عبدی میخواند.مخفف عبدالحسین. با طنزی پنهان در معنای عربی این کلمه اما این زوج ادیب در زندگی مشترک دارای فرزند نشدند اما هیچگاه همدیگر را تنها نگذاشتند. زرینکوب در سال ۱۳۷۸ و در تهران درگذشت. در ۷۷ سالگی. همسرش ۱۳ سال پس از او زندگی کرد و در سال ۱۳۹۱ از دنیا رفت و در کنار همسرش به خاک سپرده شد.
دو: محمد علی اسلامی ندوشن
او متولد ۱۳۰۳ در ندوشن یزد. در رشته حقوق از دانشگاه تهران مدرک کارشناسی گرفت و دکترای حقوق بینالملل را از دانشگاه سوربن در فرانسه اخذ کرد. در بازگشت به ایران ابتدا قاضی بود اما آن شغل را رها کرد و در دانشگاه تهران استاد شد و ادبیات تطبیقی تدریس میکرد. از ندوشن بیش از ۷۰کتاب تالیفی و ترجمه و مقالات بلند در عرصه ادبیات و تاریخ به یادگار مانده است. او چندین کتاب شعر نیز منتشر کرده است.او در ۴۲سالگی با شیرین بیانی که خود استاد ادبیات دانشگاه تهران بود ازدواج کرد و این زندگی ۴۵ سال و تا موسم درگذشت دکتر ندوشن ادامه یافت. دکتر ندوشن در پنجم اردیبهشت ۱۴۰۱ و در سن ۹۸سالگی در کانادا درگذشت و همان جا به خاک سپرده شد. از او دو فرزند برجای مانده است:مهران و رامین.
سه: محمد ابراهیم باستانی پاریزی
محمد ابراهیم باستانی مرد شوخ و شیرین قلم سیرجانی در سال ۱۳۰۴ در روستای پاریز از توابع سیرجان به دنیا آمد و در سال ۱۳۲۶ در دانشگاه تهران در رشته تاریخ تحصیلات خودرا شروع کرد و در کوی دانشگاه در امیرآباد شمالی زندگی دانشجویی خودرا ادامه میداد.او پس از چند وقفه و تدریس در زادگاه خود در اوایل دهه چهل دکترای خود را در تاریخ کسب میکند. او مردی خوش قریحه و شاعر مسلک بود که میتوانست وقایع تاریخی را با مجموعهای از لطایف و روایات و شوخیها و مثلها به خواننده خود عرضه کند.
رودی متی ایرانشناس آمریکایی او را پیرو سبک نقالی سنتی ایرانی در تاریخ نگاری و تحلیلهای ادبی میدانست. از باستانی پاریزی بیش از ۶۰ جلد کتب باقی مانده است. او یکی از محبوبترین نویسندهها در میان خوانندگان حرفهای کتاب در دهههای ۴۰ تا ۷۰ بود. باستانی پاریزی در سال ۱۳۹۱ و در سن ۸۷ سالگی در بیمارستان مهر تهران دیده از جهان بست و در کنار همسرش حبیبه جابری به خاک سپرده شد.از او دو فرزند به یادگار مانده. حمیده که ساکن تورنتو است و حمید که در تهران به سر میبرد.
چهار: غلامحسین یوسفی
غلامحسین یوسفی در سال ۱۳۰۶ در مشهد چشم به دنیا گشود. در سال ۱۳۲۴ دکترای ادبیات فارسی از دانشگاه تهران اخذ کرد و همزمان و به رسم آن دوران لیسانس حقوق را نیز از دانشگاه تهران کسب کرد. او با تاسیس دانشگاه مشهد به زادگاه خود بازگشت. او متخصص بزرگ تصحیح متون قدیمی فارسی است. ایرج افشار در باب مقام علمی غلامحسین یوسفی میگوید: او دانشمندی بیتکلف، بیتکبر، مشوق علم و شیفته معارف ایرانی و مقام انسانیت است که این ویژگیها کمتر در یک شخص جمع میشوند. بهاءالدین خرمشاهی درباره نحوه تصحیح کتاب گلستان سعدی توسط غلامحسین یوسفی میگوید: تصحیح کتاب گلستان سعدی توسط استاد غلامحسین یوسفی، کاری است کارستان و درجه یک… غلامحسین یوسفی در سال ۱۳۶۹ و در ۶۳سالگی در تهران درگذشت و در حرم امام رضا دفن شد.
پنج: ایرج افشار
شفیعی کدکنی درباره جایگاه علمی ایرج افشار میگوید، پژوهشگرانِ عرصه ایرانشناسیِ جهان، در حوزههای تاریخ، مردمشناسی، ادبیات فارسی، باستانشناسی، کتابشناسی و کتابداری و اطلاعرسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بودهاند و خواهند بود. افشار در سال ۱۳۰۴ در محله دربند تهران به دنیا آمد. در خانوادهای فرهنگی که پدرش خود ناشر یک مجله به نام آینده بود. افشار در ۱۸سالگی در کنکور دانشکده حقوق دانشگاه تهران شرکت میکند و پذیرفته میشود و لیسانس خود را میگیرد اما رغبتی به وکالت نشان نمیدهد و کتابدار دانشکده حقوق میشود و بعد کتابدار دانشسرای عالی و بالاخره مسئول کتابخانه ملی.
در آنجا رشته ایرانشناسی را باز میکند. سپس به دانشگاه تهران منتقل میشود. وی در سال ۱۳۴۴ ریاست کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران را برعهده گرفت. سراسر عمر ایرج افشار با کتاب، کتابشناسی و شوق او برای ایرانشناسی و حفظ نسخ خطی گره خورده است. بیش از ۳۵۰ عنوان تصحیح، گردآوری و نگارش کتاب و بهعلاوه صدها مقاله به نام ایرج افشار ثبت شده است. ۳۵۰! زندگی افشار مدام در تلاش برای حفظ ارزشهای ادبیات و فرهنگ ایرانی گذشت و به یکی از مهمترین نمایندگان فرهنگ ایرانی در مجامع آکادمیک جهانی بدل شد. او در سال ۱۳۲۸ با شایسته افشاریه ازدواج کرد که ثمره ۵۰ سال زندگی مشترک او با همسرش، چهار فرزند است:کوشیار، آرش،بابک و بهرام. ایرج افشار هیچگاه به سیاست علاقه نداشت و نه روزنامه میخواند و نه در منزل تلویزیون و رادیو داشت. افشار در سال ۱۳۸۹ و در سن ۸۵سالگی در بیمارستان جم درگذشت.
شش: ابوالحسن نجفی
او در سال ۱۳۰۸ در نجف متولد شد اما به زودی به همراه خانواده به اصفهان آمدند. در سال ۱۳۲۷ در رشته زبان فرانسه در دانشگاه تهران قبول شد و این رشته را تا اخذ کارشناسی ارشد در سوربن فرانسه ادامه داد. در این سالها در اصفهان به تدریس پرداخت و با دو تن از دوستانش در تهران انتشارات مشهور نیل را پایهگذاری کرد. در دهه۴۰ به حلقه ادبی اصفهان پیوست. در کنار بزرگانی مثل بهرام صادقی و محمد حقوقی.
در این سالها یک مترجم زبده زبان فرانسه هم هست و در انتشارات فرانکلین مشغول میشود و در دانشگاه زبانشناسی تدریس میکند و کمکم توجهش به مبانی زبانشناسی فارسی جلب میشود. او ارزش ویرایش زبان و مبحث ویراستاری را درک میکند. و در سالهای پس از انقلاب در نشر دانشگاهی با برگزاری کلاسهایی متنوع و همینطور انتشار کتابهایی بحث ویرایش زبان و درست نویسی را به جد پیش میبرد. همچنین وی یکی از دقیقترین دایرهها، برای طبقهبندی وزن شعر فارسی را تدوین کرد که به «دایره نجفی» معروف است. از او ۵ کتاب مهم در عرصه ویرایش زبان باقیمانده که مهمترین آن همان کتاب غلط ننویسیم است.
او ۲۰کتاب ادبی نیز ترجمه کرده است. آیت الله خامنهای درباره ابوالحسن نجفی گفتهاند: «در تکوین عالم گویا اینطور مقدر است که هر نویسندهای تنها با یک اثر نامور شود. و چه بسیار قلمدارانی که فراوان در فراوان تألیف نمودهاند اما نام هیچکدام بر حافظه فرار تاریخ و فرهنگی باقی نمانده است. ابوالحسن نجفی بیگمان یکی از همان نویسندگانی است که با یک کتاب نامی جاودانه یافت:غلط ننویسیم.»ابوالحسن نجفی در سال ۱۳۹۴ در تهران درگذشت. از او یک فرزند به نام شبلی به یادگار مانده است.
هفت: محمدرضا شفیعی کدکنی
او متولد ۱۳۱۸ در کدکن. او را فدایی زبان فارسی میخوانند. چریک زبان فارسی که چنان به این زبان عشق میورزد که حتی حاضر است دیگر گویشها و زبانهای رایج در پهنه ایران را نادیده بگیرد. او در خانوادهای دوستدار علم و ادب رشد کرد که نسبشان به بزرگان خطه نیشابور میرسید. کدکنی هیچگاه دبستان و دبیرستان نرفت و در مکتبخانههای روحانیون درس آموخت اما در کنکور ادبیات دانشگاه تهران شرکت کرد و با رتبه اول قبول شد و در همان دانشگاه تهران ادبیات را تا اخذ مدرک دکترا ادامه داد. از سال ۱۳۴۸ کرسی تدریس در دانشگاه تهران را رها نکرده و کلاسهایش همیشه مملو از دانشجویان مشتاق است. او شاعری ممتاز و بسیار محبوب است اما گذشته از آن به عنوان یک ادیب و محقق کارنامهای تکان دهنده دارد.
از او بیش از ۵۰ کتاب در عرصه تالیف و تحقیق و تصحیح باقی مانده است که همگی مایه فخر زبان فارسی هستند. اسرارالتوحید، مصیبتنامه، الهینامه، منطقالطیر، اسرارنامه، مقامات و حالات ابوسعید، نوشته بر دریا (مقامات ابوالحسن خرقانی)، مرموزات اسدی در مرموزات داوودی، بهترین نمونههای تصحیح انتقادی متن در ادبیات فارسی هستند. او در تالیفات خود همواره زاویهای غافلگیرکننده را به سمت سوژه خود کشف میکند. مثلا اینکه: چرا شاعران عرب به اندازه شاعران فارسیزبان از آیات قرآن در اشعار خود استفاده ننمودهاند. یا شباهت شطحیات حلاج با محتوای کتاب زایش از نیچه. او بهجد طرفدار ادبیات و فرهنگ خراسانی است و از گفتن اشتیاقش به مهدی اخوان ثالث و یا محمدرضا شجریان ابایی ندارد.