یک مرد، یک تیم | لشکرهای تک نفره!
روزنامه هفت صبح، حمید رستمی | یک: تیمی که در لیگ امسال سه هفته مانده به پایان مسابقات بدون باخت و با رکورد کمترین گل خورده قهرمانیاش را مسجل کرد ششدانگ متعلق به شخص فرهاد مجیدی ست که همواره هم عاشقان سینه چاک فراوان داشته و هم منتقدان سفت و سخت چه در بین هواداران آبی و چه سایر دوستداران ورزش! وقتی در دقایق پایانی مسابقه با تیم نساجی قائمشهر از سری رقابتهای جام حذفی، بازوبند کاپیتانی تیم استقلال بر بازوی رضا آذری جوان بسته شد که شاید در طی حضورش در استقلال سرجمع هزار دقیقه بازی نکرده باشد.
به همه هواداران اثبات شد که تیم داخل میدان بازیکنانی هستند که اکثر قریب به اتفاقشان در همین یکی دو سال اخیر با نظر مستقیم مجیدی به ترکیب تیم اضافه شدهاند و جایگزین بازیکنان قبلی از دوران منصوریان، شفر و استراماچونی شدهاند و در عین حال روح جاهطلب مجیدی چنان به تیمش دمیده شده که آنها حتی در بدترین روزها هم به شکست فکر نکنند و تا دقایق پایانی به امید سه امتیاز بدوند و پاسکاری کنند.
اینکه تیمی بعد از دست دادن ستارههای نامآوری چون شیخ دیاباته، مهدی قایدی، میلیچ، محمد نادری، فرشید اسماعیلی و مسعود ریگی خم به ابرو نیاورده و نتایج بهتری گرفته و قهرمان بشود در حالی که در مقایسه نفر به نفر جایگزینهایشان در سطح پایینتری قرار دارند نشان از تاثیرگذاری تمام و کمال یک مربی دارد که متکی به ستارهها نیست و حتی جدایی وسط فصل رشید مظاهری، آرش رضاوند، عارف آغاسی، سیاوش یزدانی و مرادمند هم خللی در روند رو به رشد تیم ایجاد نمیکند.
دو: واقعیت این است که کمتر بازیکنی در پنجرههای اخیر نقل و انتقالات با تیم استقلال قرارداد بست که بشود لقب شاه ماهی به او اطلاق کرد و اکثر قریب به اتفاق بازیکنان جذب شده در ابتدا با واکنش منفی هواداران مواجه شدند اما در کوران مسابقات در حالی که در زیر آماج انتقادات سخت هواداران قرار داشتند در روزهای حساس چنان نقشی به عهده گرفتند که خواهناخواه آتش انتقادات طرفداران رو به سردی گراید. اینکه بازیکنی در سطح آرمان رمضانی پس از ۶ ماه حضور کاملا ناموفق در باشگاه رقیب بدون حتی یک گلزده به یکباره سر از استقلال در بیاورد هفتهها آبی دوستان را در شوکی منفی فرو برد.
ولی همین بازیکن کم ادعا و بیحاشیه چنان در روزهای حساس عصای دست مربیان شده و گلهای سه امتیازی زد که همگان حرف خود را پس گرفته و به احترامش کلاه از سر بر داشتند. یا امیرحسین حسینزاده به عنوان یک پدیده توسط فرهاد مجیدی بیسروصدا جذب شد و یکی از بالاترین زمانهای حضور در ترکیب را به خود اختصاص داد و در طول فصل با دریبلها و پاسهای بیدقت خود سوهان روح هوادار بود و چنان دادشان را درآورد که خیلیها آرزو میکردند گاهی به خاطر محرومیت و مصدومیت هم که شده در ترکیب قرار نداشته باشد ولی همین بازیکن ارزانقیمت در جمع کردن امتیازات قهرمانی یکی از مهمترین بازیکنان تیم بود و کسی نمیتوانست در مورد تاثیرگذاریاش تشکیک کند!
سه: رودی ژستد با تک گل بسیار حیاتی و تاثیرگذارش در دربی چنان در دل هواداران جای گرفت که یادشان رفت در طول فصل او را به دلیل از دست دادن موقعیتهای مسلم و حضوری کم تاثیر در جریان بازی به باد شدیدترین انتقادها میگرفتند و گلهای پرشمار تیام و شیخ را به او یادآوری میکردند یا جعفر سلمانی که از اردوی تیم ملی و باشگاهی خارجی به مجموعه آبی اضافه شد و همواره در مورد تواناییهایش تشکیک گردید و حتی گلهای سه امتیازیاش هم باعث تلطیف مواضع منتقدان نشد.
چهار: استقلال قهرمان امسال فاقد ستارهای منطبق بر تعاریف معمول بود و انگار ستاره این تیم سرمربیاش بود که بهرغم به نمایش گذاشتن بازیهای زیبا و چشم نواز، در گل نخوردن و نباختن استاد بود و حتی جدا شدن اجباری و نابهنگام دو مدافع ثابتش هم نتوانست خللی در روند حرکت موفقیتآمیز تیمش به وجود آورد و آن را متوقف کند.
هرچند موقعیتهای زیادی به فورواردهای حریف میداد و در عوض از خلق موقعیتهای پرشمار بر روی دروازه رقیب ناتوان بود ولی توانست به خوبی از معدود موقعیتهای به دست آمده استفاده کرده و با درخشش دروازهبانان و مدافعان بختهای مسلم گلزنی رقبا را خنثی کرده و به روند پیروزمندانهاش ادامه دهد تا پس از واگذاری دو فینال جام حذفی و خارج شدن زود هنگام از کورس قهرمانی دو دوره لیگ، این بار با استفاده از تجارب پیشین و البته حضور بسیار تاثیرگذار گابریل پین در سر و شکل دادن به سیستم دفاعی، شاهد پیروزی را به آغوش کشد تا مهمترین قهرمانی استقلال به دلیل پاره کردن نوار قهرمانیهای متوالی پرسپولیس رقم بخورد.
پنج: الان دیگر کمتر کسی اسم تیم وحدت تهران را به خاطر دارد. تیمی که بیشتر مسئولیتش بر دوش سید مهدی ابطحی هافبک چپ با اخلاق و ملیپوش بود و در حالی که خیلی راحت میتوانست پیراهن سرخابی را به تن کند با کمترین دستمزد پیراهن زرد وحدت را پوشید تا در تک بازیهای رودرروی بزرگان، یقه آنها را بگیرد و لقب غول کش دریافت کنند و گربه سیاه بزرگان! هرچند مجید جلالی جوان را روی نیمکت داشت و قاسم کشاورز و مهرداد فیض اربابی را در خط حمله اما با ابطحی شناخته میشد و بعد از مدتی هم کلا به تاریخ پیوست.
ابطحی که چند سالی چپ تیم ملی را در اختیار داشت هنوز به فوتسال کوچ نکرده بود و به قدری کلاس بازیاش بالا بود که استقلال در دو دوره جام باشگاههای آسیا که به قهرمانی و نایب قهرمانیاش منجر شد از وجودش به عنوان یار کمکی بهره جست تا جناح چپ خود را بیمه کرده و با تکنیک بیمثال و دوندگی فراوان ابطحی مشکل چندانی در آن جناح نداشته باشد و او نقش عمدهای در موفقیتهای تیم ایفا کند و حتی عصای دست علی پروین در بازیهای آسیایی ۹۰ هم باشد.
شش: این روزها که فیلم «سمفونی حمید» در مورد زندگی ورزشی حمید علیدوستی بر پرده سینماهاست میتوان تجدید خاطرهای کرد با تیم هما که طی سالهای حضورش در مسابقات باشگاههای تهران با نام حمید علیدوستی شناخته میشد و گلهای پرشماری که در دروازه رقبا جای میداد و در مقابل سیل پیشنهادات تیمهای پرطرفدار ترجیح داد که وفاداری پیشه کرده و از حضور در این تیمها خودداری کند. هرچند که قلبا طرفدار تیم آبی بود و منصورخان چند بار او را تا یک قدمی عقد قرارداد پیش برده بود ولی سمفونی حمید قرار نبود در مجموعه آبی به صدا در آید تا امروز ما با یادآوری اسمش تیمی سفید پوش و دوستداشتنی را در کوچه پس کوچههای خاطرات خاک گرفته قدیمی ملاقات کنیم که زمانی در فوتبال تهران خودنمایی میکرد و به حضور تنها علیدوستی معروف ایران در ترکیبش میبالید.
هفت: نمیدانم تیم امسال رئال مادرید را تیم کارلو آنچلوتی بنامم یا کریم بنزما؟ واقعیتش کمی سخت است که در این مورد قضاوت کرد. گلهای پرشمار کریم بنزما و هتتریکهای رویاییاش در قهرمانی لالیگا و حضور در فینال جام باشگاههای اروپا تاثیری حیاتی و بسزا دارد و تیم بیستاره رئال که چند سال است ولخرجی نمیکند بدون کریم بنزما به هیچ عنوان توانایی رسیدن به این موفقیتها را نداشت ولی با این حال نمیشود ردپای تفکرات آنچلوتی را هم در بازگشتهای رویایی در مقابل تیمهای بزرگی چون منچسترسیتی و چلسی که هرکدام مربیان بزرگی هم روی نیمکت دارند نادیده گرفت. رئال امسال بدون کریم در مقابل بارسا ۴ گل میخورد ولی اطمینان دارم که بدون کارلو آنچلوتی هم رسیدن به فینال اروپا ناممکن بود!