یادداشت روزانه سردبیر/ سوسن و افسانه و فریما
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | سهماه تابستان را در پیش داریم. اینجا برایتان از ۹۰ خاطره مینویسم. از آدمها، فیلمها، بازیها و… خاطرهها.
در سالهای پس از انقلاب طبیعی بود که کسی منتظر ظهور یک ستاره زن مردمپسند نباشد. با اینحال با نمایش سریال سربداران دوستاره زن به مردم معرفی شدند. سوسن تسلیمی در سالهای ۵۸ و ۶۰ در دو اثر مشهور بیضایی یعنی چریکه تارا و مرگ یزدگرد ظاهر شده بود اما هر دو فیلم به خاطر مسئله حجاب با بنبست روبهرو شده بودند. در سال ۶۱ تسلیمی در سریال مشهور سربداران بازیگر روبهروی شیخ حسن جوری با بازی امین تارخ بود. تسلیمی در هنگام بازی در این سریال ۳۴ساله بود و از نظر عموم مردم چهرهای ناشناس محسوب میشد. بخشهایی از بازی او در نقشی جسارتآمیز با سانسور روبهرو شد. او تا قبل از مهاجرتش به سوئد در فیلمهای باشو غریبه کوچک، شاید وقتی دیگر، مادیان و طلسم ظاهر شد و به بازیگر محبوب طرفداران سینمای روشنفکرانه بدل شد. بازی او بهخصوص در مادیان بهیادماندنی است. در همان سربداران، حضور یک بازیگر جوان در نقش ترکانخاتون، شاهزاده مغول مورد توجه تماشاگران انبوه تلویزیون قرار گرفت. بازیگر ۲۳سالهای که قبل از انقلاب یک عنوان دوم دختر شایسته ایران را(در سن ۱۶سالگی ) در کارنامه داشت و پس از زندگی کوتاه و نافرجامی در انگلیس به ایران بازگشته بود. درخشش تابوشکنانه او در سربداران راه او را به سینما بازکرد.
ملودرام خانوادگی پرفروش «بگذار زندگی کنم» او را به یک ستاره جوان سینمایی بدل ساخت، اما بعد از موفقیتش در فیلم قرق و همینطور دو فیلم با یک بلیت، ارشاد ترمز شهرت و درخشش او را کشید و او دورههایی متناوب از ممنوعالفعالیتی را تجربه کرد تا به ستاره بدل نشود. هرچه بود او از سال ۶۴ تا میانه دهه ۷۰ و فیلم مرد عوضی، از مهمترین بازیگران سینمای تجاری ایران بود. خواهران غریب، مرد عوضی و بگذار زندگی کنم، پرفروشترین فیلمهای او بودند.
همان سالها گلاب آدینه هم با سریال سلطان و شبان چهره شد و رویا افشار با سریال آینه اما جنس شهرتشان با افسانه بایگان فرق میکرد.شهلا میربختیار دیگر بازیگری بود که از تلویزیون آغاز کرد و در دهه ۶۰ به شهرت رسید و چهرهاش واکنشهای معترضانهای را در محافل مذهبی برانگیخت که کار به رجوع به بیت امام خمینی کشیده شد. میربختیار در سال ۱۳۷۰ و در سن ۳۵سالگی ایران را ترک گفت و به استرالیا مهاجرت کرد. دیگر بازیگر مهم آن سالها فریما فرجامی بود. او فیلم خط قرمز را در سال ۱۳۶۰ با کارگردانی مسعود کیمیایی آماده نمایش داشت اما به خاطر مسئله حجاب فیلم توقیف شده بود. از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۰ او به مدت پنجسال چهره برگزیده سینمای ایران بود. چهره خاص و بازی ظریف و چشمنوازش موفقیت او را تضمین کرده بود.
اجارهنشینها(درنقشی بسیار کوتاه)، تیغ و ابریشم، بیپناه، سرب، مادر، پرده آخر و نرگس از مهمترین فیلمهای او در آن سالها بودند. کارنامهای درخشان و ممتاز. نقشهای جسورانهاش در سرب و بیپناه و نرگس در همان دهه شصت و ابتدای هفتاد هم بازتابهای گستردهای داشت. او همهچیز را برای تبدیلشدن به یک ستاره مشهور مردمی داشت اما او هم در سال ۱۳۷۱ با ممانعتهای ارشاد روبهرو شد و سهسال در هیچ فیلمی ظاهر نشد… در سال ۷۱ او ۴۰ساله بود و زمان هم برای آدم نمیایستد…داستان نیکی کریمی، ماهایا پطروسیان و بیتا فرهی فصل دیگر این ماجرا را تشکیل میدهد. بماند برای بعد. وقت زیاد است.