کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۵۷۵۷۱
تاریخ خبر:

۱۰+۲ نشانه زیبا از سینما‌؛ بهترین فیلم‌های دهه‌۹۰

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | فهرست بهترین فیلم‌های خودم از دهه ۹۰ را هفته پیش برایتان ردیف کردم. این هفته با الک کردن آنها سعی کردم خط ربطی بینشان ایجاد کنم. فیلم‌هایی که از سبک سینمایی درخشانی سود برده‌اند و امتیازات خود را از سبد قابل دسترس و مشترک سینمای ایران و تماشاگرانش برنداشته‌اند. بسیاری از فیلم‌های محبوب دهه۹۰ در این فهرست نیستند و سعی کرده‌ام در چند خط توضیح بدهم که چرا آنها را دوست دارم.

یک فهرست ۱۰تایی به‌اضافه دوتا انتخاب ویژه که به لحاظ مشکلات تقویمی در فهرست قرار نگرفته‌اند. این توضیح را بدهم که به نظرم سینمای دهه ۹۰ ایران دوران خوشی را گذراند و توانست با مجموعه‌ای رنگارنگ از فیلم‌ها در ژانرهای مختلف سینمایی تماشاگران را به سالن‌ها بازگرداند و ویترینی دلنشین از سینمای ایران را به تصویر بکشد. سینمای دهه۹۰ مطمئنا از سینمای دهه ۸۰ ایران دوران بهتری را از سر گذرانیده است.

* یک: اژدها وارد می‌شود
این فیلم مانی حقیقی دلپذیرترین فیلمی بود که در سینمای دهه۹۰ دیدم. شیوه عجیب داستانگویی معماوارش و سوژه خاص مالیخولیایی آن و استفاده آزادانه از ترفندهای متفاوت روایی که هر لحظه آن را در معرض لیبل متظاهرانه بودن قرار می‌دهد نتوانسته جاذبه و خط داستانی پرتلاطم و بازیگوشانه‌اش را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.

فیلم در فضایی وهم‌آور پیش می‌رود و تماشاگر را در داستانی غریب همراه می‌کند. به یمن وسواس در اجرا، بازی‌ها و فیلمبرداری درجه‌یک،‌ فیلم از سد بلند ناباوری تماشاگر عبور می‌کند. البته سرخط‌هایی برای تاویل فیلم وجود دارد، اما در یک توافق همگانی تصمیم بر این است که فیلم را ضد تفسیر در نظر بگیریم. لذتبخش و تماشایی و پر از آدم‌های قشنگ.

* دو: نفس
این فیلم خانم آبیار را دوبار دیدم و قاعدتا بر ضعف‌هایش آگاهم. بر برخی رگه‌های حقوق زنان که بی‌دلیل بدنه فیلم را خراش داده یا پایان تلخش که به نظرم در حق آن موجود زیبا ظالمانه محسوب می‌شود. بااین‌حال نفس پر از لحظات درخشانی است که همدستی میزانسن، ‌بازیگر و طراوت شیوه روایی فیلم، لحظات و دقایق جذابی را برای تماشاگر فراهم می‌کنند. داستان دخترکی کوچک که زندگی پرتلاطمش همزمان می‌شود با دوران انقلاب و جنگ و زندگی او بین خانه‌ای در اطراف کرج و روستایی در یزد و اقامتگاه غربتی‌ها تقسیم می‌شود؛ فیلمی دلنشین و تاثیرگذار.

* سه:جنایت بی‌دقت
این فیلم آخر شهرام مکری داستانی شگفت‌انگیز از یک پیوستگی زمانی میان فاجعه سینما رکس در سال ۵۷ با حادثه‌ای تخیلی در موزه سینما در سال ۱۳۹۸ دارد. فیلمی که استادانه ساخته شده و فضای سوررئال فیلم در تناظر با سینمای وحشت، تماشاگر را میخکوب می‌کند. استفاده از نمادها و استعاره‌ها نفس فیلم را گاه می‌گیرد، اما درمجموع فیلمی تاثیرگذار است.

* چهار: ماجرای نیمروز
عجیب است که فیلم محمدحسین مهدویان را در کنار کارهای حقیقی و مکری قرار دهیم، اما به‌نظرم فاصله ایدئولوژیک این فیلم‌ها و سازندگانشان آنقدر که به نظر می‌رسد زیاد نیست. ماجرای نیمروز مثل سه فیلم بالا اثری سبک‌مدارانه و قدرتمند است. همانطور که مکری تعلق‌خاطرش به پیوستگی زمانی و مکانی را در جنایت بی‌دقت به حرکتی معنادار و پرمفهوم بدل کرده است، مهدویان هم سبک مستندوار خود را در ماجرای نیمروز مانند ابزاری کوبنده و قدرتمند در روایت یک تریلر نفس‌گیر سیاسی به کار گرفته است. یک فیلم کم‌نقص و درجه‌یک.

* پنج: خانه پدری
طبیعتا با شیوه زیرکانه سینماگر در پنهان کردن یک راهبرد کاملا ایدئولوژیک در بینامتن فیلم موافق نیستم. آنقدر زیرکانه که حتی فیلمساز را به تحریف مستندات واقعی و اجتماعی می‌کشاند، اما هرچه هست فیلم کاملا سبک‌مدارانه و با میزانسن‌های دقیق و کوبنده ساخته شده است و شیوه عیاری در روایت یک داستان در طی ۷۰ یا شاید ۸۰ سال کم‌نظیر و منحصربه‌فرد است بی‌آنکه مثل مکری مجبور به استفاده از نمادها و استعاره‌ها شود.

* شش: جدایی نادر از سیمین
در مورد این فیلم فرهادی حرف چندانی باقی نمانده است. اثری فشرده با فیلمنامه‌ای دقیق و ساختاری یکپارچه و منسجم که طرح یک معمای داستانی،‌ بار سنگین پیام اجتماعی فیلم را بر دوش تماشاگران می‌اندازد و آنها را زیر آوار رها می‌کند. جدایی نادر از سیمین هم مثل خانه پدری یک نوع زیرکی نه‌چندان منصفانه در خط داستانی‌اش دارد و با پنهان کردن بی‌منطق یک حادثه از تماشاگر،‌ ماشین غول‌آسای روایت را پیش می‌برد.

* هفت: پرویز
فیلم مجید برزگر هول‌آور است. با سبکی مینی‌مال و وسواس‌گونه داستان و شخصیت را پیش می‌برد. داستان مردی بیکاره و کم‌استعداد اما خوش‌قلب که آرام‌آرام در زیر تحقیر جامعه اطراف، لباس یک قاتل زنجیره‌ای را بر تن می‌کند. درخشان‌ترین فیلم مجید برزگر تا حد زیادی مدیون بازی درخشان لوون هفتوان است.

* هشت: مادر قلب‌اتمی
فیلم عجیب علی احمدزاده درباره سرگردانی‌های دو دختر که در شب مالیخولیایی تهران همسفر مردی مرموز با بازی رضا گلزار و سپس میزبان صدام حسین می‌شوند. فیلم فضای وهم‌آور خود را با دلایلی منطقی پیش می‌برد و تماشاگران را وارد دنیایی بی‌منطق و متزلزل می‌سازد؛ با بازی خوب ترانه علیدوستی و پگاه آهنگرانی. البته بهترین بازی فیلم متعلق به رضا گلزار است. در میان شگفتی!

* ۹: آذر شهدخت پرویز و دیگران
یکی از موفق‌ترین فیلم‌ها در ژانر سینمای مشنگ که در دهه ۹۰ به یکی از جریان‌های موثر سینما بدل شده بود. خط داستانی شوخ و سبکبار که به راحتی از کانالی به کانالی دیگر می‌رود و به راحتی تماشاگر را با خود همراه می‌کند، بدون آنکه به دام روایت‌های کلیشه‌ای سینمای ایران در ملودرام‌های خانوادگی بیفتد. فیلمی که دست‌کم گرفته شد.

* ۱۰: کشتارگاه
این فیلم عباس نعمتی یادآور کارهای کلردنی فرانسوی است. البته اتودی در آن‌ نوع سینما. اینکه در خط سیر داستانی مقهور عوامل منطقی و چرخ‌دنده‌های داستانی نباشی و برای توجیه اتفاق هر صحنه،‌ ضرباهنگ فصل‌های قبل و بعد را نگیری. درواقع تماشاگر دلیل هر اتفاق را در طول فیلم و در لابه‌لای مجموعه‌ای از حوادث منطقی یا حتی بی‌منطق متوجه می‌شود. فیلمی درجه‌یک با بازی تکان‌دهنده باران کوثری.

*** دو انتخاب ویژه که هرکدام به دلایل زمانی و تاریخی از فهرست دور افتادند؛ یکی قبل از شروع دهه و آن یکی که بعید است به پایان دهه برسد:

* مطمئنا فیلم چیزهایی هست که نمی‌دانی باید در رتبه دوم یا سوم این جدول قرار می‌گرفت، اما مکافات اینجاست که این فیلم در سال ۱۳۸۸ ساخته شده و در سال ۱۳۸۹ اکران عمومی داشته و به سختی می‌توان آن را جزو سینمای دهه ۹۰ محاسبه کرد. فیلمی درخشان، تیزهوشانه و پر از نوعی روشنفکری اصیل و نجیب که به زبانی شیوا داستان تنهایی مرد دانای متفاوت را در این عصر بیان می‌کند. با تمی موثر از یک ماجرای عاشقانه و پر از حس زیبای زوال.

* آتابای داستان عاشقانه و دلنشین نیکی کریمی که فیلم بسیار قدرتمندی است و شاید اکرانش به قرن آینده بیفتد. فیلمی که می‌توانست به سادگی در این فهرست قرار گیرد. لحظات عاشقانه فیلم و فرازوفرودهای زیبای آن میان عشق و ناامیدی و صعود به قله گرم زندگی و سقوط به پوچی سرد آن آتابای را به فیلمی درجه‌یک بدل کرده که نوشتن درباره این فیلم را موکول می‌کنیم به نمایش عمومی‌اش. شاید در قرن آینده!

* این مجموعه فیلم‌ها را می‌توان با چند اسم دیگر همراهی کرد. مثلا به دنیا آمدن، ملودرام خوش‌ساخت و درجه‌یک سعید عبدالوهاب با بازی‌های درخشان الهام کردا و هدایت هاشمی یا دراکولا، فیلم مشنگانه رضا عطاران و البته تقدیر از شنای پروانه محمد کارت و طلا از شهبازی و حتی به نوعی فیلم آرایش غلیظ از حمید نعمت‌الله و پله آخر از علی مصفا.

در فهرست بالا خودم را ملزم به انتخاب یک فیلم از هر کارگردان کرده‌ام. وگرنه فیلم‌هایی مثل خوک، ماهی و گربه، ‌فروشنده،‌ ایستاده در غبار می‌توانستند مد نظر قرار بگیرند .

کدخبر: ۳۵۷۵۷۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر