یک پایان شوکبرانگیز| پس از ۹ مهر ۱۳۹۴
روزنامه هفت صبح، نادر نامدار | خیلی از مرگها شوکهکننده نیست. شاید بیرحمانه باشد اما گاهی از مرگ نزدیکترین خویشاوندمان هم شوکه نمیشویم. احتمالا به این دلیل که از قبل، از حال و روز آنها باخبریم. مثلا میدانیم بیمار هستند و دیر یا زود ما را ترک خواهند کرد. شاید تا لحظه رخ دادن این اتفاق، بارها در درون خودمان برایشان، برای نبودنشان، برای روزهای ندیدنشان سوگواری کردهایم و اشک ریختهایم و به همین دلیل است که وقتی لحظه موعود میرسد و آن اتفاق شوم رخ میدهد، خبری از شوک نیست، البته از اشک ریختن و غصه خوردن چرا!
اما گاهی شنیدن خبر مرگ ناگهانی کسی که حتی یک لحظه هم به آن فکر نکردهایم، چنان اثر عمیقی در روح و روانمان میگذارد که حتی سرنوشتمان را هم عوض میکند.هادی نوروزی بازیکن محبوبم نبود اما از او بدم هم نمیآمد. واقعیت این است که او برای خود پرسپولیسیها هم بازیکن محبوبی به حساب نمیآمد و تا چند روز قبل از آن اتفاق تلخ، بارها از روی سکوها شعارهایی میشنید که … همین حالا اگر گشتی در اینترنت بزنید میتوانید فیلمهایی از شعارهای هواداران پرسپولیس علیه او پیدا کنید.
شعارهایی که به هر حال ممکن است هر بازیکنی در طول دوران بازیاش با آن مواجه شود. صبح روز ۹ مهر ۱۳۹۴ وقتی خواستم سری به فضای مجازی بزنم و ببینم در دنیای فوتبال چه خبر است، با دیدن خبر درگذشت او خشکم زد. باورم نمیشد اما تصاویری که از مقابل بیمارستان آتیه و اشکهای همبازیانش منتشر شد نشان داد که فاجعه اتفاق افتاده است.
آن روز علی انصاریان و مهرداد اولادی هم بعد از شنیدن این خبر به بیمارستان رفته بودند. ای روزگار! فضایی که فوت هادی نوروزی در جامعه فوتبال ایجاد کرد، متفاوت بود. نه قبل از او و نه بعد از او، هرگز آن فضا را ندیدم و تجربه نکردم. تا مدتها هر خبری که از فوتبال ایران منتشر میشد به او مربوط میشد. حضور پررنگ خانوادهاش و به خصوص پسرش هانی در رسانهها اجازه نمیداد این اتفاق عادی شود. آن فاجعه اما در درازمدت برای پرسپولیس تبدیل به شوکی مثبت شد.
همبازیان او انگار بعد از فوت تراژیکش، تکتک به او قول داده بودند که پرسپولیس را تبدیل به تیمی متفاوت کنند. تا قبل از فوت هادی، پرسپولیس در ۷ بازی فقط دو بار برنده شده بود و ۴ بار باخته بود. وضعیت روحی و روانی تیم خوب نبود. اما فوت آپاچی همه چیز را عوض کرد. انگیزهای که بازیکنان پرسپولیس برای خوشحال کردن او و هانی پیدا کردند، فوق تصور بود.
بعید میدانم هیچ اتفاق تلخ دیگری در تمام دنیا توانسته باشد این تاثیر عجیب و باورنکردنی و البته مثبت از نظر روانی را روی یک تیم و بازیکنانش گذاشته باشد. انگار که پرسپولیس از خواب بیدار شده باشد! انگیزهای که همبازیان او پیدا کرده بودند، غریب بود. تیمی که قبل از فوت او یک مجموعه از هم گسیخته و ناتوان بود، از ۹ مهر به بعد تبدیل به تیم دیگری شد.
انگار که بازیکنانش شب و روز فقط چهره هادی نوروزی جلوی چشمشان بود و فقط میخواستند به عهدی که با او بسته بودند وفا کنند. آن تیم پراکنده و بیهدف، در عرض چند هفته تبدیل به تیمی ترسناک شد و در پایان فصل فقط و فقط به دلیل تفاضل گل کمتر نسبت به استقلال خوزستان قهرمانی را از دست داد.
آن تیم را برانکو ساخت. تیمی که تا چند سال بعد همچنان قهرمان فوتبال ایران بود. قطعا از نظر فنی همه چیز به پای برانکو نوشته میشود. اما انگیزه و روحیه آن تیم را، اتفاقی که برای هادی نوروزی رخ داد ساخت. همدلی و اتحادی که در آن سال در پرسپولیس به چشم میخورد، اگر نگوییم بینظیر، قطعا کمنظیر بود. هادی بازیکن فوقالعادهای نبود اما با رفتنش عصر طلایی پرسپولیس را رقم زد. روحش شاد.