کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۳۳۹۵۹
تاریخ خبر:

یادداشت آرش خوشخو درباره علی ‌دایی

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | کسی یادش نیست که در فوتبال رو به محنت اواسط دهه هفتاد، علی دایی و کریم باقری همچون بتمن و رابین بودند. دونفری امیدهای سوخته‌شده چند تورنمنت پیاپی را دوباره زنده کردند. دو آذری بلندبالا، ‌جنگنده و مستحکم. از یک نسل دیگر بودند انگار. قدوقامتشان و قدرت بدنی‌شان شگفت‌زده‌تان می‌کرد. دایی بزرگ‌تر بود. متولد ۱۳۴۸ اما باقری متولد ۱۳۵۲ بود.

ظهورشان در تیم ملی تقریبا همزمان بود. دایی دانشجوی رشته متالوژی دانشگاه صنعتی شریف بود و از همان‌جا راهی تیم تاکسیرانی در دسته دوی تهران شد. بعدش چشم ناصرخان حجازی را گرفت و راهی بانک تجارت شد. و آنجا بود که تازه بقیه او را دیدند. و خب در این یک مورد شخصا از بقیه جلوتر بودم. هم‌دانشگاهی‌اش بودم و پیه قدرت بدنی و مهارت‌های فوتبالی‌اش در بازی‌های دانشگاهی به تنم خورده بود. همان موقع حیرت می‌کردم که چقدر عجیب است که شوتزن خوبی نیست اما بغل پاهای مرگباری دارد…

بگذریم. در دهه هفتاد پس از سه‌سال سروری بر آسیا که شامل قهرمانی بازی‌های آسیایی پکن، قهرمانی باشگاه‌های آسیا توسط استقلال و قهرمانی جام‌درجام آسیا توسط پرسپولیس می‌شد، روزهای سخت شروع شده بودند. شکست از الجزائر در فینال جام بین قاره‌ای با گل دقیقه ۸۵،‌ حذف از مرحله اول جام ملت‌های آسیا با گل دقیقه ۸۸ میورا در هیروشیما، حذف تلخ از مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ و حذف از بازی‌های آسیایی هیروشیما در سال ۱۹۹۴ .

این تراکم شکست‌ها ما را ذله کرده بود. اما در یکی از تلخ‌ترین این شکست‌ها یعنی در همان مقدماتی جام جهانی ۹۴، ‌علی دایی را کشف کردیم. در ۲۴سالگی یک سانترفوروارد ایده‌آل برای ایران بود. تیم ملی ما همیشه به سانترفورواردهایش می‌نازید. از شیرزادگان و بهزادی و مظلومی ‌و جهانی و ایرانپاک در قبل از انقلاب تا فتح‌آبادی و پیوس و باوی و مرفاوی و البته شامحمدی در سال‌های پس از انقلاب. دایی اما از همه این مجموعه بهتر بود.

بلندبالا بود اما در عین حال سریع و جنگنده. پا عقب نمی‌گذاشت. آری، ‌حس مبارزه‌جویی‌اش جلوتر از توان تکنیکی‌اش بود اما با کمک همین حس مبارزه‌طلبی و رقابت،‌ خط حمله تیم ملی را بیمه کرده بود. دریبل‌زن نبود، ‌حتی طعنه می‌زدند که روپایی هم نمی‌تواند بزند، ‌شوتزن هم نبود اما به جایش با تکیه بر همان قدرت بدنی و جنگندگی،‌ در مسیر موفقیت به تاخت می‌رفت. و گل‌های عجیبی هم می‌زد.

مثل گل‌هایش به عراق در مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲، به کویت در رده‌بندی جام ملت‌های آسیا در سال ۹۶، ‌چهارگل اعجاب‌انگیزش به کره جنوبی،‌ گلی که به عمان زد و گلی که در تهران وارد دروازه الدعایه کرد یا دوتا گلی که با لباس هرتابرلین به چلسی زد و گلی که وارد دروازه آث میلان کرد. در این سال‌ها او به‌جز کریم باقری یک یار مهم دیگر هم در تیم ملی پیدا کرد. خداداد عزیزی که همیشه بهترین مکمل دایی بود. به شکل معنا‌داری گل صعود ایران به جام جهانی در ملبورن روی همکاری مستقیم این سه‌نفر شکل گرفت.

او تشنه پیروزی بود اما خب تکنیکش این عطش را به تنهایی پاسخ نمی‌داد. برای همین به‌رغم فیزیک چشمگیرش در اروپا به یک بازیکن ممتاز بدل نشد. این کاستی تکنیکی‌اش موجب شد تا هربازی محملی برای اثبات مجدد او باشد. انگار در هر بازی توانایی‌های خود را محک می‌زد. از طرفی نتوانست بر عوارض بالارفتن سن غلبه کند.

نتوانست رقابت‌جویی و جنگندگی‌اش را با حفظ توان بدنی‌اش همسان کند، برای همین از اوایل دهه هشتاد دچار سنگینی آشکار در دویدن و کنترل توپ شد. زمان بازنشستگی‌اش مشخص بود اما این ایده دو مخالف جدی داشت؛ یکی علی دایی و دیگری برانکو ایوانکویچ!او آن‌قدر بر ماندن در ترکیب اصلی سماجت کرد که ظهور یک علی کریمی‌ تکنیکی و مدعی را با تمام وجود لمس کرد. رقابتی شکل گرفت که کام همه فوتبالدوستان را تلخ نمود و علی دایی به شکلی از تیم ملی کنار گذاشته شد که برازنده بتمن همیشه‌پیروز تیم ملی نبود.

بعد از آن هم تا به امروز همه‌چیز خیلی خوب پیش نرفته. او در مربیگری به اوج نرسید. هم هدایت پرسپولیس را به‌دست آورد و هم هدایت تیم ملی را اما در هیچکدام تماشاگران را راضی نکرد. با حضور‌های مکررش در تلویزیون و چهره همیشه معترضش پالس‌هایی نابه‌جا برای طرفداران فوتبال مخابره کرد که بیشتر از آن‌که به یک ستاره متعلق باشد، متناسب یک بیزینسمن بود.

نمی‌دانم او بهترین بازیکن تاریخ فوتبال ما هست یا نه و برخی علی کریمی را به او ترجیح می‌دهند یا علی پروین و پرویز قلیچ. اما هرچه هست او منحصر‌به‌فردترین فورواردی است که در فوتبال ایران ظهور کرده. بیایید همه خاطرات دوره آخر فوتبالش را فراموش کنیم و آن جوان ترکه‌ای و بلندبالای اردبیلی را به‌یاد بیاوریم که به فوتبال ایران جنگیدن و نترسیدن را دوباره آموخت.

کدخبر: ۳۳۳۹۵۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر