کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۲۱۹۸۸
تاریخ خبر:

یک پرونده جمع‌و‌جور درباره فیلم پر‌ سروصدای تلماسه

روزنامه هفت صبح، صوفیا نصرالهی | دنی ویلنوو با پنجمین اثر سینمایی‌اش یعنی «زندانیان» تبدیل به کارگردان محبوب میان جماعت فیلم‌بین ایرانی شد. پیش از آن کسی این کارگردان کانادایی را نمی‌شناخت اما قدرت او در کارگردانی تریلر‌های تعلیق‌برانگیز کمتر از یک دهه بعد از ورودش به سینما جاپایش را میان دوستداران سینما محکم کرد. بعد از دیدن «زندانیان» و «سیکاریو» بود که سری به فیلم‌های قبلی‌اش زدیم و مثلا «پلی‌تکنیک» را کشف کردیم که درباره قتل‌عام سال ۱۹۸۹ در دانشگاه مونترآل بود.

اما ویلنوو خودش را به ساخت فیلم‌های تریلر هیجان‌انگیز محدود نکرد. حالا که فیلم «تلماسه» اکران شده، می‌شود حدس زد که ساخت فیلم‌های علمی-تخیلی مثل «ورود» یا از آن مهم‌تر ساخت پروژه جاه‌طلبانه «بلیدرانر ۲۰۴۹» شاید مقدمه‌ای بوده برای ساخت فیلمی علمی-تخیلی به بزرگی «تلماسه». فیلمی که حتی دیوید لینچ هم سال ۱۹۸۴ در اقتباس از کتاب فرانک هربرت شکست خورد.

«تلماسه» دنی ویلنوو به‌صورت مستقل از اثر دیوید لینچ و بدون مقایسه با آن و حتی بدون تطبیق با منبع اقتباسش به لحاظ سینمایی در نهایت اثر متوسطی شده است. فیلم البته سروصدای زیادی به پا کرده. فضایی که در اطراف فیلم درست شده برایم یادآور همان جوی است که معمولا دور فیلم‌های کریستوفر نولان و به‌خصوص این آخر «تنت» (انگاشته) درست شد. اصرار طرفداران برای اینکه حرف مهمی در کار است اما این حرف مهم پشت کلی قوانین فیزیک (در «تلماسه» نشانه‌ها و آئین‌های مربوط به فرقه‌ها و مذاهب) گم می‌شود.

«تلماسه» ویلنوو باید یک جهان خلق کند و تمام تلاشش را هم در نمایش تصویری از این جهان به خرج می‌دهد اما به لحاظ منطقی و داستانی برایمان متقاعدکننده ظاهر نمی‌شود. فیلم با نمایی از سیاره‌ای به‌نام آراکیس شروع می‌شود که سرتاسر آن صحراست. ده دقیقه‌ای طول می‌کشد تا متوجه بشوید قطب خیر و شر قصه چه کسانی هستند. ضمن اینکه تا آخر خیلی هم متوجه نمی‌شوید امپراتور که به دستور او یکی از خاندان‌ها به آراکیس حمله کرده و فرمن‌ها، بومیان آراکیس را از خانه‌هایشان بیرون رانده چه کسی است و به کجا حکومت می‌کند و در این جهان خیالی دقیقا چه سرزمین‌ها و امپراتوری‌هایی وجود دارد.

با این حال نیمه اول فیلم «تلماسه» که هنوز درگیر معرفی خاندان آتریید و دستور امپراتور برای رفتن آن‌ها به آراکیس هستیم (که شیوه استقبال از نماینده امپراتور در حالی‌که خاندان آتریید کنار هم قرار گرفته‌اند یادآور اپیزود اول سریال «بازی تاج و تخت» و استقبال از رابرت براتیون و سرسی است) جذابترین بخش فیلم از کار درآمده. نمی‌شود منکر جذابیت خانواده سه نفره آترییدها شد که اسکار آیزاک، ربکا فرگوسن و تیموتی شالامه نقش اعضایش را بازی می‌کنند. دقیقا از لحظه‌ای که یکی از این سه راس کشته می‌شود تماشای بقیه فیلم دیگر دلچسب نیست.

قصه فیلم قابل تعریف است و اتفاقا خیلی هم راحت و ساده می‌شود خلاصه‌اش کرد. چیزی که مشکل دارد جهانی است که در فیلم خلق می‌شود و متوجه نمی‌شویم که مثلا چطور در جهانی تا این حد پیشرفته به این اندازه راحت سوءقصد انجام می‌شود، بقیه فرار می‌کنند یا آن موجود مهیب خاندان هارکونن چطور از مرگی که برایش تدارک دیده‌اند، نجات پیدا می‌کند. یا وقتی با اسلحه‌ها و ماشین‌های پیشرفته از سیاره‌ای به سیاره دیگر می‌روند، چطور موقع جنگ هنوز به روی هم شمشیر می‌کشند.

همه این‌ها نیاز به باورپذیر شدن دارد. به لحاظ بصری به نظرم نبود راجر دیکنز در این فیلم کنار ویلنوو باعث شده که نتواند به دستاورد خاصی برسد. در حقیقت ما همه این صحنه‌ها را پیش‌تر در مثلا «مدمکس: جاده خشم» دیده بودیم یا میزانسن‌های مربوط به درون کاخ و حتی جنگ تن به تن با شمشیر را در سکانس‌هایی مشابه با دکوپاژ بهتر در سریال «بازی تاج و تخت» تجربه کردیم. درنتیجه «تلماسه» با وجود همه امکاناتی که دارد، جلوه‌های ویژه‌اش (که البته سر و شکل ملخی آن هواپیماها چندان چشم‌نواز نیست) و پتانسیلش برای خلق جهانی جدید برای تماشاگر الکن می‌ماند.

ویلنوو در ساخت این فیلم بلندپروازی داشته که این خیلی خوب است. راستش قصه هم کاملا ناتمام می‌ماند و درنتیجه تا قسمت دوم را نبینیم نمی‌شود نظر قطعی بدهیم. این هم راه فرار دیگری برای کارگردان است. در حال حاضر این فیلم دو ساعت و نیمه یک ساعت سرگرم‌کننده دارد با تعداد زیادی نشانه که لابد برایتان جالب خواهد بود از شنیدن لفظ لسان‌الغیب در فیلم و انتظار آن‌ها برای منجی که مشخصا از مذاهب مسیحیت و اسلام آمده است تا حضور فرقه پنهانی مثل بنی‌جزیره که زنان سردمدارش هستند و در این قسمت متاسفانه چندان به آن پرداخته نشده ولی معلوم است که نقش سرنوشت‌سازی دارند. یک ساعت و نیم بقیه‌اش هم به جدال برای بقا در صحرا می‌گذرد که گاهی خسته‌کننده می‌شود و باید تحملش کنید تا در قسمت بعدی ببینیم از اتحاد آترییدها و فرمن‌ها چه چیزی نصیب تماشاگران سینما می‌شود.

گزارش تولید فیلم
سال ۱۹۶۵ فرانک هربرت نویسنده آمریکایی داستان‌های علمی-تخیلی کتابی منتشر کرد به نام «تلماسه» که چنان مورد توجه قرار گرفت که بعدها ۵ دنباله هم رویش نوشت. سال ۲۰۰۳ اعلام شد که این پرفروش‌ترین رمان علمی-تخیلی جهان است. اقتباس‌های سینمایی از روی این کتاب از دهه ۷۰ شروع شد و به دلیل پیچیدگی‌های روایی و فنی برای به تصویر کشیدن جهان «تلماسه» شکست خورد. اولین‌بار فیلمساز فرانسوی-شیلیایی آلخاندرو ژودورسکی سه سال وقت صرف کرد تا بتواند فیلمی از روی این رمان بسازد .

اما در نهایت بودجه تولید فیلم بیشتر و بیشتر شد و سرانجام ساختش کنسل شد. ساخت فیلم را به ریدلی اسکات محول کردند که هنوز «بلیدرانر» را نساخته بود. اسکات هم مثل ویلنوو می‌خواست فیلم را در دو قسمت بسازد. او روی فیلمنامه‌ای کار کرد که خود هربرت از روی کتابش اقتباس کرده بود. فیلمنامه‌ای ۱۷۵ صفحه‌ای که قاعدتا فیلمی که از روی آن ساخته می‌شد بالای ۳ ساعت زمانش بود. اما اسکات گرفتار مشکلات خانوادگی شد و فیلم را کنار گذاشت چون انرژی زیادی می‌طلبید.

سال ۱۹۸۴ بالاخره دیوید لینچ یک نسخه سینمایی از روی این کتاب ساخت اما تصور کنید که اثر دیوید لینچ لقب بدترین فیلم سال ۱۹۸۴ را از منتقدان دریافت کرد. فیلم حتی نتوانست به اندازه بودجه ۴۰ میلیون دلاری‌اش در گیشه بفروشد و منتقدان به شدت فیلمنامه نوشته شده از روی کتاب را مورد انتقاد قرار دادند و از همه چیز از کارگردانی گرفته تا ریتم و تدوین انتقاد نکرد. تنها نکاتی که از زیر تیغ نقد جان سالم به‌در برد جلوه‌های ویژه فیلم، صحنه‌های اکشن، بازی‌های بازیگران و موسیقی متن فیلم بود.

کایل مک‌لاکلان در این فیلم در نقش قهرمان قصه یعنی پل آتریید به سینما معرفی شد. نسخه تدوین نشده فیلم ۴ ساعت بود. لینچ یک تدوین سه ساعته از آن ارائه داد اما استودیو فیلمی با زمان متعارف دو ساعت مد نظر داشت در نتیجه بسیاری از صحنه‌ها بیرون کشیده شد و نسخه نهایی فیلمی به قول ایبرت «زشت، بدون ساختار و یک هرج و مرج تمام‌عیار» از کار درآمد.

ویلنوو برای نوشتن فیلمنامه سراغ اریک راث رفت. اقتباس از کتاب «تلماسه» جزو رویاهای ویلنوو بود اما گرفتن حقوق کتاب برای اقتباس طول کشید. ویلنوو می‌گوید: «تا قبل از کارگردانی فیلم‌های «ورود» و «بلیدرانر ۲۰۴۹» فکر می‌کردم برای ساختن «تلماسه» آماده نیستم.»
فوریه سال ۲۰۱۷ برایان هربرت پسر نویسنده کتاب تایید کرد که دنی ویلنوو کارگردان اقتباس جدید از «تلماسه» خواهد بود. برخی از همکاران سابق ویلنوو سر دو فیلم علمی-تخیلی دیگرش یعنی «بلیدرانر ۲۰۴۹» و «ورود» از جمله تدوینگر، طراح صدا، مسئول جلوه‌های ویژه و طراح تولیدش سر «تلماسه» هم با او همکاری کردند اما به وضوح جای خالی راجر دیکنز به عنوان مدیر فیلمبرداری در این پروژه حس می‌شود.

دیوید پیترسون که سر سریال «بازی تاج و تخت» مسئول پیدایش زبان‌های بیگانه بود در «تلماسه» هم همین وظیفه را برعهده گرفت. ویلنوو از ابتدا با کمپانی برادران وارنر توافق کرد که فیلم مثل اقتباس از «آن» استیفن کینگ در دو قسمت ساخته شود چون به عقیده‌ او «تلماسه» بیش از حد پیچیده بود و قدرت فیلم در جزئیاتش است که در یک قسمت نمی‌شود آن را به تصویر کشید. اولین نسخه از فیلمنامه اوایل سال ۲۰۱۸ نوشته شد. برایان هربرت که فیلمنامه را خواند گفت که تقریبا نیمی از رمان در فیلم اول تصویر می‌شود. ویلنوو فیلم لینچ را هم دیده بود و برای لینچ و اقتباسش احترام زیادی قائل بود اما همان اول تاکید کرد که از هیچ‌کدام از عناصر آن فیلم استفاده نمی‌کند. ویلنوو به گفته خودش از تصاویری استفاده کرد که موقع خواندن کتاب به ذهنش خطور کرده بود.

ویلنوو به گفته خودش تلاش کرد در اقتباسش از این رمان دهه شصتی داستان بلوغ قهرمان را روایت کند. به علاوه ویلنوو نقش زنان را در فیلم پررنگ‌تر از کتاب کرد. جولای ۲۰۱۸ تیموتی شالامه اولین بازیگری بود که برای بازی در نقش قهرمان فیلم با او وارد مذاکره شدند و در نهایت نقش را هم گرفت. فیلمبرداری ماه مارس ۲۰۱۹ در بوداپست مجارستان و اردن آغاز شد. بخش‌های مربوط به سیاره کالادان در نروژ فیلمبرداری شد و سکانس‌های مربوط به صحرا در امارات متحده عربی جلوی دوربین رفت. برای این پروژه هانس زیمر از ساختن موسیقی «تنت» نولان صرف‌نظر کرد. به گفته زیمر او مدتی را در صحرا سپری کرد تا صدای آن را وارد موسیقی‌اش کند. در نهایت فیلم برای نمایش در جشنواره ونیز آماده شد.

فرهنگ واژگان برای دیدن تلماسه
«تلماسه» در کتاب و فیلم لغاتی منحصر به‌فرد برای توصیف اشیا و اشخاص دارد که دانستن معنی برخی از آن‌ها کمک می‌کند راحت‌تر فیلم را دنبال کنید:
فرمن: بومیان سیاره آراکیس که در صحرا زندگی می‌کنند و چشمانی به رنگ آبی دارند.
ترکیبات ادویه (اسپایس): محصول با ارزش و خاص سیاره آراکیس که بخش عظیمی از رژیم غذایی بومیان را تشکیل می‌دهد و البته بقیه کسانی که به این سیاره می‌آیند می‌خواهند از آن به عنوان یک ثروت عظیم و منبعی از انرژی بهره‌برداری کنند.
کریس نایف سلاح مقدس فریمن‌ها: سلاح مقدس فریمن‌ها که از دندان کرم‌شنی مرده ساخته شده. بومیان به کسانی که تیغه این سلاح را دیده باشند اجازه ترک آراکیس را نمی‌دهند. شبیه خنجر است.

لسان‌الغیب: لقبی که فرمن‌ها به منجی موعود خود داده‌اند و به معنی صدایی از جهان بیرون است.
لباس استیل: لباسی سرتاسری و بدون منفذ که بومیان آراکیس برای بقا در صحرا طراحی کرده‌اند. این لباس علاوه بر حفظ رطوبت بدن، رطوبت خارج شده به دلیل تعرق را جمع‌آوری و تصفیه می‌‌کند تا مناسب نوشیدن شود.

بن جزریت: انجمن خواهری بن جزریت یک محفل زنانه مرموز و منحصربه‌فرد در دنیای «تلماسه» است که هزاران سال فعالیت کرده تا انسان‌ها را آن‌طور که می‌خواهد تربیت کند. این محفل در کنار اتحادیه سفرهای فضایی جایگاهی مهم و پرنفوذ پیدا کرد و یکی از قدرتمندترین نیروهای سیاسی جهان شد. اعضای این محفل مرموز به خاطر یک عمر تمرین و آماده‌سازی، قدرت‌های ذهنی و فیزیکی فراتر از انسان‌های عادی دارند، از جمله قدرت نفوذ کلام حیرت‌انگیز که مردم را وادار به انجام کارهای گوناگون می‌کند، توانایی کشف حقیقت، و قدرت کنترل تک‌تک ماهیچه‌ها و عصب‌های بدن. قدرتمندترین آن‌ها حتی قادر است به خاطراتی مادرزادی دست پیدا کند و وقایع ده‌ها هزار سال قبل را ببینند. بن جزریت یک سازمان مذهبی نیست، بلکه از مذهب به‌عنوان یک ابزار استفاده می‌کند تا به اهداف و مقاصد خودش برسد.

کویساتز هدراخ: عنوانی که بن جزریت برای مردی که پیش‌بینی‌شده استعداد‌های آن‌ها را داشته باشد درنظر گرفته. گفته می‌شود قدرت این شخص فراتر از زمان و مکان خواهد بود. (به معنی کوتاه‌کننده راه).
قوم جبار: سوزنی سمی که بن جزریت از آن برای امتحان قدرت ذهن استفاده می‌کند.
ساردوکار: سربازان آموزش دیده و سرسپرده امپراتور.

کدخبر: ۴۲۱۹۸۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر