برگزاری جلسه صلح برای نجات قاتل غزاله از چوبه دار
روزنامه هفت صبح | داستان پرونده قتل غزاله و محاکمه آرمان هفت سال است که ادامه دارد. هفت سال دو خانواده رنگ و رویی از خوشی ندیدهاند؛ یک سمت ماجرا خانواده غزاله هستند که دختر جوانشان را از دست دادهاند در سمت دیگر آرمان روز و شب در زندان به سر میبرد، به اتهام قتل غزاله به قصاص محکوم شده و حتی یک بار تا پای اعدام پیش رفت. پدر و مادر آرمان به هر دری زدهاند تا بتوانند رضایت خانواده غزاله را کسب کنند و جلوی اجرای حکم قصاص فرزندشان را بگیرند.
روز گذشته شنبه ۱۷ مهرماه جهت کسب رضایت خانواده غزاله و گذشتن از قصاص آرمان، جلسه صلح و سازش دادسرای جنایی تهران برگزار شد. جلسهای که حتی آرمان روی پاهای مادر غزاله افتاد و درخواست بخشش کرد به خاطر پدر و مادر و برادرش. پروندهای پیچیده که قصاص ایستگاه آخر آن است و جلسه صلح و سازش در دادسرای جنایی در حالی پایان پیدا کرد که تا لحظه تنظیم گزارش خانواده غزاله نشان دادند تصمیمی برای بخشیدن آرمان ندارند.
برگزاری جلسه صلح و سازش
جلسه صلح و سازش آرمان با خانواده غزاله در دادسرای جنایی تهران برگزار شد. قصاص آرمان آخرین مرحله از رسیدگی به پرونده است.حکم قصاص آرمان بعد از رسیدگیهای قضایی صادر شد و با گذر از پیچ و خمها و طی روال قانونی بالاخره حکم قصاص آرمان در دیوانعالی کشور مهر تائید خورد و این حکم در مرحله اجرا قرار گرفت.
هر چند زمان دقیق اجرای قصاص آرمان هنوز مشخص نیست اما تلاش خانواده آرمان برای جلوگیری از اجرای حکم قصاص در جریان است. صبح دیروز آرمان از زندان رجایی شهر کرج به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و این در حالی بود که خانواده غزاله به دعوت قاضی شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران نیز برای برگزاری جلسه صلح و سازش در دادسرا حاضر شده بودند. در این جلسه که پدر و مادر آرمان هم در آن حاضر بودند؛
قاضی شهریاری گفت:«آرمان در شرایطی ناخواسته مرتکب قتل شده و چیزی بیشتر از آنچه تا به حال عنوان کرده نمیداند. در این سالها که او در زندان به سر برده نشان داده که مستحق بخشش است چون انسان بدذات و بدکارهای نیست. او دچار لغزش و خطایی بزرگ شد که موجب بر هم خوردن دو زندگی شد.» شهریاری با دلجویی از خانواده غزاله شکور که دختر خود را در اوج جوانی از دست دادهاند تلاش کرد رضایت آنها را جلب کند تا از قصاص آرمان صرف نظر کنند.
بهخاطر خانوادهام ببخشید
در همان حال مادر آرمان به پای مادر غزاله افتاد و از او تقاضای عفو و بخشش کرد.مادر غزاله هم با گریه گفت:«۷ سال است که روزگار ما سیاه شده است.فقط همین یک دختر را داشتم و برای او امید و آرزوهای زیادی داشتم.او را طوری بزرگ کردم که کمبودی نداشته باشد و در رفاه باشد.اما یکدفعه آرمان تمام نقشههایی را که برای آینده غزاله داشتم نابود کرد و ما بدبخت شدیم.
با این وجود من به آرمان فرصت دادم اما او و خانوادهاش پرونده را به سمت و سویی کشاندند که ما مجبور بودیم به جای احقاق حق، ثابت کنیم که دخترمان واقعا از بین رفته است.همه اینها قلب ما را بیشتر به درد آورد و باعث شد به جایی برسیم که دیگر نمیتوانیم به گذشت از قصاص فکر کنیم.» پدر آرمان هم در پاسخ به حرفهای مادر غزاله گفت:«آرمان هر کاری کرد از روی حماقت و نادانی انجام داده است. اگر آرمان درایت درستی داشت این اتفاق نمیافتاد.
نباید عشق او را به غزاله با عشق افرادی در رده خودتان مقایسه کنید. من و همسرم به دست و پای شما میافتیم و از شما تقاضای بخشش داریم. اما اگر مستندی روی پرونده گذاشتیم تنها برای نجات فرزندمان بود که در انتظار چوبه دار است. کدام پدر و مادری میتواند دست روی دست بگذارد تا فرزندش حتی اگر خطار کار هم باشد؛ اعدام شود؟» آرمان هم رو به مادر غزاله گفت: «میدانم که مستحق مجازات هستم اما از شما میخواهم که من را به مادر و پدر و برادرم ببخشید.» جلسه صلح و سازش در دادسرای جنایی در حالی پایان پیدا کرد که تا این لحظه خانواده غزاله تصمیمی برای بخشیدن آرمان ندارند.
جزئیات قتل غزاله و پرونده پیچیده آرمان
اسفند ماه سال ۹۲ یکی از مرموزترین پروندههای جنایی، با ناپدید شدن دختر جوانی به نام غزاله و دستگیری پسر مورد علاقه او به نام آرمان کلید خورد.رسیدگی به پرونده قضایی، با اعلام مفقودی غزاله از سوی خانوادهاش آغاز شد. این در حالی بود که ماموران پلیس با مظنون شدن به آرمان وی را بازداشت کردند.
آرمان که در ابتدا از سرنوشت غزاله اظهار بیاطلاعی کرد، پس از طی مراحل بازجویی از جزئیات ارتباط خودش با غزاله گفت.آرمان در اولین اعتراف خود گفت: مدتی بود به غزاله علاقه داشتم. روز حادثه غزاله مقابل خانهمان آمد، با هم بحثمان شد و او را هل دادم. زمین خورد و از سرش خون آمد و … یکدفعه متوجه شدم که دیگر نفس نمیکشد. از ترس، غزاله را داخل یک چمدان گذاشتم و در سطل زباله شهرداری انداختم.
در حالی که دوربینهای مدار بسته اطراف منزل آرمان، لحظه خروج او با چمدان را ضبط کرده بودند اما هرگز اثری از جسد غزاله پیدا نشد.با طی روند قضایی پرونده، آرمان پای میز محاکمه رفت اما این بار گفت: اعترافات اولیه من تحت فشار بود.آن روز غزاله موقع خارج شدن از خانهمان در پلهها زمین خورد.
من با دیدن خون در راه پله شوکه شدم و از ترس اینکه راز ورود او به خانهمان فاش شود، غزاله را در چمدان گذاشتم و به سطل زباله انداختم.دادگاه بعد از شنیدن اظهارات آرمان، بنا بر ادله موجود وی را به قصاص محکوم کرد و حکم صادر شده به مرحله اجرا درآمد.اما درست در لحظه اجرای حکم، پدر و مادر غزاله به عنوان اولیای دم، به آرمان مهلتی یک ماهه دادند.
با دادخواست اعاده دادرسی از سوی متهم، وی بار دیگر پای میز محاکمه رفت و این بار هم در دفاع از خود گفت که عامل قتل غزاله نیست.با رسیدگی مجدد به پرونده، قضات دادگاه بار دیگر آرمان را به قصاص محکوم کردند. حکم صادر شده در دیوانعالی کشور مهر تائید خورد و در مرحله اجرا قرار گرفت. حال باید دید سرنوشت این پرونده به کجا ختم خواهد شد؛ گذشت خانواده غزاله یا قصاص آرمان؟