یورو ۲۰۲۰؛ کابوس یک دشمن زیبا
روزنامه هفت صبح، نادر نامدار | اولینبار با دیدن موهای بلند و پریشان رود گولیت در لباس آث میلان بود که جادوی فوتبال شدم و کمی بعد،این تیم ملی آلمان بود که باعث شیفتگی من به فوتبال شد.لطفا به من انگ نزنید که هوادار یک تیم قهرمان شده بودم چراکه علاقهام به آلمان درست از همان بازی اول این تیم در جام جهانی ۱۹۹۰ مقابل یوگسلاوی در اوج خود قرار داشت.همان بازی که لوتار ماتئوس دو گل زد و یک شبه تبدیل به اسطوره فوتبالی من شد.آن تیم در نهایت آرژانتین را در فینال شکست داد و قهرمان جام جهانی شد اما بعد از آن دیگر تا مدتها در اوج نبود و در تورنمنتهای فوتبالی، یکی در میان گند میزد!
فینال یورو ۹۲ را به آن شکل عجیبوغریب به دانمارک باخت و در جام جهانی ۱۹۹۴ هم با باخت به بلغارستان و گل ضربه سر دیدنی لچکوف کچل! حتی به نیمه نهایی هم نرسید. بالاخره بعد از شش سال ناکامی، آلمان در یورو ۹۶ قهرمان شد اما این قهرمانی خیلی هم مقتدرانه نبود و معلوم بود که قرار است تا چند سال بعد این تیم روی دور ناکامی باشد. فاجعه یورو ۲۰۰۰ با چهارم شدن در گروهی که انگلیس و پرتغال هم در آن حضور داشتند به پایان رسید.
۲۰۰۴ هم کابوسی بود برای خودش.آلمان حتی از پس لتونی هم برنیامد و در گروهش سوم شد و خبری از صعود به مرحله بعد نبود. در یورو ۲۰۰۸ هم اسپانیای چشمنواز بود که در فینال آلمان را برد و حسرت یک قهرمانی دیگر را بر دل ما گذاشت.در یورو ۲۰۱۲ باز هم این ایتالیا بود که رویایهایمان را گرفت.آن هم با گلهای بالوتلی که انگار به دنیا آمده بود که فقط همان دو گل را به آلمان بزند و برود سراغ زندگیاش! انگار ماموریتش در تمام زندگی، زدن همان دو گل بود! در یورو ۲۰۱۶ هم تا نیمهنهایی آمدیم.
اتفاقا با شکست دادن ایتالیای لعنتی در یکچهارم نهایی.اما اینبار نوبت فرانسه بود که نگذارد آب خوش از گلوی ما آلماندوستها پایان برود.حالا وسط یورو ۲۰۲۰ هستیم. الان که این یادداشت را مینویسم، چند ساعتی تا بازی آلمان و مجارستان مانده. هفته قبل پرتغال را با رونالدو و فرناندز و بقیه غولهایش شکست دادهایم. جلوی فرانسه هم انصافا حقمان باخت نبود.دلم میخواهد امیدوار باشم به قهرمانی آلمان.اما سخت است.
بیشتر از هر چیز،این ایتالیاست که مرا میترساند.هیچ چیز بدتر از این نیست که دشمنت،کسی که ازش متنفری،اینقدر زیبا باشد و از همه دنیا دلبری کند.لعنتیهای خوششانس در مرحله بعد هم به اتریش خوردهاند و میتوانند با یک بازی چشمنواز دیگر،توی دل ما را خالی کنند.اما همه دلخوشیام به این است که هنوز به زمین سفت نرسیدهاند.
فعلا که دارند در میان کوچولوها جولان میدهند و میتازند.ولی بدم نمیآید آن زمین سفتی که گفتم،خود ما باشیم.یک آلمان-ایتالیای حساس دیگر در یک بازی مرگ و زندگی دیگر. شکست دادن دشمنی که قویتر و زیباتر از همیشه هم هست،لذت دوچندانی دارد.منتظرش میمانم.