یادداشت تئاتر| درباره نمایش «خاک سفید»
روزنامه هفت صبح، سمانه استاد | خاک سفید محلهای در تهران است که روزگاری نهچندان دور، تمامی جرمها و جنایتها را پوشش میداده و انواع خلافها در آن رایج بود. محلهای که خلاف و خلافکاری جزئی از زندگی روزمره مردم و آداب روزانهشان بوده و در تمام لحظهها و ثانیههایشان تنیده شده بود. محله غربت، جزیره یا همان خاک سفید در سال ۷۹ توسط نیروی انتظامی تخریب شد، بسیاری از خلافکاران آن دستگیر شدند و برخی نیز در دیگر نقاط تهران و ایران پراکنده شدند.
نام محله به گلشن تغییر کرد و مردم محله این روزها زندگی آرامتری را نسبت به گذشته تجربه میکنند. نمایش «خاک سفید» با محوریت این محله و آدمهایش بهتازگی اجراهای خود را در تماشاخانه شهرزاد پشت سر گذاشته است.نمایش شخصیتهای زیادی دارد که در یک خانه زندگی میکنند؛ اما محوریت اصلی ماجرا را برادرکشی میسازد و جلو میبرد. هادی، محمود و صفی سه برادر هستند که هر سه در زمینه خلاف کار میکنند.
نمایش زمانی شروع میشود که محمود توسط صفی به قتل رسیده و هادی باید بین خون برادر مرده و برادر زنده یکی را انتخاب کند. در این خانه آدمهای زیادی حضور دارند. نوچههایی که کارشان از کیفقاپی شروع میشود تا شیرهکشی، تولید مواد مخدر و فحشا. نمایش به شکلی عریان و بیپروا همه خلافها را نشان میدهد. خلافهایی عادی و چنان تنیده شده در زندگی که دیگر نیاز به پوشاندن از چشم دیگری ندارد.
یکی از آدمهای این خانه مشغول درست کردن شیره تریاک است. همه به او یادآوری میکنند که حواسش به قابلمه روی اجاق باشد. او خیلی راحت شیره را کف اتاق بستهبندی میکند و یکی از آنها برای زن رفیقش دلبری میکند و در نهایت هادی انتقام سالهای بیچشمیاش را از برادرش میگیرد. اما برای هیچکدام از این خلافها پوششی در نظر گرفته نشده است. آدمها از تمام زیر و بم هم اطلاع دارند. آنها در نمیزنند و وارد میشوند.
این خانه که محل گذر است و گذری است که محلی شده برای هر نوع خلافی بدون هیچ پرده و حیایی. وقتی کسی وارد خانه میشود تریاکهای روی زمین جمع نمیشود یا وقتی برادری، چشم برادرش را کور میکند، دری بسته نمیشود. یکی از شخصیتهای این نمایش تنها کسی است که نقاب معلولیت بر چهره زده، فقط اوست که وقتی میخواهد خودش باشد حواسش به در و پیکر هست که مبادا خود بودنش را کسی ببیند.
نمایش «خاک سفید» همچون جعبهای است که یک نفر هر آنچه از خلاف میداند را در آن جای داده و عجیبتر اینکه میتوان همه این خلافها با هم را باور کرد، زیرا بستری که نمایش در آن روایت میشود این امکان را به مخاطب میدهد.«خاک سفید» اما میتوانست در لحظهای حساس تمام شود و تلخی انتقام را با وقفهای که بعدش به وجود میآید از ذهن مخاطب نگیرد. شاید اگر نمایش در بزنگاه انتقام هادی و زمانی که مخاطب در بهت این اتفاق به سر میبرد پایان مییافت، او شوک این لحظه را با خود به بیرون از سالن میبرد و ساعتها به آن فکر میکرد.
اما با ادامه یافتن داستان، با از این سو به آن سو رفتن شخصیتها روی صحنه، با شنیدن صدای آژیر پلیس و بلوایی که ایجاد میشود، زهر این لحظه گرفته شده و مخاطب زمانی که سالن را ترک میکند نمایش برایش در همان سالن تمام شده است.«خاک سفید» با بازی خوب بازیگران، زمینهسازی بستری مناسب برای همراه شدن مخاطب با داستان، قرار دادن شخصیتهای جدی و غیر جدی در کنار هم و طراحی صحنه رئال و متناسب میتواند مخاطب را با خود همراه کرده و محلهای از تهران را نشان بدهد که زمانی بزرگترین پایگاه خلاف و جنایت در ایران بوده است.
نویسنده: محمود احدینیا
کارگردان: محمدرضا هلالزاده
بازیگران: صادق برقعی/ فرید رحمتی
میلاد معیری/ مهدی یگانه/ نساء یوسفی
حسین کریمی/ محسن رضوینیا
علی اسحاقی/ سحر بهرامی/ علی پویا قاسمی
المیرا صارمی/ سهیل ناجی
عکاس: پریچهر ژیان