۱۳درس مدیریتی از سردار برای مسئولان
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی | یکسال از روز تلخ جامعه ایرانی در فقدان از دست دادن محبوبترین ژنرال نظامی سالهای اخیرش، شهید قاسم سلیمانی، در بغداد میگذرد و شاید سالگرد این اتفاق بهانه خوبی باشد برای اینکه درسهایی از روش مدیریتی و فرماندهی فرمانده فقید سپاه قدس را برای مسئولان فعلی مرور کنیم:
* یک: مرکزگرا نباشید: شهید سلیمانی متولد سال ۱۳۳۵ بود. در یکی از روستاهای کرمان و جالب است بدانید که تا ۴۰سالگی، تمام فعالیتهای او متمرکز بر همین استان بود. ابتدا پیمانکار اداره آب و فاضلاب کرمان بود، در هنگام جنگ موسس لشکر ۴۱ ثارالله استان کرمان بود و بعد از آن هم فرمانده همین لشکر. تهران هیچ وقت سلیمانی را اغوا نکرد.
* دو: عمیق باشید: عادت کردهایم که از برخی مسئولانمان حرفهای ساده و سطحی بشنویم. ارجاع مشکلات به نحوه رفتار مردم یا کشورهای دیگر یا نظام بینالمللی ممکن است گاهی درست باشد ولی یکی از سادهترین کارهای ممکن برای تحلیل مشکلات است. سلیمانی سطحی عمل نمیکرد.در سیستانوبلوچستان با مردان جنگی مبارزه میکرد اما در همان زمان هم حواسش بود که ریشه اتفاقاتی که در این استان میافتد، از فقر است و برای کارآفرینی و رشد اقتصادی در این منطقه نیز تلاش میکرد.
* سه: کارهای سخت را قبول کنید:کار شهید سلیمانی جنگ بود ولی در همین جنگ هم به سراغ کارهای سخت رفت. جنگ چریکی در کردستان، بعدها مشارکت در عملیاتهای دشواری مثل والفجر ۸ و مبارزه با اشرار در سیستانوبلوچستان و طالبان در افغانستان و داعش در عراق و سوریه.کارهای سخت امروز را اگر به درستی انجام بدهید، در آینده حتما برندی حرفهای از خودتان خواهید ساخت.
* چهار: در خط مقدم حضور داشته باشید: یکی از ویژگیهای مهم فرماندهی شهید سلیمانی حضور در خطوط مقدم جبههها بود. او به اصطلاح نظامی، «فرمانده قرارگاهی» نبود که با بیسیم و نقشه از کیلومترها دورتر از خط مقدم، سربازان خود را هدایت کند بلکه خودش در خط مقدم حضور پیدا میکرد و ضمن اینکه به سربازان خود روحیه میداد،از نزدیک روی پروژه کاری خود نظارت داشت.
کاری که بسیاری از مسئولان ما آن را یا بلد نیستند یا انجام نمیدهند.(و جالب است که حتی گفته میشود که فرماندهان نیروهای نظامی منطقهای نزدیک به ایران مثل حزبالله لبنان نیز از انجام چنین عملکردی در میدان نبرد ابراز شگفتی میکردند. یادتان هم نرود که شهید سلیمانی در تمام جنگ ۳۳ روزه در بیروت حضور داشته و شخصا بر تحولات جنگ نظارت میکرده است.)
* پنج: حواستان به زیردستان باشد: روایتهای بسیاری وجود دارد از توجه شهید سلیمانی به خانواده شهدایی که او فرمانده آنها بود. همه این روایتها را نباید از دید معنوی نگاه کرد. از دید مادی هم اینکه یک فرمانده در عین نگاه به کلیت اتفاقات و پروژهها، ریزبین هم باشد و حواسش به خانواده زیردستانش باشد و به فرزندان آنها توجه کند؛ درس آموز است. فرقش را امروزه در منابع انسانی و مدیریت، تفاوت رابطه رئیس و مرئوسی و رابطه تیمی توضیح میدهد.
* شش: دُگم نباشید: جنگیدن ابزاری برای رسیدن به اهداف سیاسی و ملی است اما اگر قرار باشد آن ابزار با نجنگیدن هم به دست آید، باید حتما از این فرصت استقبال کرد و این چیزی بود که در عملکرد شهید سلیمانی دیده میشد.
در روزهایی که او در مقام فرماندهی لشکر ۴۱ ثارالله کرمان مسئول ساماندهی اوضاع منطقه جنوب شرقی کشور بود و میخواست پای اشرار و قاچاقچیان موادمخدر را از آنجا ببرد؛ بارها از روش مذاکره برای قانع کردن گروههای مختلف جهت تحویل اسلحه خودشان استفاده کرده بود. این اتفاق وقتی که نظام در جریان حمله نیروهای ائتلاف به افغانستان برای براندازی القاعده هم به این تصمیم رسید که باید کمکی به نیروهای ائتلاف کند نیز تکرار شد و مسئولان وزارت خارجه از مشورت نظامی مفید سردار سلیمانی برای پاکسازی کابل از القاعده خبر میدهند.
* هفت: زبان بخوانید: یکی از بزرگترین مشکلات مسئولان ایرانی، عدم تسلط بر زبانهای خارجی است که اولا از کارآمدی آنها کم میکند و ثانیا برخی از اوقات باعث شرم و خجالت ملی میشود. شهید سلیمانی اما اینگونه نبود. دست کم بر زبان عربی که ابزار کارش بود در منطقه تسلط کامل داشت و همین باعث میشد رابطه بسیار گرمی با متحدان منطقهای ایران در عراق و سوریه و لبنان داشته باشد.
* هشت: در قد و قامت یک فرمانده باشید: فرماندهی یک کلاس شخصیتی و ظاهری هم لازم دارد. شهید سلیمانی عموما لباس شخصی بود ولی لباس شخصی چریکی مرتب و متناسب با کاری که دارد میکند و البته تناسب اندامی که شایسته یک فرمانده نظامی است. یادتان باشد که او و عماد مغنیه بخشی از مسیر بین لبنان و سوریه در ابتدای جنگ ۳۳ روزه را پیاده طی کردند تا از دمشق به بیروت برسند.
* ۹: مدارا داشته باشید: سردار سلیمانی، در طول سالهای دراز فعالیت در منطقه، به سطحی از پذیرش تنوع رفتارهای انسانی رسیده بود که مقولاتی مانند حجاب، با وجود اهمیت فردی برای ایشان که در تربیت فرزندانش مشاهده میشود، دلیلی برای تقسیمبندی جامعه و ایجاد دوقطبی نبود. سخنرانی معروف سلیمانی در انتقاد از برخوردهای نادرست با بدحجابان را شنیدهایم و در تازهترین روایت هم محمود کریمی، مداح از روزی گفته که برخی نسبتبه بیحجابی برخی از مشارکتکنندگان در مراسم هیات او در منطقه چیذر در شمال شهر تهران اعتراض کرده بودند و شهید سلیمانی که آنجا بوده، گفته: «مگر آمدهاند در خانه شما؟!»
از سوی دیگر سلیمانی از ابتدای فعالیت خود تا پایان فعالیتش به عنوان یک فرمانده نظامی شیعه، در کنار اهل تسنن جنگیده است. در سیستانوبلوچستان و کرمان، در افغانستان، در عراق و حتی سوریه. نکته جالبی است که فردی در این سطح، چه پذیرش و مدارایی از خود نشان داده که هیچ نکتهای از تنش نیروهای اهل تسنن با او در این مناطق گزارش نشده است. (و البته حساب تکفیریها با اهل تسنن متفاوت است)
* ۱۰: از همه ظرفیتهای موجود برای انجام پروژه استفاده کنیم: ما در مدیریت نشان دادیم که استاد محروم کردن خود از ظرفیتهای مختلف هستیم ولی در این یک سال، تقریبا از همه مسئولان نظام شنیدهایم که شهید سلیمانی برای رتق و فتق امور مربوط به نیروهای خود، نزد آنان رفته و از ظرفیت آنها استفاده کرده است.
محمدباقر نوبخت که مسئول بودجه است، خاطراتی از شهید سلیمانی دارد و پرویز فتاح هم که زمانی مسئول بنیاد تعاون سپاه بوده میگوید که وقتی مسیر اصلی تامین بودجه به بنبستی برخورد کرده بود، شهید سلیمانی به او مراجعه کرده بود تا بتواند حقوقی برای لشکر فاطمیون تامین کند.
* ۱۱: در کار ملی فراجناحی عمل کنیم: سلیمانی کاری سیاسی نمیکرد. پروژهای که او داشت، از ابتدای حضور در جنگ ایران و عراق تا پایان جنگ داعش، پروژهای ملی بود. همین موضوع خود او را نیز به شخصیتی ملی و فراجناحی تبدیل کرد. در کل فعالیت نظامی شهید سلیمانی جز امضای نامه فرماندهان سپاه خطاب به خاتمی در روزهای ملتهب تیر ۱۳۷۸، هیچ اکت سیاسی نمیتوان پیدا کرد و حتی برعکس، میتوان دید که او چطور بعد از فوت هاشمی رفسنجانی، از او تجلیل کرد و با هاشمی منصفانه برخورد کرد.
* ۱۲: زنان را باور کنید: یک سال بعد از شهادت قاسم سلیمانی، سخنگوی خانواده او زینب سلیمانی دختر کوچک اوست و این در حالی است که او دو برادر بزرگتر و یک خواهر بزرگتر دارد. این شکل تربیتی، هم برای مدیران ما باید درس آموز باشد. اجازه دادن به زنان خانواده برای حضور اجتماعی، سخن گفتن در رسانهها، حتی واکنش نشان دادن به خبرهایی که در خصوص بودجه ۱۴۰۰ مطرح شده بود، قابل قیاس با برخی افراد نیست که زنان خانوادهشان، اصولا فعالیتی اجتماعی ندارند (و البته کاملا شبیه رفتاری است که در خانواده هاشمی رفسنجانی دیده بودیم).
* ۱۳: کارمند نباشید:و در نهایت اینکه لطفا به کاری که میکنید باور داشته باشید. بخشی از مشکلات جامعه ایرانی امروز ناشی از مسئولانی است که چیزی جز یک کارمند ارشد نیستند. از لابهلای گزینشهای عجیب و غریب خود را عبور دادهاند و بعضا با رفتارها و گفتارهای ستایشآمیز نسبت به مدیران یا قرار گرفتن در شبکههای قومی - محلی رشد کردند و حالا هم به چیزی جز افزایش منافع خود فکر نمیکنند.سلیمانی این کار را نکرد. باور داشت به کاری که میکند و همین باور باعث شد که فقدانش، حتی پس از یک سال، اینقدر باورنکردنی باشد. روحش شاد.