کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۰۸۳۱۸
تاریخ خبر:

‌برای دیدن «خروج»‌ ملاحظات سیاسی را کنار بگذارید

روزنامه هفت صبح |یک: «روز بلوا» از محافظه‌کاری خود لطمه دیده است. خیلی عجیب است فیلمی ‌بسازید درباره یک موضوع داغ مثل موسسات مالی که تحت پوشش عنوان خیریه مشغول به کار هستند و پول‌های مردم را به یغما دادند.

موسساتی که سرنخ‌هایشان به خیلی از نهاد‌ها و چهره‌ها وصل بودند. خیلی سخت است فیلمی‌ بسازی که درباره آلوده‌شدن زندگی یک روحانی مشهور تلویزیونی به پول‌های حرام این موسسات است و در انتها بگوییم که فیلم چرا محافظه‌کار از آب درآمده است؟ خیلی سخت است که از زد و بند یک بازاری ظاهرالصلاح حرف بزنی که با توجیهات شبه‌شرعی برای پولشویی‌های خود مفر و گریزگاهی پیدا می‌کند و بعد در انتها بگویی چرا فیلم تا آخرش نرفت؟

«روز بلوا» یک نیمه درجه‌یک دارد. آشنایی ما با زندگی حاج‌آقا بدیعی با بازی بابک حمیدیان و زندگی لوکسش و سوناتا و آیفون ۲۰میلیون تومانی و توسان همسرش شگفت‌انگیز و غافلگیر‌کننده است. همین‌طور حضور حاج‌آقا به‌عنوان کاتالیزور یک معامله چهارمیلیارد تومانی. لحظات خوشایندی بود.

ماجرا با همین ضرباهنگ و ریتم پیش می‌رود. آشنایی با هکر صریح‌اللهجه و شخصیت‌سازی او هم مزید بر علت است. فیلم پرهیجان و افشاگر به‌نظر می‌رسد اما در نیمه دوم این رویا به پایان می‌رسد. کارگردان گویی از کاری که در نیمه اول فیلم انجام شده، می‌ترسد و قهرمان خود را کم‌کم به شرایط نرمال نزدیک می‌کند.

سررشته‌های نیمه اول فیلم رها می‌شوند و فیلمساز به‌جای مسئله همه‌فهم و ملی پول‌های حرام، ‌مسئله آبرو را وسط می‌کشد که اهمیتش در مقابل پول‌های حرام بسیار کمتر است. تماشاگر دلش می‌خواهد روحانی بیدارشده ما حتی از آبروی خود و چه بسا از خانواده خود بگذرد و خود را پاک کند اما فیلمساز اجازه نمی‌دهد. «روز بلوا» ساختار روایی چشم‌نوازی دارد مثل همه کارهای شعیبی، ‌سوژه درجه‌یک و بازیگرهای عالی(حمیدیان، ‌ارجمند، ‌لیلا زارع و…) اما در انتها به آنچه استحقاقش را داشت نمی‌رسد.

* دو: حاشیه‌های فرامتن به شکل ناجوانمردانه‌ای بر سر «خروج» آوار شده‌اند. فیلم به‌سادگی و مثل «آژانس شیشه‌ای» و یا «گزارش یک جشن» داستان اعتراض است. مفهوم کلیدی و مورد علاقه حاتمی‌کیا. اعتراض به دولت وقت. دولت وقت جمهوری اسلامی ‌ایران. اما این مفهوم در دودوتا چهارتاهای روز سیاست ایران به معانی دیگری ختم شده است.

جفت‌‌پای اصولگرایان برای دولت اعتدالی! افق فیلم را به سال ۱۳۹۸ محدود کرده‌اند و انتخابات ریاست‌جمهوری را وسط کشیده‌اند و نشانه‌های فیلم درمورد رئیس‌جمهور با عمامه سفید و مشاور با هیبت آشنا را علم کرده‌اند تا فیلم را بی‌ارزش جلوه دهند. «خروج» بهترین فیلم حاتمی‌کیا نیست اما در زنجیره آثار او جایگاه مناسبی دارد.

داستان اعتراض کشاورزان به سازوکار حاکم بر دولت و یا نظام. چه فرقی می‌کند‌؟ مگر برای کشاورزان تفاوتی دارد که دو یا سه جناح، کدامشان بر سر کار هستند؟ آنها نظام را می‌بینند. فیلم از داستانی واقعی سرچشمه گرفته است. داستانی به‌غایت دراماتیک. ماجرایی که در این دولت شکل گرفته. پس نشانه‌های آشنا در فیلم قابل توجیه هستند(حالا با هر نیتی).

پس بیایید فیلم را به‌جای محدود ساختن در بچه‌بازی‌های سیاسی و سپس چشم‌بستن بر امتیازات آشکار آن، ‌به‌عنوان اثری مستقل و در دایره سینمای حاتمی‌کیا بررسی کنید. از مچ‌گیری‌های بچگانه و بنجل خرسند نشویم و ببینیم فیلم چه کار می‌کند. آن‌وقت می‌توانید از بیان تصویری ۱۰دقیقه ابتدای فیلم، بازی مثال‌زدنی فرامرز قریبیان، ‌موسیقی درخشان کارن همایونفر و بسط دوباره مفهوم اعتراض در این فیلم لذت ببرید. اگر دلتان را صاف کنید، می‌بینید که این همان حاتمی‌کیای خودمان است. با همه مزایا و احیانا نقایصش. «خروج» از چند فیلم خوب جشنواره امسال است.

کدخبر: ۳۰۸۳۱۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر