۶۵سال توپ طلا؛ جایزهای برای نورچشمیها
روزنامه هفت صبح، محمد طالبیان| عجیبترین اتفاق چند روز اخیر فوتبال دنیا رسیدن توپ طلا به مسی نیست. عجیبترین اتفاق چند روز اخیر فوتبال دنیا این است که هنوز کسانی پیدا میشوند که به توپ طلا و جایزههای مشابه با آن اهمیت میدهند. اعتبار توپ طلا و فرانس فوتبال زمانی از دست رفت که تصمیم گرفتند آن را با جایزه مرد سال فوتبال فیفا ادغام کنند.
تا سال ۲۰۰۶ این کارشناسها و اهالی رسانه بودند که برنده جایزه توپ طلای فرانس فوتبال را تعیین میکردند. جایزهای که معمولا در اعلام برگزیدههای خود اختلاف زیادی با برندههای فیفا داشت و همواره از آن به عنوان جایزه معتبرتر یاد میشد. این روند در سال ۲۰۰۷ برای اولینبار با حضور محدود کاپیتانها و مربیهای ملی تغییر کرد.
در سال ۲۰۱۰ برای اولینبار شاهد یک جایزه مشترک و حضور تمامی کاپیتانها و مربیهای ملی در انتخاب برترینهای دنیا بودیم. اتفاقی که باعث شد به یکباره حجم آرا افزایش چشمگیری پیدا کرده و برندها از عملکرد اهمیت بیشتری را به نمایش در آورند. در آن سالها بارسا نورچشمی فوتبال اروپا بود. با کمک داور قهرمان اروپا میشدند و رقبایشان در صورت شکست بارسا محکوم به ضد فوتبال.
درست در همان دوران که طرفداران خردسال فوتبال تنها بارسا را میشناختند، فیفا و یوفا هم پشتیبانی همه جانبه خود را از کاتالانها شروع کردند تا به افزایش درآمد خودشان کمک کنند. بخشی از این برندسازی موفق توسط فیفا، به جایزه توپ طلای ۲۰۱۰ بر میگردد. در لیگ قهرمانان آن سال، بارسا باز هم به عنوان تیم مورد علاقه عموم شناخته میشد.
آنها سال گذشتهاش قهرمان شده بودند و با نمایشهای جذاب، میلیونها بیننده را میخکوب تلویزیون میکردند. تلویزیونهایی که برای یوفا و فیفا به معنی سود خالص هستند. یک نفر اما از همان ابتدا در اندیشه خراب کردن پارتی عاشقان بارسا بود. آقای خاص با داروی تقویتی کالچوپولی در ایتالیا بیرقیب بود تصمیم گرفت این قدرت را در اروپا نیز نمایان کند.
همه چیز در اینترمیلان آن سال سر جای خود قرار گرفته بود. دیگو میلیتو دور از انتظارترین موقعیتهای تاریخ را گل میکرد و وسلی اسنایدر عجیبترین پاسهای گل زندگی خود را برای زوج ترسناک نراتزوری ارسال میکرد. اینتر در شرایطی به اسنایدر رسید که رئالیها او را نمیخواستند. وسلی با عنوان استعداد به مادرید رفت و یکی از هزاران بازیکنی شد که در این تیم ناامیدکننده ظاهر میشدند.
دست سرنوشت او را با ۱۵ میلیون یورو به شمال ایتالیا رساند. مورینیو شماره ۱۰ را به اسنایدر داد و او را تبدیل به محور اصلی تیمش کرد. همین بس که اینتر به هیچ تیمی در آن سال رحم نکرد. آنها تیکی تاکا بارسا را تبدیل به زبالهدان کردند و بایرن آماده آن روزها در فینال شکست دادند. کار اسنایدر هم به پایان نرسیده بود.
همان تابستان و بعد از سهگانه با اینتر به تیم ملی هلند اضافه شد. فورلان در آن جام جهانی درخشید اما نباید از اسنایدر چشمپوشی کرد. او یک تنه برزیل را به خانه فرستاد و نقش کلیدی در رسیدن لالههای نارنجی به فینال داشت. فینالی که با گل وقتهای اضافه به قهرمانی اسپانیا منتهی شد. به ردهبندی توپ طلای آن سال نگاه کنیم.
مسی، اینییستا، ژاوی و بالاخره اسنایدر. مسی در آن سال دستاوردهای مهمی داشت از جمله قهرمانی در لالیگا و دیگر هیچ. البته که به عنوان یک مهاجم گلهای بسیاری به ثمر رساند و دیگر هیچ. بارسا، مسی و بازیکنهای اسپانیایی آن برند داشتند اما مگر میتوانید مربی و کاپیتان تیم ملی مالدیو و امثال آن را راضی به تغییر تصمیمشان کنید.
سه سال از این ماجرا گذشت اما فیفا و یوفا تصمیم بر این نداشتند که دوگانه نورچشمی خودشان را رها کنند. بایرن از ۲۰۱۰ تشنه قهرمانی در اروپا بود. آنها ترکیبی قدرتمند را در اختیار داشتند و برای سه سال متوالی به فینال رسیدند تا بالاخره طعم قهرمانی را تجربه کنند. از بایرن متنفر باشید هم باید قبول کنید آنها در انتهای آن روند سه ساله بهترین تیم دنیا بودند.
شاگردان یوپ هاینکس به هیچ تیمی رحم نکردند و در آلمانیترین فینال لیگ قهرمانان سهگانه سال ۲۰۱۳ خود را تثبیت کردند. در همان سال رئال و رونالدو حتی موفق نشدند دورتموند را از پیشرو بردارند تا شاید شانسی برای قهرمانی در اروپا داشته باشند. آنها قهرمانی لالیگا و کوپا را به هم به بارسا و اتلتی واگذار کردند.
رونالدو به روند گلزنی خود در آن بازه زمانی ادامه داد اما چه شد که به یکباره توپ طلای ۲۰۱۳ به او رسید نه فرانک ریبری که نقش کلیدی در سه گانه تاریخی مونیخی داشت. ریشههای این انتخاب خندهدار را میتوان در هیجانزدگی کسانی دید که برای توپ طلا رای میدهند اما فوتبال را از زاویه یک تماشاگر ساده دنبال میکنند.
دو ماه قبل از رایگیری توپ طلا یعنی در نوامبر ۲۰۱۳ مسابقات مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۴، حساسترین مرحله خود در اروپا را پشت سر میگذاشت. پرتغال و سوئد به پلیآف رسیده بودند و این رقابت رونالدو و زلاتان بود که همه چیز را تعیین میکرد. رقابتی که با درخشش رونالدو و هتتریک و رسیدنش به جام جهانی خاتمه یافت.
برای هیچکس مهم نبود که فرانک ریبری بهترین فصل فوتبالی خود را پشت سر گذاشته. برند رونالدو با یک هتتریک حالا در جایگاه بالاتری از صورت زخمی قرار داشت. حالا رایدهندگان توپ طلا جذابیتهای او در یک رفت و برگشت با زلاتان را دیده و فرانک ریبری بخت برگشته را فراموش کرده بودند.