کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۹۰۰۲۷
تاریخ خبر:

۱۱بازنده ‌‌تلویزیون در رمضان ‌۱۴۰۰

*** بازنده‌ها: این اتفاق ناخوشایندی است که یک ماه تلویزیون تماشا کنی اما وقت انتخاب که فرا برسد ، نتوانی چند برنامه و سریال خوب معرفی کنی. همان طور که در بالا اشاره شد ، در رمضان ۱۴۰۰ اتفاقی ویژه در تلویزیون رخ نداد. در عوض ، شاهد انواع برنامه و سریال ضعیف و کلیشه ای بودیم. برای انتخاب بازنده ها ، کار آسان بود ؛‌حتی همچنان می توان این فهرست را ادامه داد و صف شکست خورده ها را طولانی تر کرد. فقط کافی است سه سریال «یاور» ، «بچه مهندس۴» و «احضار» را برای لحظه ای تجسم کنید. در این سریال‌ها شاهد انواع دیالوگ های نچسب ، بازی های بد، شخصیت های اغراق شده و داستان های کند بودیم.

* بازیگر | پرویز فلاحی‌پور: اگر کاراکتری سطحی نوشته شود و فاقد عمق باشد، نتیجه اش می‌شود کاراکتری به نام « ابراهیم نیوندی» در سریال « یاور». حالا اگر همین کاراکتر سطحی و بدون عمق طبق همان مختصات متن و بدون کارگردانی و هدایت درست جلوی دوربین برود نتیجه فاجعه‌تر می‌شود. حالا در این میان کار بازیگر سخت‌تر است از یک‌طرف باید به کاراکتری جان بدهد که طبق یکسری کلیشه‌ها خلق شده و نویسنده هم فرصتی برای پرداخت آن نداشته، از طرف دیگر او باید با هدایت کارگردانی به این کاراکتر جان بدهد، که تنها دغدغه‌اش رساندن سریال به آنتن است، آنهم در شرایطی که فیلمنامه برگ برگ به دستش می‌رسد.

یعنی عملا کارگردان هم فرصتی برای روتوش نقش ندارد. در اینجا بازیگری که خودش را وارد چنین مهلکه‌ای کرده عملا محکوم به شکست است، مگر اینکه توانایی خارق العاده‌ای داشته باشد و بتواند گلیم نقش را از آب بیرون بکشد، کاری که پرویز فلاحی پور از عهده‌اش برنیامده است. بازی او برای جانبخشی به این کاراکتر، در واقع تیرخلاصی است بر بدن نیمه‌جان « ابراهیم نیوندی». او با بازی اغراق شده و کارتونی‌اش نشان می‌دهد حتی کلیشه‌های رایج برای خلق چنین کاراکترهایی را نمی‌شناسد. بازی ضعیف فلاحی پور در واقع تکمیل‌کننده پازل کاراکتر ضعیف و کلیشه‌ای ابراهیم نیوندی است.

* احضار| سریال شبکه یک : تکلیف سریال‌های شبکه دو و سه روشن شده اما از «احضار» چند قسمت دیگر باقی است. روی «چند قسمت» تاکید می‌کنیم و نتیجه می‌گیریم آنچه تا حالا روی آنتن بوده، حکم یک مقدمه طولانی داشته است. شاید در چند قسمت پایانی که وقت نتیجه‌گیری است،اتفاق دیگری ورق بخورد.عجالتا «احضار» تا اینجا از چند جهت اثری بازنده لقب می‌گیرد. دلیل اصلی به ریتم کند سریال برمی‌گردد تا جایی که می‌توان همه اتفاقات را در چند قسمت خلاصه کرد و به بیننده نشان داد. دلیل دوم را باید در نوع باز کردن حلول شیطان در روح کامرانی جست‌وجو کرد.

این ماجرا آنقدر دیر رخ داد و مقدمه‌اش طولانی شد که حالا اثر خود را از دست داده است. کارگردان باید بعد از مقدمه چینی اولیه سراغ نتیجه می‌رفت؛‌نه اینکه داستان در قسمت‌های متمادی حول یک اتفاق تکراری بچرخد.اتفاقا علیرضا افخمی در سریال‌های «او یک فرشته بود» و «اغما» (به عنوان نویسنده) نشان داده بود می‌توان شیطان و اثر سوءآن را به خوبی در یک اثر نمایشی نشان داد و مخاطب را به فکر وا داشت. این‌بار اما غالب آنچه در سریال «احضار» دیده و شنیده‌ایم، پندهایی از جنس کتاب‌های دبستان است. باور کنید اغراق نمی‌کنیم و داستان نفوذ شیطان به آدم‌ها در سریال «احضار» برای مخاطب کودک نوشته شده. وارد کردن خط عشقی و معمایی هم بهانه‌ای بود برای کش دادن خط اصلی قصه.

* سعید مطلبی | فیلمنامه نویس یاور: ای‌کاش سعید مطلبی، همچنان گمنام به فعالیتش در تلویزیون ادامه می‌داد و خاطراتش از گذشته را این‌طور نابود نمی‌کرد. ای‌کاش او یاور را با همان مختصات فیلم‌فارسی‌ها می‌ساخت، نهایتش این بود که از دل آن ستایش دیگری بیرون می‌آمد نه ملغمه‌ای به نام «یاور» که پایه درامش غلط است. هسته اصلی درام که قتل شامیز است در محیطی به نام دانشگاه شکل می‌گیرد، سعید مطلبی هیچ شناختی از دانشگاه ندارد، او نمی‌داند که دانشگاه با هر مختصاتی مجهز به دوربین مدار بسته است و رفت و آمد در آن توسط حراست کنترل می‌شود. او حتی از پلیس شناخت ندارد و نمی‌داند که امروز روز پلیس به مانند شرلوک هلمز دنبال تار مو و … در سرصحنه قتل نمی‌گردد و یکراست به سراغ دوربین‌های مدار بسته می‌رود.

* رئوف مکرم| خواننده تیتراژ یاور :نیمه دوم دهه ۷۰، دورانی است که موسیقی پاپ در ایران دوباره جان می‌گیرد، خواننده‌هایی ظهور می‌کنند که سبک اجرا و نوع خواندن‌شان شبیه به خواننده‌های لس آنجلسی است. آنها خیلی زود از گردونه خارج می‌شوند و حتی برخی مجبور می‌شوند که تغییر رویه بدهند و سبک خاص خودشان را دنبال کنند. اتفاقا همین عامل هم موجب می‌شود که کنار نروند و در متن باقی بمانند. حالا در سال ۱۴۰۰، خواننده‌ای جوان به نام رئوف مکرم آمده و گام در مسیر شکست خورده ۲۵ سال گذشته همکاران پیشکسوتش گذاشته است. او به تقلید از سبک و شیوه محسن چاوشی، ترانه تیتراژ پایانی یاور را خوانده به امید اینکه دیده شود. اما گذشته نشان داده مردم جنس تقلبی را دوست ندارند و آن را پس می‌زنند.

* عباس قانع |گزارشگر ستاره ساز : امسال عباس قانع به جمع گروه « ستاره ساز اضافه شد تا به عنوان گزارشگر، در برنامه حاضر باشد و به چالش های شرکت‌کننده‌ها هیجان ببخشد. اما کاری که او انجام می‌دهد بیشتر بازی با اعصاب و روان مخاطب است، تا ایجاد شور و هیجان به چالش‌ها. عباس قانع هنوز تفاوت بین گزارش این چالش‌ها با گزارش های یک مسابقه فوتبال را نمی‌داند. او گمانش براین است که با به کار بردن اصطلاحات عجیب و غریب و درآوردن اصوات موفق شده به چالش‌های ستاره ساز هیجان بدهد. فقط کافی است کار او را با عملکرد محمدرضا احمدی در فصل قبل ستاره ساز مقایسه کنید و متوجه می‌شوید که قانع چطور ذهن مخاطب را خراش می دهد.

* علی دهکردی| بازیگر سریال احضار:«احضار» مجموعه از شخصیت‌های خوب و بد را کنار هم داشت که قرار بود هر کدام بخشی از مردم جامعه را نمایندگی کنند. شخصیت علی اکبر با بازی علی دهکردی جزو آدم‌های خوب است و در هر قسمت چند راهنمایی و ارشاد از زبان او شنیدیم. سهم او از «احضار» ‌‌تاکنون زیاد نبوده ولی در قسمت‌های آخر تبدیل به قهرمان شد. علی اکبر همان است که می‌داند روح کامرانی در واقع شیطان است و حالا برای مبارزه با آن بپا خاسته. دهکردی بازیگری با تجربه است و درکارنامه‌اش نقش‌های متفاوتی دیده می‌شود. او برای نمایش چهره یک پدر مهربان، مومن و در عین حال دموکراتیک اما گرفتاراغراق شده و بازی‌اش در«احضار» از همین ناحیه لطمه خورده است. پندها و نصایح این شخصیت عامل ضربه زننده دیگری به شخصیت علی اکبر است.

* دعوت| برنامه افطار شبکه یک: در میان برنامه‌هایی که کپی از «ماه عسل» لقب گرفته‌اند،برنامه «دعوت» شبکه یک بیشترین شباهت را دارد.در این برنامه هر روز یک مهمان مردمی مقابل مجری می‌نشست و قصه خود را تعریف می‌کرد. گاه اشک جاری می‌شد گاه لبخند می‌آمد. علاوه بر کپی بودن،ضعف دیگر «دعوت» به نداشتن انسجام و هویت است.یعنی نمی‌توان ربطی میان سوژه‌های این برنامه با هم پیدا کرد.ایراد مهم «دعوت» و برنامه‌های مشابه فضای آن‌هاست که در غالب مواقع غم و احساسات غلیظ جای آن را می‌گیرد. این احساسات فراموش شدنی‌اند و به همین سرعت هم اثرگذاری برنامه‌ها از بین می‌رود.«دعوت» و برنامه‌های افطار به‌جای خلق لحظه‌های معنوی،سراغ احساسات زود گذر می‌روند.

* در ادامه موج مجری شدن خواننده‌ها، نوبت به بابک افرا رسید تا در رمضان امسال روی صندلی اجرای برنامه قدیمی «جشن رمضان» بنشیند. پیش‌تر اشاره کردیم بابک افرا از پس کاری که بر عهده گرفته است برمی‌آید. حالا اما این گزاره را هم باید افزود که حضور مداوم این خواننده روی آنتن برایش دستاوری نداشته است. کاری که او کرد منجر به افزایش بیننده‌های برنامه نشد و مهم‌تر این‌که کیفیت «جشن رمضان» به‌واسطه حضور او هم بالا نرفت. قبلا پرسش‌هایی مطرح کردیم که همچنان کاربرد دارند:« مگر اجرای یک برنامه زنده تلویزیونی کاری ساده است؟ مگر اجرا، ‌قواعد و آداب و ریزه کاری‌های خاص خود را ندارد؟ پس چرا بابک افرا بدون چنین پشتوانه‌ای، آنتن یک برنامه زنده را در اختیار گرفته است؟»

* احمد کاوری | کارگردان بچه مهندس :احمد کاوری گویا قرار بوده طبق گفته خودش به طور موقت جایگزین، علی غفاری بشود، تا او بتواند فیلم سینمایی‌اش را به سرانجام برساند. اما شرایط به گونه‌ای رقم می‌خورد که مجبور می‌شود پروژه را تا پایان ادامه دهد. اینکه او دو هفته قبل از شروع تصویربرداری به گروه اضافه شده و از ابتدا قراره نبوده کل سریال را کارگردانی کند، بماند. در نهایت آنچه که روی آنتن رفته ماحصل کار اوست، سریالی آشفته که برخلاف فصول قبلی‌اش تکلیفش با خودش مشخص نیست، نمی‌داند داستانش‌هایش را چطور تعریف کند، کاوری در تصویر کشیدن همین داستان‌های آشفته و پاره پاره هم موفق نیست، او فقط قبول کرده که کار به آنتن برسد، از همین رو ضعف‌های آشکار در کارگردانی سریال می‌بینیم .

* شهر زیبا | برنامه افطار شبکه پنج: شبکه پنج رمضان امسال ویژه برنامه افطار خود را با عنوان «شهر زیبا» لحظاتی پیش از اذان روانه آنتن می‌کرد که پخش آن تا ساعاتی بعد از اذان ادامه می‌یافت. «شهر زیبا» هم مثل دیگر برنامه‌های افطار دکوری زیبا داشت اما از نظر محتوا تفاوتی محسوس در آن دیده نمی‌شد. در این برنامه هم چهره‌های مردمی می‌آمدند و قصه‌شان را تعریف می‌کردند و می‌رفتند. همین عدم تفاوت یعنی شکست.از آن سو حضور کارشناس مذهبی در کنار یک مجری شاداب، نتیجه‌ای عکس داد. مصطفی امامی سبک خاص خود در اجرا را دارد؛‌این‌بار هم موفق بود اما کارشناس مذهبی برنامه از فرمول همیشگی خارج شده بود و نتوانست اثرگذاری سابق را داشته باشد. با کارهایی مثل ریختن چای برای مهمان و شوخی با آنها نمی‌توان حس خوب ایجاد کرد.

* اردشیر رستمی |کارشناس کتاب باز : مشکل از اردشیر رستمی نیست، مشکل اصلی برنامه « کتاب باز» است که عواملش متوجه نیستند که درحد و اندازه‌ها کارشناس‌ها‌ی‌شان به آنها میدان بدهند. نتیجه این آنتن دادن‌ها و حضور دائمی جلوی دوربین و وایرال کردن بخش‌هایی از صحبت‌های آنها در فضای مجازی این شائبه را برای کارشناس به وجود می‌آورد که گمان کند در این عرصه به جایگاهی رسیده که می‌تواند پایش را فراتر از محدوده‌ای که برایش تعیین کرده‌اند بگذارد، شاهنامه‌خوانی مسعود فراستی و به بار آمدن آن فاجعه ماحصل همین نگرش بود و حالا تئوری بی پایه و اساس و جنسیت زده اردشیر رستمی . او که گمان کرده کتاب باز او را به جایگاهی رسانده که می‌تواند چنین تئوری کودکانه‌ای را در عصر شعر ارائه دهد.

کدخبر: ۳۹۰۰۲۷
تاریخ خبر:
ارسال نظر