کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۸۹۴۸۸
تاریخ خبر:

یادداشت | به گروه‌ «خسته» خوش ‌آمدید!

روزنامه هفت صبح، یاسر نوروزی | استادی عقده‌ای بود.فقط می‌خواست چزانده شویم.یعنی تعلیم و تعلم و «درس معلم اَر بود زمزمه محبتی» و اینها را خاک بریز روش.چون سوالات را از قبر شعرا انتخاب کرده بود و کفن‌های پوسیده تاریخ. موقع امتحان با خودم فکر کردم یعنی زنش توی خانه بهش نگفته:«این چه کاریه آخه اصغر؟!» یا همان خشک و خالی نگفته:«چرا اصغر؟!» برای همین تصمیمم را گرفتم و همان کاری را کردم که از اول باید می‌کردم.

الان امتحان‌های دانشگاه آنقدر برایم ساده شده‌ که خوابیده تست‌ها را می‌زنم؛ لم‌داده روی مبل و در حال بازی با موبایل.چون گروهی تشکیل دادیم به نام «دانشجویان خسته» و تقلب می‌کنیم. طبیعی هم هست.دانشگاه‌ها تعطیل شده،دست استادان بهمان نمی‌رسد و بهترین راه برای نبرد با چنین استادانی،«دانشجویان خسته»‌ است.به بچه‌ها گفته بودیم سوتی ندهند و از وجود چنین گروهی کسی را باخبر نکنند،اما جهان هرگز از ناله آنتن‌ها خالی نیست و لابد یکی رفته لو داده.

چون جدیدا استادان به صرافت راه‌های جلوگیری از تقلب افتاده‌اند.هرچند برای اعضای «دانشجویان خسته» این تقلا چیزی شبیه شوخی است. مثلا فکر کردند اگر تشریحی برگزار کنند، نمی‌شود!درحالی‌که با بچه‌ها طی کردیم، هر کسی جواب قطعی هر سوالی را نوشت، توی گروه بگذارد تا مابقی اعضا بعد از اندکی دستکاری آن را بنویسند.امتحان تستی هم که اصلا خوراک «دانشجویان خسته» است.جدیدا البته موضوعی مطرح کرده‌اند با این عنوان که استاد تک‌به‌تک تماس بگیرد به واتساپ دانشجویان و چند سوال به شکل ویدئویی مطرح کند؛ایده‌ای که از همان ابتدا شکست خورد.

به هر حال همه دانشجویان اینترنت پرسرعت ندارند. یک عده هم با گوشی متصل می‌شوند که هزار جور پارازیت و قطعی و وصلی دارد.در نهایت که ایده به فنا رفت و پرچم «دانشجویان خسته» بالاست.الان که از سد چند امتحان وحشتناک عبور کرده‌ام و مطمئنم همه را ۲۰ می‌گیرم،به فکر رشته‌های دیگر افتاده‌ام.اگر همه چیز به همین شکل آنلاین ادامه پیدا کند،احتمالا در رشته‌های روانشناسی و تاریخ هم جلو بروم.حتی پزشکی و دندانپزشکی. چه عیبی دارد؟

یک گروه «دانشجویان خسته» هم آنجا به پا می‌کنیم و پیش به سوی قله‌های مدرک.وقتی داشتم برای یکی از رفقا ماجرا را تعریف می‌کردم،خیلی نرم و نصیحت‌وار گفت:«به نظرت درسته این کار؟» سر تکان می‌دادم.گفت:«خب می‌خوندی. بهتر نیست با تلاش خودت به نتیجه برسی؟» فورا گفتم:«معلومه که نه! این چه حرفیه؟از تو بعید بود!» بعد برایش توضیح دادم آدمیزاد از همان اول دوست داشته با تلاش دیگران به نتیجه برسد و خودش فقط زیر بغلش را بخاراند.

هرچند در «دانشجویان خسته» ما واقعا بی‌تلاش نیستیم. ۲۰۰ صفحه کتاب، بین ۴۰نفرمان تقسیم می‌شود.به این ترتیب هر کسی برای امتحان باید پنج صفحه‌ خودش را خوب بخواند.در واقع درست است که کل کتاب را نمی‌خوانیم اما همان پنج صفحه را ۲۰۰بار می‌خوانیم! دیشب پنج صفحه‌ای که به من افتاده بود،کلا یک صفحه شد!چون سه صفحه‌اش، مربوط به خودآزمایی و اینها بود و یک‌ صفحه هم سفید.توی یک صفحه باقی‌مانده هم یک بیت شعر بیشتر نداشت:«شراب بی‌غش و ساقیِ خوش، دو دام رهند / که زیرکان جهان از کمندشان نرهند / من اَر چه عاشقم و رند و مست و نامه‌سیاه / هزار شکر که یاران شهر بی‌گنهند».(حافظ)

کدخبر: ۳۸۹۴۸۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر