معرفی بهترین فیلمهای غیرانگلیسی زبان امسال
روزنامه هفت صبح، صوفیا نصرالهی | اکران پاییزی شروع شده و وارد ماههای پایانی سال ۲۰۱۹ شدهایم. بیشتر جشنوارههای بینالمللی سینمایی امسال مثل کن، برلین، ساندنس و ونیز را پشت سر گذاشتهایم. تا امروز منتقدان و تماشاگران جدی سینما یادداشتهایشان را از فیلمهای مهم برداشتهاند. فیلمهایی که میتوانند مهمترین فیلمهای سال قلمداد شوند و از کشورهای مختلف در سرتاسر جهان آمدهاند.
*** انگل: «انگل» احتمالا تحسینشدهترین فیلم سال تا به اینجاست. فیلم نخل طلای کارگردانی کن دارد که در مجامع بینالمللی بسیار شناخته شده است. بونگ جونهو پیشتر در سال ۲۰۱۷ در فستیوال فرانسوی کن نظرها را به سمت خودش جلب کرده بود. آن سال فیلم «اوکجا»، تولید شبکه نتفلیکس برای شرکت در جشنواره انتخاب شده بود.
و حالا در سال ۲۰۱۹ اینبار با فیلمی مبهوتکننده برگشته درباره یک خانواده بیکار در کره جنوبی که در تلاش هستند تا همه اعضای خانوادهشان در دل یک خانواده ثروتمند نفوذ کنند و برای آنها کار کنند. خانواده کیم در یک آپارتمان خیلی کوچک در محلهای فقیرنشین در سئول زندگی میکنند. زندگیشان سرشار از محنت و مشقتهای ناشی از بیکاری است. آنها تلاششان را میکنند که حتی اگر شده از راه غیرقانونی بتوانند به اینترنت، قدرت، انرژی و حتی خورد و خوراک دست پیدا کنند. وقتی کی-وو پسر خانواده بهعنوان معلم زبان انگلیسی دختر خانواده ثروتمند پارک استخدام میشود….
*** قوش شب: وسترن، ضدآرمانشهر، علمی-تخیلی، رئالیسم فوقالعاده، درام اجتماعی؛ فیلم جدید مندونسا فیلیو و جولیانو دورنلس، برنده جایزه ویژه هیات داوران جشنواره کن شد و میشود آن را ترکیبی از همه ژانرهایی دانست که بالاتر نوشتیم. اما گمان نکنید اگر از همه عناصر این ژانرها بهره میبرد، فیلم پرمدعا یا تقلیدی خود بزرگبینانه است.
«قوش شب» داستان شهری در شمال برزیل را روایت میکند. جایی که بعد از مرگ رئیس خانواده در سن ۹۴سالگی، شهر بهسادگی از روی نقشه محو میشود. مشکلات یکی پس از دیگری بهوقوع میپیوندند. مشکلاتی از قبیل کمبود آب، انرژی، غذا و دارو. اما اینها تازه شروع بحرانی است که باعث میشود جمعیت شهر «قوش شب» با احمقانهترین و مضحکترین مشکلات رودررو شوند.
روایت دچار خشونت مضاعفی میشود وقتی شهردار فاسد، که برای انتخابشدن دوبارهاش تلاش میکند، شهر را به آمریکاییهایی که به باکورو آمدهاند، میفروشد. آمریکاییهایی برای شکار ساکنان شهر به آنجا آمدهاند. در میان آنها یک بازیگر بزرگ سینمای آلمان هم حضور دارد….
*** مونوس: فیلمی که کارگردان آرژانتینی الخاندرو لاندس آن را ساخته است و در منطقهای کوهستانی و دوردست در مرزهای کلمبیا داستانش اتفاق میافتد. هشتکودک در آن منطقه با تفنگ نگهبانی میدهند. آنها یک آمریکایی را به گروگان گرفتهاند. کاراکتر اسرارآمیزی به نام پیامآور هم بینشان است که ماموریتها و وظایف هرکدام از آنها را بهشان گزارش میدهد. آنها تمام مدت تلاش میکنند که تا بیشترین حد ممکن دستورات را به موثرترین شیوه ممکن انجام بدهند و برایشان اهمیتی ندارد که هزینهاش چه باشد.
چیزهای کمی درباره متن این موقعیت به تماشاگر توضیح داده میشود. ما فقط میدانیم که آنها خودشان را «سازمان» صدا میزنند. و خیلی زود در محیط وحشیانهشان غرق میشویم. هرکدام از شخصیتها ویژگی مخصوص به خودش را دارد اما به نظر میرسد که یک نکته در همهشان مشترک است؛ همگیشان تشنه قدرت هستند…
*** روز سفید سفید:هاینور پالماسون، کارگردان ایسلندی در دومینفیلمش داستان مردی به نام اینگیموندار را روایت میکند که سابقا افسر پلیس بوده و در یک شهر دورافتاده و کوچک ایسلند زندگی میکند. همسر او دوسال پیشتر در یک تصادف اتومبیل از دنیا رفته و او را در وضعیت اندوه و سوگواری مطلق باقی گذاشته است. او تلاش میکند که همه وقت و عشقش را به نوهاش اختصاص دهد و تفریحات دیگری هم مثل بازسازی خانهاش دارد. اما هیچکدام از اینها کافی نیست تا او به غم فقدانی که دارد فائق بیاید. به محض اینکه او به مردی در شهر مظنون میشود و گمان میکند که او با زنش رابطه داشته، بهدنبال حقیقت میرود…
*** من در خانه بودم اما…: آنجلا شانلک یکی از تحسینشدهترین کارگردانان آلمانی است که به مدرسه برلین شهرت دارند. او با فیلم بلند سینمایی «مارسی»(محصول ۲۰۰۴) به شهرت رسید. فیلم «من در خانه بودم اما» از آن دسته آثاری است که سخت است آن را در یک ژانر سینمایی قرار بدهیم. اسم فیلم ارجاعی به اولین فیلم یاسوجیرو اوزو دارد: «من به دنیا آمدم اما…»(محصول ۱۹۳۲). اما بهرغم این ارجاع فیلم کارگردان آلمانی کاملا متمایز از فیلم اوزوست. هرچند از موضوع درام خانوادگی که مبحث اصلی فیلمهای اوزو بود الهام گرفته است.
داستان با بازگشت فیلیپ آغاز میشود. پسر ۱۳ساله آسترید که برای یکهفته در جنگل گم شده بود. او احتمالا تحتتاثیر فوت پدرش که اخیرا اتفاق افتاده، در خودش فرورفته است. از اینجا به بعد فیلم کلاژی از لحظات مختلف زندگی این خانواده و آدمهای نزدیک به آنهاست. سعی میکند زندگی روزمره آنها را به تصویر بکشد…
*** فکر میکنی من چه کسی هستم: فیلمی با بازی ژولیت بینوش در نقش یک زن میانسال که بعد از اینکه متوجه میشود شوهرش به او خیانت میکرده، تصمیم میگیرد یک اکانت جعلی در فیسبوک بسازد. «فکر میکنی من چه کسی هستم» ششمینفیلم بلند صفی نبو، فیلمساز فرانسوی است. این فیلمش اقتباسی از رمانی نوشته کامیل لورنس است که سال ۲۰۱۶ منتشر شد.
کلر، قهرمان فیلم، معلم ۵۰سالهای است که با همسرش لودو زندگی نهچندان شادی دارد. بعد از اینکه به شوهرش شک میکند در فیسبوک شروع میکند به وانمودکردن به اینکه زنی است ۲۵ساله به نام کلارا. اما چیزی که با معصومیت تمام شروع شده کمکم از کنترل خارج میشود.
نکته جالب فیلم شیوهای است که در نشاندادن شخصیتها بهخرج میدهد. این فیلمی زیبا درباره هویتهای مدرنی است که توسط ارتباطات کامپیوتری مدیریت میشود. شاید این سوژه را در فیلمها و سریالهای دیگری دیده باشید اما نبو نگاهی عمیق و روانشناسانه به این ماجرا دارد.