کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۳۶۰۰۵
تاریخ خبر:

یادداشت ابراهیم افشار / در‌ کوه‌ها بمیرید...

روزنامه هفت صبح، ابراهیم افشار | یک: هیچکس دیگر حالا جلیل و گغام و مهری خانم را به یاد نمی‌آورد. هیچکس دیگرحالا سمبات سرکیسیان را نمی‌شناسد. مردی در زمره نخستین اسکی‌بازان و کوهنوردان ایران که متولد ۱۲۷۰ در تفلیس بود اما پس از مهاجرت به ایران جوانی‌اش را در کوه‌های سر به فلک کشیده گذراند و عاشق قله‌های برف گرفته شد. هیچکس دیگر الان آوانس مگردون را نمی‌شناسد. او نیز از نخستین قهرمانان اسکی ایران بود. اهل روستای تلو که در دامنه لواسانات پایتخت اسکی ایران واقع شده بود.

او وقتی خدمت سربازی‌اش را در پادگان لشگرک که مرکز آموزش نظامی برای ورزش‌های زمستانی و کوهنوردی بود می‌گذراند ظل سرمای زمستان ۱۳۲۷ با رفقایش اجرای ماموریت جست‌و‌جوی هواپیمای سقوط کرده آمریکایی در حوالی کوه کینو را به عهده گرفت و موفق شد. هیچکس دیگر حالا اولین کلوپ کوهنوردی ایران را به یاد نمی‌آورد که به همت منوچهر مهران صورت گرفت. همان مردی که نخستین باشگاه حرفه‌ای ایران (نیرو و راستی) را راه انداخت و نشریه نیرو و راستی‌اش نخستین رسانه مکتوب حرفه‌ای در ورزش ایران بود. هیچکس از کاروان پنجاه نفری کوهنوردی او به جا نمانده است که مردادماه ۱۳۲۳ به سرپرستی منوچهرخان به قله دماوند صعود کردند و در لحظه فتح قله چنان شور و شعفی بهشان دست داد که انگاری تاریخسازی کرده‌اند و لنگه‌شان در تاریخ نخواهد آمد.

مهران ۴ سال پیش از این صعود دسته جمعی، توانسته بود با پای پیاده در یک برنامه ۹ روزه از طریق اوین و تجریش به قله دماوند که در آن روزها ناشناخته بود برسد و پرچم ایران را برفراز قله به اهتزاز در آورد (۱۳۱۹) اما ۱۳ سال بعد از آن صعود دسته‌جمعی فاتحه‌اش خوانده شد و در روزهای پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ که باشگاه اصیل نیرو و راستی به تحریک رئیس باشگاه تاج و به بهانه واهی ارتباط با سازمان‌های چپگرا مورد آماج حملات اوباش قرار گرفت و دفترش در کوچه سید‌هاشم غارت شد برای همیشه تعطیل و ازتاریخ رخت بربست.

از کارهای عجیب و غریب او این بود که بلافاصله در آذرماه ۱۳۳۲ دوازده نفر از کوهنوردان و مربیان باشگاه نیرو و راستی در پس قلعه شمیران نشستی صمیمانه ترتیب داده و راه‌اندازی سازمان جدید کوهنوردی جدید خود به نام«سازمان کوهنوردی و اسکی دماوند» اعلام کردند. تاریخ تاسیس سازمان دماوند به طور سمبلیک ۲۹ مرداد ۱۳۳۲ اعلام شد که اشاره‌ای تلخ به روز کودتا و تاریخ تعطیل شدن باشگاه نیرو و راستی بود.

* دو: هیچکس سمبات و آوانس و سازمان کوهنوردی نیرووراستی را به یاد نمی‌آورد. هیچکس«گروه کوهنوردان آزاد» را به جا نمی‌آورد که در سال ۱۳۲۷ تشکیل شد و از نخستین گروه‌های کوهپیمایی در ایران بود. هیچکس یکه سواری چون گغام میناسیان را نمی‌شناسد که نورچشم این گروه بود. همان گغامی که در۲۲سالگی (۱۳۲۲) همراه با مهدی نیکخو (سرپرست) و یرواند گالوستیان و چندتایی دیگر، در حالی که تن‌پوش ناقصی همچون کُت شهری بر تن داشتند از جبهه جنوبی به قله دماوند صعود کردند و «نخستین صعود به دماوند پس از جنگ جهانی دوم» را جشن گرفتند.

گغام چنان عاشق کوه بود که با برادرش در اواخر دهه بیست نخستین صعود زمستانی توچال را نیز با موفقیت به اجرا گذاشت. آنان در تابستان ۱۳۲۹ یکسره نوردی (پیمایش خط الراس) زرینه کوه، سیاه لیز، تخت خرس، آلانه سر، لشکرک، گردونکوه، شاخک علم کوه، علم کوه و انگشت غول را پشت سر گذاشتند. روزی که گغام با جلیل کتیبه‌ای و بانو عصمت قاضی و بانو فرخ کوه‌کن و بانو نصرت کوه‌کن؛ قله کلون بستک را فتح کردند تا صبح پلک روی پلک نگذاشتند. مردی که از فرط علاقه به کوه نقشه‌های قدیمی انگلیسی‌ها را جمع می‌کرد و ارتفاع قله‌ها را یکجور مهندسی شده‌تری می‌سنجید.

او و برادرش نورایر، سلطان کوهنوردی ایران در دهه سی بودند. مطالعه مطبوعات کوهنوردی خارجی، تشکیل دادن اتحادیه کوهنوردی، رفتن به کوه‌های صعود نشده یا کم صعود، یافتن راه‌های نو برای صعودهای بی‌سابقه، درگیر شدن با رخ‌های سنگی و به ویژه«یکسره نوردی»، پارامترهایی بود که نام گغام را به افسانه‌ها می‌کشاند. شاید به همین خاطر هم بود که گغام در سال ۱۳۳۰«از سوی هیات مدیره فدراسیون کوهنوردی، یکی از سه کوهنورد بهتر و برگزیده سال شناخته شد.» او در آن سال، به همراه استفان‌، برنامه دور زدن دماوند از ارتفاع ۴ هزار متر را طراحی کرد که البته فقط توانست از غرب به شمال دماوند و از آنجا تا آبگرم برود.

مرداد سال۱۳۳۳ گغام و برادرش نورایر به عنوان نخستین ایرانیان کوهنورد توانستند از گرده آلمانی‌ها به قله علم‌کوه صعود کنند و همراهی با سه کوهنورد فرانسوی در این صعود طعمش برای همیشه زیرزبان‌شان ماند. در آن سال‌های پیدایش کوهنوردی فنی در ایران، از«یکسره نوردی» تقریباً هیچ خبری نبود و به جرات می‌توان گفت که پایه‌گذار این گونه کوهنوردی برادران میناسیان بوده‌اند. مجله«ورزش ایران»در سال ۱۳۳۰ درباره صعود گغام نوشت«در مرداد امسال به ابتکار اتحادیه کوهنوردان ایران دسته‌ای برای صعود از تیغه غیخار به سمت قله شمال دماوند به راه افتادند و با فداکاری بسیار توانستند در سرمای ۱۰درجه زیر صفر چهار شب در یخچال‌ها و کوهستان به سر برده و با موفقیت از این تیغه صعود کنند… چون شرح این عمل قهرمانانه در سایر جراید چاپ شده به همین مختصر قناعت شد.

این پیروزی بزرگ را به اولین دسته کوهنوردان ایرانی که موفق به صعود از تیغه شمالی دماوند شدند تبریک می‌گوییم. اعضای این کاروان عبارت بودند از آقایان منوچهر جهانبگلو مسئول کاروان، گغام میناسیان، بالکانی سرمدی و یرواند گالوستیان.» گعام در سال ۱۹۷۲ در حالی که ۵۰ سال از نخستین صعودش به دماوند می‌گذشت به همراه پسرش پا بر قله مونت ویتنی در آمریکا گذاشت. او یک دهه بعدتر (۱۳۸۲) در هشتاد و دو سالگی به همراه دو همنورد دیگر، قله ۴۴۱۸ متری مونت ویتنی (بلندترین قله ایالات متحده - به جز آلاسکا) را فتح کرد.

این برنامه به مناسبت شصتمین سال صعود گغام به قله دماوند اجرا شد. داستان ماندگاری گغام در کوهنوردی استثنا بود. هیچ قله‌ای قادر به شکست او نبود. گغام با ۶۰ سال حضور در کوه، به جزئی از تن کوه تبدیل شده بود. عین استاد بومی ما در کوهنوردی ایران، جلیل کتیبه‌ا‌ی که نامش به عنوان برجسته‌ترین کوه‌نویس کشور ماندگار شد و او خود بیش از پنجاه سال از هستی‌اش را در عشقی زوال ناپذیر به قله‌ها و کوه‌های ایران گذراند. حتی وقتی که یک پایش را در اعزام به یک صعود از دست داد از عشق‌اش به کوه ذره‌ای کم نشد. او در سال ۱۳۳۰ در راه اعزام به دماوند گرفتار تصادف رانندگی شد و یک پایش قطع شد. چه کسی می‌توانست او را از کوه جدا کند؟

* سه: هیچکس دیگر حالا مهری خانم زرافشان را به یاد نمی‌آورد. زنی سلحشوردر حوزه کوه که صعودهای محیرالعقول عهد شبابش به یادمان نمانده است و ما وقتی که در پیرانه سری‌اش با او رخ به رخ شدیم، با دیدن آن جثه سی کیلویی مادرانه و زردرویش در خانه همسرش اسماعیل زرافشان (عکاس) باورمان نمی‌شد که این زن چنین صعودهای تاریخی داشته و در قله نوردی ایران مانا باشد. کتلت‌هایش بی‌نظیر بود و همیشه خدا افسرده بود. چنان فسرده و مغموم از اجاق کوری‌اش بود که آخرش رفت کودکی از دارالایتام برای خود برداشت و بزرگش کرد و حاجی اسماعیل صبح تا شب برایش ترانه گل زردم و بردی از یادم را خواند.

مهری خانم در تیرماه ۱۳۴۳ به همراه فضل‌الله امیرعلایی، ناصر رستمی، واچیک زاکاریان بخشی از دیواره پاتخت را در منطقه علم کوه صعود کرد. این برنامه با توجه به اینکه پس از صعود کتیبه‌ای و تفرشی روی دیواره شاخک (۱۳۳۰) نخستین کار مستقل و نو ایرانیان روی یک دیواره بلند بود اهمیت ویژه‌ای یافت و مورد ستایش واقع شد. آنها در همین برنامه گذر ستیغ سیاه کمان - پسندکوه را نیز با موفقیت انجام دادند. سال ۱۳۴۴ اولین«شب مانی» زمستانی بر قله دماوند توسط مهری زرافشان (و همنوردهایش ناصر گارسچی، عباس علیزاده و حمزه اهل رینه) انجام شد. در این برنامه، مهری زرافشان اولین زن ایرانی بود که موفق به فتح زمستانی قله دماوند می‌شد.

مهری در سال ۱۳۴۵ به عنوان اولین زن ایرانی موفق به صعود گرده آلمان‌ها در علم کوه و دیواره تخت چال در تخت سلیمان شد و نامش در کوهنوردی ایران جاودانه شد. او تنها جنگاور کوه‌ها در این دهه نبود. نلی یقیاییان در سال ۱۳۴۳ نخستین زن ایرانی بود که به قله‌ای در خارج صعود کرد و توانست پا بر قله مون بلان بگذارد. او پیش از آن نیز شبی را بر فراز قله دماوند گذرانده و مردان کوهنورد را به ستایش خود واداشته بود. نمی‌دانم چرا همیشه دوست داشتم برای مهری و گیغان و نلی، ترانه در کوه‌ها بمیرید در کوه‌ها بمیرید را بخوانم و رو به دماوند کمی خمیازه بکشم.

کدخبر: ۳۳۶۰۰۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر