کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۰۰۹۸۵
تاریخ خبر:

یادداشت| پیشنهادی به لیلی گلستان

روزنامه هفت صبح، یاسر نوروزی| بین 100 تا 400 میلیارد! تعداد ستارگان کهکشان راه شیری را چنین چیزی تخمین زده‌اند. تازه این فقط یکی از کهکشان‌های جهان ماست. بعد تو بیایی از یک کره خرد خاکی، راجع به چه چیز نظر بدهی؟! خودم را می‌گویم. اصلاً هر وقت که می‌خواهم چیزی بنویسم، از آن‌ها عذرخواهی می‌کنم.

از تمام‌شان؛ از خوشه خودمان با حدود 100 هزار کهکشان تا آن یکی (لانیاکیا) با 500 هزار کهکشان! چون آن‌ها به نزاع ما می‌خندند. انگشت حقارت‌شان به سمت ماست. اصلا ما را می‌بینند؟ در شمار می‌آورند؟ با این حال آدمیزاده کجا ایستاده که ناگهان گاهی خودش را به‌حساب می‌آورد؟ بر فرق کدام قله‌های فرضی؟ کجای این جهان؟ می‌دانید؛ من اهل جنگ و جدل‌های سیاسی نیستم. علاقه‌ای هم به این مباحث ندارم.

گاهی هم اصلاً نمی‌دانم حق چیست، چه رسد به اینکه بگویم حق با کیست. اما پیشنهادم به امثال خانم گلستان یک آفتابه است. آن را بردارید و یک روز یکی از مستراح‌های بین‌راهی را بشویید. خودم این کار را کرده‌ام. دستکش دست‌مان کنیم و ماحصل غرور انسان را لای درزهای چرک آن کاسه بجوییم. رخت بویناک کارگر خانه را این‌بار ما توی تشت بیندازیم؛ یک بار ما چنگ بزنیم.

در حواشی این شهر شلوغ، بین زاغه‌نشین‌ها، بچه‌های بی‌کفش و بي‌پدر را برداریم، روی دوش سوار کنیم. برای چند دقیقه اسب‌شان باشیم؛ اصلاً الاغ‌شان باشیم. والا به چه دردی می‌خوریم؟ درمان چه چیزی می‌توانیم باشیم وقتی خودمان هنوز عین زخم‌ایم؟ «ای دوای نخوت و ناموس ما/ ای تو افلاطون و جالینوس ما» (مولوی). عشق می‌شويد می‌برد.

مثل چنته در چاه منیّت و خودبینی ما، همین‌هاست که اثر می‌کند؛ عشق به طبیعت، به هم‌نوع، به جهان، به انسان. والا ناگهان به‌تدریج گمان می‌کنی که کسی شده‌ای، خودت را به‌حساب آورده‌ای و از آن بالا به دیگران نگاه کرده‌ای. ولی هیچ از خودت پرسیده‌ای کدام بالا؟ روی این دایره، هیچ‌کس از هیچ‌کس برتر نیست.

به‌خصوص که گاهی می‌بینی یک نوشته ساده و صادقانه از کسی که اصلا قبولش نداری، درس حکمت می‌دهد به ما. متن شهناز طهرانی را بخوانیم؛ درس بگیریم. چون تمام سواد، تمام دانش، تمام اطلاعات و تمام کتاب‌ها را در مقابل لحظه‌ای رفتار و نگاه غیرانسانی باید ریخت دور. دود کنیم سوادی را که روی‌مان را سیاه کرده. آتش بزنیم کتابخانه‌ای را که به انسانیت‌مان نیفزوده. و شرم کنیم از روزی که فکر کنیم برتر از دیگران هستیم.

ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل
تو چه دانی که پس پرده که خوب است و که زشت؟
(حافظ)

کدخبر: ۵۰۰۹۸۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر
 
  • _user_1546414614

    دم شما گرم

  • kamran_tr

    اسم روشن فکر برای هر کسی برازنده نیست. م ا متاسفانه هنرمند رو با روشنفکر اشتباه گ رفتیم. فور میکنیم هرکی نویسنده یا نقاش ی ا مجسمه ساز باشه میشه روشن فکر‌ . قبلا ه م از همینجا ضربه خوردیم. حکومت های توتال یتر بدلیل جذابیت هنرمندا و تاثیرگذاریشون اونها رو با خودشون همراه میکنن. و برای اینکه بتونن خط فکری رو جا بندازن تلقین م یکنن که اینا روشن فکران . در حالی که تعر یفش فرق داره

  • kamran_tr

    ایشون از صفر شروع کردنش از منزل پدری تو دروس بوده با تابلو های گرون قیمتی که اون م خانوادگی بوده با تحصیلات و شبکه ی ارتب اطی که ابوی محترم براشون ساختن از پول ها ی دربار‌. شروع از صفر ایشون ۱۰ به هیچ از ادم عادی جلوتره. گاهی یک کارمند حتی تا اخر عمر توان خرید یکی از داشته های موجود ایشون رو هم نداره. بعد ایشون میشه خودسا خته .