یک مرد، یک تیم| نیمی فرشته، نیمی اهریمن
روزنامه هفت صبح، محمد طالبیان| تاریخ پرتغال با تیمهای تک نفره نوشته شده. از دوران مدرن و حکمرانی رونالدو گرفته تا زمانی که اوزبیو یک نفره برزیل اروپا را روی دوش میکشید. رونالدو شاید بعضا از حضور دورهای چند ستاره دیگر بهرهمند شده باشد اما اوزبیو اینقدر خوش شانس نبود. هرچند گرمانو، هیلاریو و ماریو کولونا در کنارش حضور داشتند اما اوزبیو در سطح دیگری فوتبال بازی میکرد. رونالدو در یورو ۲۰۱۶ یک تنه تیم را به فینال رساند اما کار را ذخیرهای بینام و نشان پایان داد.
در جام جهانی ۱۹۶۶ یکی از کوچکترین کشورهای اروپا میدانست که جز اوزبیو هیچکس به داد آنها نمیرسد. پرتغال آن دوره توانست با درخشش یکی از بهترینهای تاریخ به مقام سوم جام جهانی برسد. اوزبیو در آن دوره از رقابتها، ۹ گل از ۱۷ گل تیمش را در انگلیس به ثمر رساند و توانست کفش طلای جام جهانی را از آن خود کند. بازیکنی که شاید اگر رونالدویی در کار نبود با ۴۱ گل در ۶۴ مسابقه، همچنان بهترین گلزن تیم ملی پرتغال لقب داشت.
بازیکنهایی با نامهای سخت و عجیب معمولا در کشورمان به محبوبیت میرسند و هریستو استویچکوف هم یکی از همین چهرهها بود. تیم ملی آن دوران بلغارستان همواره به عنوان نسل طلایی این کشور شناخته میشود اما بارسایی سابق از تمامی آنها یک سر و گردن بالاتر بود. تیم ملی بلغارستان در بهترین سال تاریخ خود توانست با کمک استویچکوف به نیمه نهایی جامجهانی ۱۹۹۴ برسد و هریستو نه تنها کفش طلای مسابقات را به خود اختصاص داد بلکه در همان سال به عنوان برنده جایزه توپ طلا معرفی شد. او در روزهایی که بارسلونا چندان به رتبه اول لیگ قهرمانان اروپا عادت نداشت توانست با این تیم دو بار به فینال رسیده و یکبار هم قهرمان شود. دستاوردی که او را تبدیل به یکی از مهمترین چهرههای تاریخ کاتالان کرد و فوتبال بلغارستان را در کانون توجهها قرار داد.
اگر هر کدام از مثالهای این صفحه یک بار و در یک تیم همه کاره بودند، ال دیگو این وظیفه را در دو تیم برعهده داشت. حال مارادونا در بارسلون خوب نبود و احساس میکرد چالشی بزرگ او را میتواند در تاریخ فوتبال جاودانه کند. با گرانترین انتقال تاریخ فوتبال در آن دوره به ناپل رفت و روح فوتبال در جنوب ایتالیا را زنده کرد. فوتبال باشگاهی ایتالیا به دو دوره قبل و بعد از حضور مارادونا تقسیم میشود. تا پیش از انتقال دیگو، سهم جنوبیهای ایتالیا از فوتبال باشگاهی یکبار قهرمانی ناپولی در جام حذفی بود.
یوونتوس، میلان، اینتر و تورینو اجازه نداده بودند که جنوبیها طعم قهرمانی را بچشند. مارادونا در سال ۱۹۸۴ به ناپل رفت و همه چیز برای همیشه تغییر کرد. زمانی که از این تیم رفت، ناپولی در دوران یوونتوس میشل پلاتینی به دو قهرمانی سریآ، دومین قهرمانی جام حذفی، قهرمانی در جام یوفا و سوپرکاپ ایتالیا رسید. تمام این ماجرا زمانی معنا پیدا میکند که بدانید قبل از حضور ال دیگو، ناپولی در لیگ شانزده تیمی ایتالیا، دوازدهم شده بود.
مارادونا بهترین فرم کارنامه خود را تا انتهای جام جهانی ۱۹۸۶ ادامه داد. تیم ملی آرژانتین آن سالها برخلاف دید عموم آنقدرها هم ضعیف نبود. آنها بدون شک دستاورد مهمی در جام جهانی بدون دیگو نداشتند اما شماره ۱۰، مردمان سرزمین خورشید را برای بار دیگر در قله فوتبال دنیا قرار داد. مکزیک میزبان یکی از مهمترین جام جهانیهای تاریخ بود. جایی که مارادونا فرانسه را نابود کرد و اکیپ به او لقب نیمه فرشته نیمه اهریمن داد.
در ادامه نوبت به انتقام از انگلیسیها بود. آنها از گذشته وضعیت خوبی را با آرژانتین تجربه نکرده بودند، تصمیم داشتند قدرتشان را در زمین فوتبال نیز اثبات کنند. ال دیگو اما فکر دیگری در سر داشت. گل اول را با دست خدا وارد دروازه پیتر شیلتون کرد و چهار دقیقه بعد، زیباترین گل تاریخ جام جهانی را به ثمر رساند. در نیمه نهایی بلژیک را با خاک یکی کرد و در فینال ژرمنها دو نفر را مامور مهارش کردند. هیچ چیز اما جلودار مارادونا نبود و یکی از بهترینهای تاریخ توانست ماتئوس را رد کرده و پاس گل پیروزی آرژانتین را به خورخه بوروچاگا برساند. مارادونا در دو سال هر کاری که یک بازیکن فوتبال در سطح باشگاهی و ملی میتواند انجام دهد را تبدیل به واقعیتی جاودانه کرد.