یک مرد، یک تیم | تنها سهامدار موفقیت
روزنامه هفت صبح، رضا فراهانی | یک: تا جاییکه ذهنم میتواند ساعتش را به عقب برگرداند و یادهایش را بهخاطر بیاورد، هیچ تیمی را بهاندازه آرژانتین ۲۰۱۴ تنها و روی شانههای یک مرد بهیاد ندارم، تیمی که انگار یک نفر بود با چند همراه، آرژانتینی که دوست داشتیم «مسی و بچهها» صدایش کنیم، با سابهیا روی نیمکت که تفاوتش با ما فقط در این بود که او از کنار زمین هنرنمایی مسی را میدید و ما فرسنگها دورتر و از قاب تلویزیون.
دیماریا خوب بود، در ساقهای ایگواین هنوز باروت وجود داشت، زابالتا از منچسترسیتی تازه به دوران رسیده میآمد و ماسکرانو برای خودش در بارسا کسی بود، همه اینها بود اما این تیم بی مسی حتی از سد ایران کیروش هم نمیگذشت و اگر نبوغ او نبود حتی سه امتیاز آن بازی را هم دشت نمیکرد، بعدتر در مراحل بعدی هم این مسی بود که میخواست مارادونای دوم باشد و یکتنه تیم را به قهرمانی جهان برساند، انگار او بود که همه امید مردمش بود، او بود که میخواست به همه اثبات کند در تیم ملی هم همچو بارسا بهترین است، انصافا هم تیم را بهخوبی مماس جام کرد، در فینال هم نود دقیقه مقابل آلمان شکوفاشده یواخیم لوو مقاومت کرد و اگر ایگواین کمی با دقتتر و خودش کمی شاید خوششانستر بود، جام را به بوینسآیرس میبرد.
اما… در وقتهای اضافه همان کاری را کرد که آلمانیها همیشه بهخوبی انجام میدهند، متوقف کردن تیمهای شایسته. مسی آن شب غمگین از کنار جام گذشت و تصویرش در جهان پخش شد اما بر هیچکس پوشیده نیست که بی او آرژانتین با سابهیا که مدام کنار زمین سکندری میخورد و بازیکنانی همچون پالاسیو هیچگاه به نزدیکیهای جام هم نمیرسید، اصلا بی مسی رویای آرژانتینیها اینقدر پروار نمیشد. اصلا جام جهانی را به یک تیم میدهند نه یک بازیکن!
دو: در مورد تیم مجیدی و استقلال این فصل هم خیلیها چنین تعبیری دارند، راستش در اینکه مجیدی تیم شایستهای ساخت و تا آخر باصلاحیت و باصلابت به قهرمانی رسید شکی ندارم. در اینکه مجیدی توانست روحیه برنده را به تیم تزریق کند و فرصت پیش آمده را قدر دانست و ارنج تیم را به محل آزمون و خطا تبدیل نکرد و نیمکتش را به محل کارآموزی رفقایش تبدیل نکرد، نیز شکی ندارم. اما در این جمله که مجیدی یکتنه توانست استقلال را قهرمان کند، یک بیانصافی پنهان است که نمیتوانم به آن اشاره نکنم.
این مقدار از ندیدن زحمتهای بازیکنان و مربیان و مدیریت را نوعی بیمهری میدانم. بازیکنان پرتلاش که گاهی با گلهای سهامتیازیشان بازیهایی که به لحاظ فنی گره خورده بود، درآوردند، گلهایی که خیلیها حاصل خلاقیت فردیشان بود. حتی گذشتن از تاثیر گابریل پین در ایجاد دژ دفاعی را نمیتوانم هضم کنم و البته تفاوتی که مدیریت آجورلو (با قبول تمام انتقاداتی که وارد است) با مدیران قبلی استقلال داشت را.همه اینها این واقعیت را گوشزد میکند که اگرچه هیچکس همچون مجیدی در رساندن استقلال به قهرمانی ایران موثر نبود اما اینجا داریم از یک تیم حرف میزنیم، سهم مجیدی بیش از بقیه است اما تنها سهامدار این موفقیت نیست.