۵۰خاطره از تاریخ فوتبال ایران| دوران سیاه ناکامی
روزنامه هفت صبح، تیمور مستور | شماره قبل از تنشهایی گفتیم که بر تیم ملی در بازیهای آسیایی سئول حاکم شده بود. یک تیم غیرصمیمی و عصبی. ایران در کنار کویت و ژاپن و نپال و بنگلادش قرار گرفته بود. ژاپن را با دو گل بردیم. جالب آنکه یکی از گلها با شوت آزاد زیبای ناصر محمدخانی شکل گرفت اما بعد از بازی دهداری پافشاری داشت که شوتهای آزاد را طبق برنامه باید مرتضی فنونیزاده بزند! و بعد بنگلادش را نیز با چهار گل پشتسر گذاشتیم.
دست دهداری بهخصوص در خط هافبک و حمله آنقدر پر بود که مدام ترکیبها را عوض میکرد. بازی سوم مقابل کویت بودیم. اهمیت این بازی از آنجا بود که تیم دوم باید با کرهجنوبی ملاقات میکرد. در یک بازی انتقادآمیز یک بر صفر به کویت باختیم تا چهارمین شکست پیاپی خود مقابل کویت را تجربه کنیم (۱۹۸۰، ۱۹۸۲، ۱۹۸۴ و ۱۹۸۶)، سپس با شش گل از سد نپال گذشتیم و بهعنوان تیم دوم رفتیم به ملاقات کرهجنوبی. ۱۲ گل زده بودیم و یک گل خورده بودیم.
فتحآبادی که در دو بازی راحت مقابل نپال و بنگلادش فیکس شده بود با چهار گل بهترین گلزن تیم بود، حمید درخشان هم دو گل بهثمر رسانده بود، محمدخانی، ابطحی، قایقران، پیوس، یکه و شاهرخ بیانی هم یک گل زده بودند و عجیب که کریم باوی هیچ گلی نزده بود. بازی با کرهجنوبی گره خورد. یک بر صفر از حریف عقب افتادیم اما حریف ۱۰نفره شد و دقیقه ۸۵ کریم باوی گل مساوی را زد. بازی در نهایت به ضربات پنالتی کشید و خب احمد سجادی پنالتیگیر نبود و ناصر محمدخانی هم یک پنالتی از دست داد. به این ترتیب حذف شدیم (از کیفیت و نزدیکی بازیهای آسیایی همین بس که هر چهار بازی یکچهارم نهایی به ضربات پنالتی کشیده شده بود! درنهایت کرهجنوبی باغلبه بر عربستان در فینال قهرمان این مسابقات شد).
پس از این بود که آتش شعلهور شد. ۱۵ نفر از تیم ملی استعفا دادند. عامل اصلی استعفا رفتار تنشساز وطنخواه بود. کسانیکه بیانیه استعفا را امضا نکردند شامل نامجومطلق، کریم باوی، مسگر ساروی، رحیمیپور و مجید رضایی بودند. بازیگردانهای اصلی بیانیه هم محمد پنجعلی، حمید درخشان، عبدالعلی چنگیز و اصغر حاجیلو بودند. فدراسیون از دهداری و وطنخواه حمایت کرد. بعد از مدت کوتاهی سیروس قایقران استعفای خود را با پادرمیانی بهمن صالحنیا پس گرفت.
یکسال بعد ضیا عربشاهی و مرتضی فنونیزاده نیز از استعفای خود برگشتند. به این ترتیب کاروان متشنج تیم ملی به تهران بازگشت و یک نسل نخبه از فوتبالیستهای ما قربانی قوانین پدرسالارانه دهداری و وطنخواه شدند. این تیر خلاص بود. نسلی که قهرمانی جام ملتهای ۱۹۸۰ را بهخاطر جنگ از دست داد، از شرکت در انتخابی جامجهانی ۱۹۸۲ محروم شد، در بازیهای آسیایی ۱۹۸۲ بهخاطر طرح ۲۷سالهها با یکسوم قوا ظاهر شد، در جامملتهای ۱۹۸۴ مقهور ضعف دانش مربیان خود شد و جامجهانی ۱۹۸۶ را نیز بهخاطر لجاجت فدراسیون فوتبال از دست داد، چراکه در ایران بر حق میزبانی تاکید داشتند، آنهم در حالیکه در اوج جنگ با عراق بودیم و تصمیم کنفدراسیون فوتبال آسیا بر گرفتن حق میزبانی کاملا منطقی بود و این نسل شگفتانگیز در بازیهای آسیایی سئول نیز قربانی قوانین مندرآوردی مدیران تیم ملی شد.
آنهم نسلی که هیچ درآمد خاصی از فوتبال نداشتند. نسلی که میتوانست همزمان از محمدخانی، پیوس، علیدوستی، چنگیز، یکه و باوی در خط حملهاش استفاده کند و قایقران و درخشان و بیانی و ابطحی و عربشاهی و نامجومطلق و رضا احدی را در خط هافبک داشته باشد و مطمئنا یک مربی بدون گره خارجی میتوانست این تیم را بهسادگی به جامجهانی ۱۹۹۰ برساند. اما با استعفای ۱۴بازیکن دورنمای حضور موفق ایران در مسابقات بینالمللی فوتبال تیرهتر از همیشه شد.
در یک وضعیت گروتسک دهداری تیم ملی را با چهرههای عموما معمولی سازماندهی کرد و دوباره به ملاقات کویت رفتیم. برای انتخابی المپیک ۸۸٫ اینبار عدم میزبانی را پذیرفتیم و دوبار با کویت ملاقات کردیم. هر دو بار در دوحه. با ترکیبی عجیب و غریب. نادر میراحمدیان، بیژن طاهری، ژالهمستقیم، داداش ضیایی، علوی و صمد مرفاوی و البته نامجومطلق و قایقران و کریم باوی و رحیمیپور و مسگر ساروی و همچنین دو سه استعداد بزرگ و بسیار جوان که بعدها به ستارههای مهم فوتبال ایران بدل شدند.
احمدرضا عابدزاده، جواد زرینچه و بعد هم مجتبی محرمی. در واقع در همان سه پستی که تیم ایران در بازیهای سئول در آنها ضعف داشت. خوشبختانه جوشش بیدریغ استعدادهای جدید فوتبال بهخصوص در زمینهای خاکی جنوب تهران، مدام چهرههای جدیدی را به فوتبال ایران عرضه میکرد. چیزی که دیگر از آن محروم هستیم.
ملاقات با کویت هیچ امتیازی برای دهداری و وطنخواه در برنداشت بهجز درخشش عابدزاده جوان که از شکست ایران جلوگیری کرد و با گل دقیقه ۸۹ کریم باوی بازی رفت را دو بر یک بردیم و در بازی برگشت یک بر صفر به کویت باختیم تا حذف شویم و یک ناکامی دیگر مقابل کویت و یک شکست افتخارآمیز دیگر برایمان ثبت شود.
ناکامی پشت ناکامی. مشخص بود که این تیم ملی شانسی برای رقابت با بزرگان فوتبال آسیا ندارد و فقط برگ زرین دیگری میشود در کارنامه دهداری و بهخصوص وطنخواه در مبارزه پدرسالارانه سنتیاش با مفهومی تخیلی بهنام بازیکنسالاری. پدران جامعه ما همیشه در حال ادب کردن فرزندان خود بودهاند و همیشه سعی کردهاند به آنها نظم و تربیت را یاد بدهند!
اما خب. بالاخره عروسی به کوچه ما میآمد.