کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۰۴۶۱۴
تاریخ خبر:

یادداشت تئاتر| درباره فیلم تئاتر «پاییز»

روزنامه هفت صبح، سمانه استاد | موج پنجم کرونا هنوز می‌‌‌تازد و تئاترها را در بلاتکلیفی نگاه داشته است. تماشاخانه‌‌‌های خصوصی اما گویا به‌زودی دوباره فعالیت‌‌‌هایشان را از سر می‌‌‌گیرند،اما خبری از تماشاخانه‌‌‌های دولتی در دست نیست و باز هم این روزها فیلم تئاتر، تنها رشته ارتباط مخاطب می‌‌‌شوند با هنر نمایش.«پاییز» حکایت خانواده‌‌‌ای است که پدرشان را از دست داده و برادر بزرگ (جواد) تامین‌کننده هزینه‌‌‌های زندگی است.

جواد پیش‌تر در ژاپن کار کرده و شخصیتی شوخ‌طبع دارد. علی، برادر دوم، جانباز هشت سال جنگ تحمیلی است و هنوز در آرمان‌‌‌های آن روزها به‌سر می‌‌‌برد. او ساکت است و فقط در مواقع ضرورت حرف می‌‌‌زند. پروین تنها دختر خانواده نیز ورزشکار رزمی است. مادر زنی خانه‌‌‌دار است که به سختی فارسی حرف می‌‌‌زند و بیشتر آذری دیالوگ می‌‌‌گوید و در نهایت دایی پیر که با خانواده زندگی می‌‌‌کند.

این خانواده‌‌‌ معمولی در ظاهر مشکلاتی جدی همچون فقر شدید، بیماری و اعتیاد ندارند و بیشتر در درون خود گرفتارند. گرچه شخصیت پررنگ و پرحرف این نمایش جواد است، اما محور اتفاقات را علی رقم می‌‌‌زند. اوست که هنوز نتوانسته خودش را با جامعه‌‌‌ای که پیوسته تغییر می‌‌‌کند تطبیق دهد و با آن همراه شود. او هنوز در آرمان‌‌‌های آن دوران به‌سر می‌‌‌برد، عضو بسیج شده و به جوانان توی خیابان تذکرهایی از جنس امر به معروف و نهی از منکر می‌‌‌دهد و جامعه‌‌‌ای که از این تذکرات خسته شده، کتکش زده و دستش را شکسته‌‌‌اند.

علی در سوی دیگر بین وظیفه‌‌‌ای که دوستش به او محول کرده و واقعیت گیر کرده است. یوسف، یکی از همرزمان علی در حین جنگ در آغوش او جان می‌‌‌سپارد. او وصیت می‌‌‌کند که علی پس از مرگش با همسر او، افسانه، که علی قبلا خاطرش را می‌‌‌خواسته ازدواج کند و پدر خوبی برای پسرش باشد. یوسف همین وصیت را به افسانه نیز می‌‌‌کند اما تکلیف عشق چه می‌‌‌شود. این درخواست غیر منطقی باری می‌‌‌شود بر دوش علی و افسانه که نه می‌‌‌توانند زمینش بگذارند و نه می‌‌‌توانند بیشتر آن را بر دوش کشند.

در سوی دیگر جواد نیز در همین مخصمه گیر افتاده است، با این تفاوت که این بار او زیر بار وصیت پدرش درمانده. پدر پیش از مرگش وصیت می‌‌‌کند که جواد اول پروین و علی را به خانه بخت بفرستد و خودش آخرین کسی باشد که سر و سامان می‌‌‌گیرد. جواد اما دل در گروی دختری به نام پروانه دارد و دو سال است که دختر را چشم انتظار گذاشته تا به خواستگاری‌‌‌اش برود. دختر اما از منتظر بودن خسته شده و خطاهایی به عمد یا سهوا می‌‌‌کند تا جواد را مجبور به خواستگاری کند.

جواد از جهاتی نقطه‌‌‌ مقابل علی است. او اهل شوخی، خنده، رقص و ترانه است. کسانی که دست برادرش را شکسته‌‌‌اند کتک می‌‌‌زند نه به این خاطر که به حرف علی یعنی امر به معروف اعتقاد دارد، این کار را می‌‌‌کند چون آنها به برادرش آسیب رسانده‌‌‌اند وگرنه خود نیز مخالف دخالت در زندگی دیگران است. جواد را می‌‌‌توان نماینده‌‌‌ای از نسل امروز دانست. حرف‌‌‌هایی که او در غالب شوخی و خنده به علی می‌‌‌گوید همان حرف‌‌‌هایی است که بسیاری از جوانان امروز باور دارند.

در این میان، زمانی که برادرها زیر بار وصیت دیگران گیر افتاده‌‌‌اند، تنها پروین است که دنبال دلش می‌‌‌رود. او محمودی نامی را دوست دارد که در ظاهر در جبهه‌‌‌ علی قرار می‌‌‌گیرد ولی هم علی و هم جواد هر دو اعتقاد دارند که او از جنس آنها نیست، اما پروین تصمیم گرفته است که خود سرنوشتش را تعیین کند و در موقعیت برادرهایش قرار نگیرد حتی اگر به خاطر این انتخاب مورد غضب آنها واقع شود.

«پاییز» نمایشی است که با بازی دلنشین بازیگران به خصوص «بهرام افشاری» در نقش دایی می‌‌‌تواند مخاطب را بخنداند و با بازی دیگر بازیگران به بطن یک زندگی جدی برود. «پاییز» نمایشی است که دو نوع اعتقاد جاری بر جامعه را پوشش داده و حرف هر دو گروه را می‌‌‌زند. آنهایی که در آرمان‌‌‌هایشان گیر افتاده و دیگرانی که قصد دارند رها از هر چیزی زندگی کنند.

نویسنده و کارگردان: نادر برهانی مرند
‌بازیگران: امیر جعفری/ ناهید مسلمی/ احمد کاوری
‌ستاره پسیانی/ بهرام افشاری

کدخبر: ۴۰۴۶۱۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر