کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۸۵۲۴۶
تاریخ خبر:

یادداشت | فروردین خود را چگونه ‌گذراندید

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | یک: در خوش اخلاقی طبیعت (اگر کرونا را زیاد طبیعی ندانیم) نوروز آرامی را گذراندیم. یادتان باشد همین دو سال پیش باران و سیل و رانش زمین چه نوروزی را تدارک دیده بود. به‌جز طبیعت، سیاستمداران ما نیز در تعطیلات و در فقدان روزنامه‌ها و کم‌کاری خبرگزاری‌ها و سایت‌ها، به دامان طبیعت و خانواده فرورفته بودند و در حال باد زدن بال و کتف روی منقل در کنار نوادگان عزیز و در حال اندیشیدن به این که دست این نوگلان زندگی را ۱۰سال بعد در کدام اداره و هیات مدیره می‌توانند بند کنند‌، وقت کافی برای متهم کردن حریفشان به مزدوری و خودفروشی و جاسوسی و یا تعصب واستبداد و تحجر پیدا نکردند.

و خب در ایران‌، خبر با حرف تولید می‌شود؛ در همین اظهار نظرها و خاطره‌گویی‌های بی‌دقت و تکذیب‌ها و تاییدها. در مشهد و اصفهان خطبای عزیز تلاشی کردند تا کمی ما را به خود بیاورند و ذات گناهکارمان را به رخمان بکشند اما چندان مثمر ثمر نبود.در این رخوت نوروزی به جز طبیعت و سیاستمداران‌، یوفا و فیفا هم مداخله کردند و با تعطیلی دو هفته‌ای مسابقات فوتبال باشگاهی و برگزاری مسابقات خواب‌آور ملی‌، چرت بهاری کرونایی ما را کامل کردند. تنها، پیدا شدن پیکر زنی ۳۷ ساله در آپارتمان مجللش در شهرک غرب‌، چندروزی سنگی بر برکه بی‌حالی ما انداخت.

* دو: اما در انتهای نوروز قرارداد ایران و چین به بهترین وجه مارا با ساعت شماطه‌دار کنار تختمان‌، از خواب پراند و با همان لباس خواب به وسط خانه آمدیم. در این خواب آلودگی‌مان دیدیم که فلان خانم هنرپیشه خوشنامِ برازنده مهاجر، چه تخصصی توامان در اقتصاد و دیپلماسی چین و خاور دور پیدا کرده و ازکامبوج تا لائوس و تایوان و جزایر سلیمان را زیرپوشش مطالعات خود قرار داده است.

اون وسط مسطا بود که جناب روحانی دید خیلی دارد به ما خوش می‌گذرد و آمد و گفت که موج چهارم تمام شده و دمتان گرم مردم‌! حالا چه نیازی به این نوع تشویق بود نفهمیدیم. بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم جناب روحانی با همان حس طنز قدیمی‌شان با ما طرف شده‌اند. چون هنوز یک هفته از این حرف‌ها نگذشته بود که گفتند وسط موج چهارم غرق شده‌اید و تلفات یک دفعه ۴ برابر شده. در مورد آن دسته از نوابغ کرونایی هم بگوییم که فکر می‌کنند فقط به ذهن خودشان رسیده که باید همه جا را تعطیل کرد.

بله اگر همه خیابان‌ها را ببندید تصادف اتومبیل هم نخواهیم داشت‌. اما در کشوری با تورم ۵۰ درصد چطور می‌توانید و رویتان می‌شود که مدام از تعطیلی حرف بزنید؟ آهان‌. فهمیدم! دوست عزیز، شما کارمند دولت هستید و حقوقتان چه تعطیل باشید و چه نباشید پرداخت می‌شود‌. پس پرچم تعهد اجتماعی بلند کنید و با قیافه پروفسور وار فریاد بزنید تعطیل تعطیل!

* سه: برای ما که کلا جواب تلفن دادن هم از مشقات زندگی محسوب می‌شود و دلباخته پیامک و اس ام اس هستیم باورکردنی نبود که دوستانم ساعت‌ها خود را می‌چپانند در اتاقک‌هایی و مدام دستشان را بالا می‌‌برند تا بعد از شنیدن لاطائلات دیگران‌، خودشان هم چند کلمه‌ای در مقوله بدیهیات حرف بزنند. از آن عجیب‌تر وزرا و مسئولان کشوری بودند که در مورد حساس‌ترین اتفاقات و مسائل پیش رو وارد این اتاقک‌های نمدار و کم نور می‌شدند و حرف می‌زدند و حرف می‌زدند. تا پاسی از شب.

بعضی‌ها می‌گفتند چقدر عالی ! چه فرصتی برای حرف زدن رودر‌رو و از این حرف‌ها‌. ولی آخر مگر کمبودی در زمینه حرف زدن داشته‌ایم؟ کشوری هستیم که مسئولین تقریباهمیشه دم دستمان هستند و هفته‌ای یکی دوبار کنفرانس مطبوعاتی می‌گذارند و خیلی‌هایشان حتی به سادگی جوابگوی تلفن‌های خبرنگاران هم هستند و تازه در این مصاحبه‌های مطبوعاتی و تلویزیونی‌، جلویشان پا را روی هم می‌اندازیم و لم می‌دهیم وسوال‌های دو پهلوی نیمه مودبانه می‌پرسیم.

در این کشور، سیاست امری است در کف خیابان . مشکل اینجاست که شما نمی‌توانید مدیر فلان بانک، مدیر فلان هلدینگ اقتصادی، ریاست فلان بنیاد غول آسای تجاری، رئیس آن اپراتور بزرگ، مدیرعامل فلان کارخانه اتومبیل سازی و…را برای حرف زدن مجاب کنید.اگر توانستید این‌ها را برای حرف زدن به وسط این اتاق‌ها بکشانید، آن وقت حرف از شفافیت بزنید. وگرنه درباره سیاست و چین و برجام و آمریکا و نایاک و ظریف و جلیلی هیچ کمبودی درمورد حرف زدن و اطلاعات لازم وجود ندارد.

* چهار: چیزهای دیگری هم بودند که گه‌گدار رخوت بهاری را از وجودمان بزدایند. مثل سریال نون .خ، سحر دولتشاهی و هت‌تریک مهرداد محمدی. اما مهم‌ترین‌شان علی مطهری بود. استاد به شکلی کاملا متناقض و حتی ماتریالیستی معتقدند که همه چیز دلایل علمی و تجربی دارند و مطمئن هستند که با همین عقل سلیم انسان فعلی (به‌خصوص خودشان ) همه چیز قابل تشریح و توضیح است و کسانی که به برخی قوانین و قواعد عمل نمی‌کنند (یا خوب عمل نمی‌کنند) برای این است که خوب ملتفت موضوع نشده‌اند.

کلا به راز ورزی و آیین و عقل محدود انسانی، قائل نیستند. پس در مورد لزوم حجاب‌، سعی کرده‌اند با کلماتی شبه علمی توضیحاتی بدهند و کار به اینجا رسید که زن اروپایی در سواحل دریا چه احساسات عجیبی به مرد آفریقایی پیدا کرده است ! (کمی اینجا مباحث مخلوط شد اما اصل حرفشان همین چیزها بود) وقتی این‌قدر به عقل سلیم متکی باشید حتی به بهترین نوعش، بازهم کسانی هستند که شواهد متفاوتی را عرضه کنند.

زمانی ارسطو بر پایه همین اطمینان به عقل سلیم در تشریح جاذبه می‌گفت هرچیزی به اصل خودش بر می‌گردد برای همین سنگ را ول کنید می‌افتد روی زمین چون از خاک است و دود می‌رود بالا چون از هواست. از ایشان پرسیدند پس چرا میخ آهنی هم به زمین می‌افتد؟ گفتند حتما توی وجودش مقداری خاک دارد‌!

کدخبر: ۳۸۵۲۴۶
تاریخ خبر:
ارسال نظر