کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۴۱۷۰۵
تاریخ خبر:

۱۲۰۰‌کلمه‌‌ای که‌ دنیا ‌را به‌شکل شگفت‌انگیزی تغییر داد

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | دیروز گفتیم که ۱۰دی ماه ۵۶ که کارتر از تهران به سمت دهلی رفت و ایران را جزیره ثبات نامید گویی باری از دوش محمدرضا برداشته شده بود. او این سخنان کارتر را نشانه صدور مجوز دوباره برای برخورد خشن با مخالفان حکومت می‌دید. محمدرضا یادش آمد که در تمام آذرماه ۵۶، قم شاهد ناآرامی‌های پراکنده‌ای بود. ناآرامی‌هایی که در مراسم چهلم و یادبود سید مصطفی خمینی نمود پیدا می‌کردند که در اول آبان ۱۳۵۶ در سن ۴۶ سالگی درگذشته بود.

در نیمه اول آذرماه مجالس یادبود متعددی برای مصطفی خمینی در قم برگزار شده بود. مجالسی که بانی و سخنرانان آنها آیت‌الله مکارم شیرازی،‌آیت‌الله ربانی املشی، ‌صادق خلخالی، ‌شیخ عبدالله موحدی و شیخ محمد علی گرامی بودند. در شیراز هم آیت‌الله دستغیب مراسم بزرگداشتی برای پسر آیت‌الله خمینی برگزار کرد.

در مهدیه تهران شیخ احمد کافی مراسمی را تدارک دید و در سمنان محمد باقر عبدوس و در کرمانشاه هم عبدالجلیل جلیلی بانی مراسم یادبودی بودند که در اکثر آنها یا سخنرانان طعنه‌های تندی به رژیم می زدند و یا حاضرین با شعارهایی مثل درود بر خمینی و یا فرستادن صلوات هنگام نام بردن از آیت‌الله خمینی ارادت خودرا نشان می‌دادند. در واقع می‌شود گفت زمینه ساز اصلی انقلاب ۵۷ ،‌رحلت سید مصطفی خمینی در نجف بود.

هرچه بود گزارش این مجالس و مراسم اعتراضی از طریق ساواک به دربار رسیده بود. یک هفته پس از رفتن کارتر در ۱۰دی ماه و گرفتن چراغ سبز از او‌، محمدرضای ۵۸ ساله که نشانه‌های اولیه از سرطان را پزشکان در وجودش کشف کرده بودند و نزدیک‌ترین مشاورش یعنی اسدالله علم را نیز چند ماه قبل از دست داده بود‌،‌ عزم خودرا جزم کرد که پس از قلع و قمع مجاهدین و فدایی‌ها حساب خود را با مذهبیون هم تسویه کند.

چه اشتباهی‌! شروع ماجرا با یک یادداشت تند علیه روحانیت قم و آیت‌الله خمینی کلید زده شد. مقاله‌ای در ۱۲۰۰ کلمه به قلم احمد رشیدی مطلق که از سوی وزیر اطلاعات و جهانگردی وقت یعنی داریوش همایون به دو روزنامه کیهان و اطلاعات ارسال و دستور به چاپ آن داده شد. روایت است که این مقاله توسط فرهاد نیکوخواه مشاور مطبوعاتی هویدا در وزارت دربار تهیه شده بود و به همایون دستور انتشار آن ابلاغ شده بود. هویدا آن دوران وزیر دربار بود و آموزگار نخست وزیر‌.

خیلی‌ها ارسال این مقاله از سوی دفتر هویدا را تلاش برای ناچیز نشان دادن مقام و مسئولیت آموزگار تلقی می‌کردند. انتقام هویدا از مردی که او را کنار زده و نخست وزیر شده بود. اما در مورد این که شخص نیکوخواه نویسنده مطلب بوده هم شک و شبهه وجود دارد و برخی نویسنده اصلی را علی شعبانی از روزنامه نگارهای قدیمی‌تر می‌دانند و برخی ادیت نهایی را نیز متوجه مهدی قاسمی می‌دانند. هرچه بود این مقاله از دفتر مطبوعاتی هویدا در وزارت دربار به روزنامه‌های پرتیراژ عصر تهران فرستاده می‌شود.

در کیهان سردبیر بخش شب روزنامه یعنی هوشنگ اسدی با صاحب امتیاز روزنامه یعنی مصباح زاده تماس می‌گیرد و بااشاره به عواقب این مطلب انتشار آن را به تعویق می‌اندازد اما روزنامه اطلاعات در نهایت آن را در روز شنبه ۱۷ دی ماه به چاپ می‌رساند. در صفحه نه چندان پراهمیت هفت و با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به قلم «احمد رشیدی مطلق.» به این گمان که کسی متوجه این مقاله هتاکانه نخواهد شد‌.

اما چه خبط بزرگی‌! در بخشی از این مقاله هتاکانه درباره آیت‌الله خمینی آمده بود:‌ «مردی ماجراجو ولی بی‌اعتقاد و وابسته‌ و سرسپرده به مراکز استعماری و به خصوص‌ جاه طلب» …. «مردی که سابقه‌اش مجهول بود و به قشری‌ترین و مرتجع‌ترین عوامل استعمار وابسته بود… در پی فرصت می‌گشت که به هر قیمتی هست خود را وارد ماجراهای سیاسی کند و اسم و شهرتی پیدا کند.» واکنش به این مقاله توهین آمیز، آنی و شدید بود.

در روز شنبه ۱۷‌دی ماه طلاب در قم تظاهرات کردند و در میدان اصلی شهر حداقل صد نسخه روزنامه اطلاعات را آتش زدند. آنها شعارهای تندی علیه حکومت پهلوی سر می‌دادند‌. یکشنبه ۱۸ دی ماه حوزه علمیه کامل تعطیل شد و روحانیون و اساتید هم به جمع طلبه‌ها پیوستند. دو تجمع در منزل آیت‌الله گلپایگانی و آیت‌الله شریعتمداری شکل گرفت که تعلل آیت‌الله شریعتمداری در حضور میان معترضین‌،‌ کدورت‌‌هایی را به وجود آورد.

در تمام طول روز هجدهم ماموران شهربانی و ساواک به شکل محدود با تظاهر کنندگان درگیر می‌شدند. ۱۹‌دی ماه بود که بازار قم تعطیل شد و کسبه و مردم عادی هم به جمع تظاهرات کنندگان پیوستند. جمع عظیم تظاهرات کنندگان به هنگام حرکت به سمت خیابان صفائیه با ممانعت مامورین شهربانی و کماندوها رو‌به‌رو شدند. تنش بالا می‌گیرد و شیشه‌های چند بانک شکسته می‌شود و کماندوها بی‌رحمانه شروع به شلیک مستقیم به سمت مردم می‌کنند.

آمار رسمی تعداد شهدا را شش نفر اعلام کردند اما برخی‌ منابع تعداد را بیشتر برآورد کرده‌اند. و این آغاز گلوله برفی بود که به یک بهمن بزرگ تبدیل شد. یک زورآزمایی از سوی دربار و حکومت پهلوی بود در مقابل هماوردی که توان و ظرفیت بالقوه خارق‌العاده‌ای داشت. ایران در طول دی ماه و بهمن ماه پر تنش و متشنج بود و در نهایت در ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ در چهلم شهدای قم، تبریزی‌ها به حکومت پهلوی یادآور می‌شوند که این بار با همیشه داستان فرق می‌کند…

کدخبر: ۳۴۱۷۰۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر