کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۹۸۴۶۹
تاریخ خبر:

یورو ۲۰۲۰| «یورو»ی نطلبیده مراد است!

روزنامه هفت صبح، حمید رستمی | یک: گفت:«همیشه هراسم این بود که بیدار شوم و بگویند،وقتی تو خواب بودی بهار آمد و رفت!» و حالا وقتی خشایار از جام ملت‌های اروپا می‌گوید یکدفعه یادت می‌افتد که ای‌ دل غافل چنان در زیر بار اتفاقات روزمره و تغییر و تحول سیاسی زاییده‌ای که اصلا یادت رفته جام ملت‌هایی هم بوده و حالا باید برای تمام آخر شب‌هایت برنامه بنویسی! در حالی که ۳۰سال قبل، از یک ماه مانده به آغاز مسابقات،حتی روند آماده‌سازی تیم‌ها را پیگیری می‌کردیم و دست به دعا که ان‌شاءالله امتحانات خرداد،کمترین تلاقی را با مسابقات حساس داشته باشد!

و ویژه‌نامه مجلات که فصلی مشبع از اطلاعات تیم‌ها در اختیار می‌گذاشت.هرچند به دلیل علاقه‌ای که به دیه‌گوی همیشه در خلسه و آرژانتین داشتم، ‌قرارم نمی‌گرفت طرفدار همیشگی هیچ‌کدام از تیم‌های قاره سبز باشم ولی در هر دوره‌ای بسته به بازیکنان و مربیان حاضر و تیم‌هایی که بهتر فوتبال بازی می‌کردند، به یک‌سری از آنها دلبسته‌تر شده و هنگام دیدن بازی‌هایشان ضربان قلبم چند برابر می‌شد.

* دو: اولین‌بار که جام ملت‌های اروپا را کشف کردم بعد از اتمام مسابقات سال ۱۹۸۸ بود و بازی‌های خلاصه شده که در برنامه‌های ورزشی نوروزی آن سال پخش می‌شد و نارنجی‌پوشان هلند با سه اعجوبه تکرارنشدنی (رود گولیت، فان‌ باستن و فرانک ریکارد) به هیچ تیمی رحم نکرده و در فینال، داسایف دروازه‌بان خوش‌استیل روس‌ها را چنان مبهوت کردند که گل‌های رود گولیت و فان باستن تا سال‌های سال به‌عنوان تیتراژ برنامه‌های ورزشی دنیا استفاده شود.لاله‌های نارنجی هلند آن روزها چنان دلبری می‌کردند که برای عاشق کردن هر نوجوان دل از کف داده‌ای می‌توانست کفایت کند.

اما اتفاق دراماتیک چند روز مانده به مسابقات سال ۱۹۹۲ رخ داد و تیم یوگسلاوی که از ماه‌ها پیش به‌عنوان تیم برتر از گروه خود به دور نهایی صعود کرده بود، اسیر جنگ‌های داخلی و نسل‌کشی‌های باورنکردنی شد تا یوفا طی یک اقدام تنبیهی،در آخرین لحظات آنها را کنار گذاشته و تیم دوم آن گروه یعنی دانمارک را جایگزین کند و در حالی که همگان این تیم دقیقه نودی و بی‌تدارکات لازم برای مسابقاتی در چنین سطح را زنگ تفریح جام تلقی می‌کردند .

و افزون بر آن بهترین بازیکنانشان یعنی میشل لادروپ را هم به همراه نداشتند تا به‌عنوان ناشناخته‌ترین تیم برای رقیبان محسوب بشوند ولی معجزه رخ داد و برایان لادروپ جوان یکی از بهترین‌های مسابقات لقب گرفت تا جور برادر کشد و تولد دروازه‌بانی در کلاس جهانی به اسم پیتر اشمایکل جشن گرفته شد تا دانمارکی‌ها در میان بهت و تعجب همگان در فینال، تیم خوش‌نقش آلمان که آخرین قهرمان جهان بود را ۲ بر صفر ببرند و شبی به یادماندنی برایمان خلق کنند که هنوز داغ فینال جام جهانی ۹۰ و برد دقایق آخرشان از آرژانتین برای ما تازه بود!

* چهار: اما مهمان ناخوانده یورو ۲۰۰۴ تیم یونان بود که با آن اسامی سخت و فوتبال دفاعی نمی‌شد بهانه‌ای برای طرفداری یافت، به‌جز یک دلیل، آن هم مربی دوست‌داشتنی‌شان یعنی «اتو ریهاگل!» از چند سال قبل عاشق «ریهاگل» بودم. به‌خصوص دورانی که در کایزرسلاترن مربیگری می‌کرد و مثلا می‌توانست در یک فصل آنها را قهرمان دسته دوم بکند و بیاورد دسته اول لیگ آلمان و بلافاصله هم همانجا قهرمان کند! یک معجزه‌گر بالفطره که می‌توانستی به‌سادگی به شایستگی‌های مربیگری‌اش ایمان بیاوری و منتظر اتفاقات خوب باشی که یکی از مهم‌ترین آنها در سال ۲۰۰۴ برای یونانی‌های بی‌ادعا در فوتبال رخ داد.

در حالی که تیم‌های ریشه‌دار و پرمهره‌ای چون آلمان، ایتالیا و اسپانیا در همان مرحله گروهی حذف شدند، یونان در بازی افتتاحیه، پرتغالِ میزبان را در کمال ناباوری با نتیجه ۲بریک شکست داد تا جام را با شگفتی شروع کند و تک‌گل دقیقه آخر کریس رونالدو نتوانست مانع شکست میزبان شود و البته این زمانی بود که هنوز کریس به مادرید نیامده و سوگلی‌مان نشده بود. تیم ریهاگل در دور یک‌چهارم به آبی‌پوشان پرافتخار آن روزهای فرانسه خورد و با یک گل این تیم را شکست داد و به نیمه‌نهایی رسید تا با حذف چک به فینال و مسابقه تکراری با پرتغال میزبان برسد تا بازی اول و آخر جام را این دو تیم برگزار کنند و باز هم یونان با یک گل به پیروزی برسد تا تمام معادلات قبل از شروع را به‌هم ریخته و تیمی که شانس قهرمانی‌اش یک به ۱۵۰ یعنی نزدیک صفر بود جام را بالای سر برد!

* پنج: اعتراف می‌کنم وقتی برای بار اول تصویری از وینسنته دل بوسکه منتشر شد، هر شغلی را می‌توانستی به آن قیافه خاص منتسب کنی الا ورزشکار بودن و مربیگری یک تیم بزرگ همچون رئال‌مادرید را! اقرار می‌کنم در روزهای نخستین که به‌عنوان مربی موقت روی نیمکت قوهای مادرید می‌نشست، در هر بازی منتظر یک افتضاح و اخراجش بودم ولی نشد و با رئال سر به آسمان فوتبال سایید تا در سال ۲۰۰۸ با یک ریسک بزرگ تیم قهرمان یورو ۲۰۰۸ را از آراگونس تحویل بگیرد و دو سال بعد قهرمان جهان کند و در یورو ۲۰۱۲ قهرمانی‌اش را تجدید نماید.

همان دل‌بوسکه که علی آقای پروین را شیفته خودش کرده بود و دائم در مذمت مربیان متوسط خارجی که به ایران می‌آمدند از ایشان مایه می‌گذاشت و می‌گفت: «اگر میخوان واقعا مربی خوب بیارن، آقا دل‌بوسکه رو بیارن که ما هم یه چیزی ازش یاد بگیریم!» یک مربی مدل پروین که با تحت تاثیر قرار دادن روحی- روانی شاگردانش، به نیمکت و رختکن حکومت می‌کرد و ستارگان جهان در دستانش چون مومی شکل‌پذیر بودند!

این بود که اسپانیای همیشه ناکام در دهه ۹۰ که آرزوی درخشش ملی رائول و مورینتس را بر دل ما گذاشته بود، در عرض چهار سال همه کار کرد تا جبران مافات کرده باشد و ما را عاشق این سرخپوشان گاوباز کند که البته در ترکیب اصلی‌اش ایکر مقدس، راموس و آلونسو را هم داشت. تیمی یکدست که می‌توانست بعد از تساوی یک - یک با ایتالیا در دور گروهی، به فاصله چند روز همان تیم را در فینال با چهار گل درهم بکوبد و بی‌رقیب پیش برود و فرقی نکند تیم مقابلش ایرلند باشد یا کرواسی، پرتغال یا فرانسه!

* شش: در دوران سلطنت کریس رونالدو بر اروپا، ما هم که کلی خاطرخواهش بودیم و مدیون گل‌های پرشمارش در سانتیاگوبرنابئو، در یورو ۲۰۱۶ شدیم طرفدار پرتغال و وقتی در مرحله گروهی به‌زور با ۳ تساوی به مرحله حذفی صعود کرد، هر آن آماده وداع با جام بودیم که ورق برگشت. اول کرواسی قربانی شد، بعد در ضیافت پنالتی‌ها لهستان ناک‌اوت گردید تا در نیمه نهایی ولز را به خانه بفرستیم و در فینال با غلبه بر فرانسه جشن قهرمانی به پا شود.هر چند این قهرمانی بیشتر به مدد بخت و اقبال به دست آمد ولی خوب در هر حال یک جام هم برای خودش یک جام است!

* هفت: حالا منتظر رو آمدن تیم‌های مدعی هستیم که یک‌جوری خودمان را به آنها وصل کرده باشیم و برای آرامش خاطر این روزها هم که شده سور و سات جشن فراهم کنیم. خدا را چه دیدید؟!

کدخبر: ۳۹۸۴۶۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر