یک عذرخواهی جدی از وزیر راه بهخاطر شرایط فرودگاه
روزنامه هفت صبح| یک: وزیر راه و وزیر سابق نفت و رئیس قرارگاه خاتمالانبیا شکایت کرده که چرا فرودگاه امام خمینی سروشکل آبرومندی ندارد. خیلی هم جالب که ایشان لحن انتقادی دارند اما بهنظرم ماجرا برعکس است. مردم باید انتقاد کنند و ایشان پاسخگو باشد. در حال حاضر ایشان مهمترین و در دسترسترین مقامی است که باید در مورد کمبودهای فرودگاه امام توضیح دهد. شاید هم مشکل از پست وزارت راه است. یادم است جناب خرم وزیر راه دولت هشتم هم از شرایط جادههای ایران خیلی انتقاد میکردند.
دو: آقای گلمحمدی که سرمربی پرسپولیس است و تحت قیمومیت وزارت ورزش و در تمام هفتههای گذشته با پرسپولیس در لیگ فوتبال فعالیت داشته است با کلماتی طعنهآمیز از بازیکنان تیم ملی و رفتارشان در ملاقات با رئیسجمهور انتقاد کرده و گفته بهترین فرصت بود که صدای مردم داغدیده را به گوش مسئولان برسونن اما… و اینکه در درس معرفت به شما نمیشود نمره بیشتر از صفر داد.
حسننیت آقای گلمحمدی قابل تحسین است اما صدای مردم آنقدر بلند است که مسئولان بهاندازه کافی و با کیفیت عالی در حال شنیدن و دیدن آن هستند. اینگونه نوشتن کار عجیبی بود. شاگردانت یک ماه بعد باید با هدایت تو در ورزشگاههای احتمالا خالی این لیگ را ادامه دهند و احتمالا یادشان مانده که آنها را در معرفت صفر خوانده بودی. قرار نیست برای رفع شبهه از خودت شاگردانت را قربانی کنی. تو مسئول و معلم شاگردانت هستی.
سه: وزیر بهداشت رفت مجلس و گفت که طرح دارویاری در حال انجام است و این مشکلات یعنی کمبود داروهای پرکاربرد، بهخاطر مرحله گذار است! راستش من فکر کنم همه میدانند که اوایل پاییز آنفلوآنزا همهگیر میشود. امسال هم از قبل اعلام شده بود. فکر کنم وزیر محترم قاعدتا باید به مسئولان بخشهای مختلف هشدار میداد که: «برای این موج همهگیر که میلیونها شهروند را درگیر خواهد ساخت، آماده هستید یا نه؟ دارو بهاندازه کافی هست؟ نیست؟ خب برویم ببینیم مشکل کجاست؟ تولید کم است یا واردات؟»
بهنظرم کار سادهای بود اما احتمالا مشغلههای دیگر وزیر و همینطور رئیس سابق غذا و دارو نگذاشته که این سیکل ساده طی شود. و خب همه میدانیم که داروسازها از قیمت دستوری ناراضی هستند و احتمالا راز اصلی کمبود داروهای پیشپا افتادهای مثل استامینوفن و شربت سینه همین نکته باشد اما میخواهم بگویم اگر مسئول مربوطه کارش را درست انجام میداد اینهمه بلوای سخیف رخ نمیداد و همهاش این وعده هفته دیگر هفته دیگر تکرار نميشد. مسئله ورود آنتیبیوتیک دارد شبیه هفت میلیارد دلار طلب از کره جنوبی میشود.
چهار: چرا اینقدر خواندن سرود ملی را حیثیتی کردهاید؟ این موج از آن سوی آب شروع شد و مسئولان اینسو با سر به داخل این چاله فرو رفتند و کاری کردند که خواندن یا نخواندن سرود ملی به مسئلهای حیثیتی بدل شود. اینهمه بازی بوده که بازیکنهایی سرود را زمزمه نمیکردهاند.
حالا چه حساسیت بیجهتی است که به یک اتفاق ساده که در شدیدترین شکل خود میتواند یک اعتراض ساده مدنی باشد اینقدر واکنشهای عصبی نشان میدهید؟ آخر چرا؟ دیگر مشخص است که بخشی از ورزشکاران ما حالا چه بهخاطر برداشت شخصی خود و چه بهخاطر دل سپردن به موجهای رایج، ناراضی هستند. بپذیرید دیگر. داستان خواندن سرود را اینقدر بزرگ نکنید.