کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۲۸۶۳۷
تاریخ خبر:

گفتگو ‌با سوسن پرور به‌بهانه بازی متفاوت در بوتاکس

روزنامه هفت صبح، مرجان فاطمی | بازی متفاوت سوسن پرور در فیلم «بوتاکس» به کارگردانی کاوه مظاهری، وجه دیگری از توانایی‌اش را پیش‌روی مخاطبان گذاشت و با تعریف‌ها و تمجیدهای زیادی همراه شد. او به‌طور مشترک با پردیس احمدیه، جایزه بهترین بازیگر زن را از جشن حافظ گرفت و یک‌بار دیگر نامش سر زبان‌ها افتاد.

پرور که پیش از «بوتاکس»، با بازی در نقش‌های کمدی در ذهن مخاطبان تثبیت شده بود حالا وارد مرحله جدیدی از بازیگری شده و باید دید در ادامه در چه مسیری حرکت خواهد کرد. به بهانه اکران فیلم «بوتاکس» و بازی متفاوت پرور با او مصاحبه مفصلی انجام داده‌ایم. از آنجایی‌که مصاحبه اخیر او با فریدون جیرانی بازتاب گسترده‌ای داشت، سعی کرده‌ایم محور گفت‌وگو را به سمت و سوی دیگری ببریم و بیشتر روی بازی‌اش در «بوتاکس»، همکاری‌اش با پروژه‌های کمدی و حضورش در برنامه عموپورنگ گپ بزنیم.

سوسن پرور با بازی در فیلم «بوتاکس» به کارگردانی کاوه مظاهری، وجه دیگری از بازیگری‌اش را به نمایش گذاشت و با این تجربه، موفقیت بسیاری به‌دست آورد. او برای بازی در نقش اکرم فیلم «بوتاکس» موفق شد جایزه بهترین بازیگر زن را از جشنواره بین‌المللی فیلم تورینو سینه‌فست ایتالیا و جایزه بهترین بازیگر زن را از جشنواره بین‌المللی فیلم پکن چین به‌دست بیاورد. او امسال در جشن حافظ هم جایزه بهترین بازیگر زن را گرفت و با تعریف و تمجید زیادی روبه‌رو شد. در مصاحبه‌ای مفصل، با او درباره این فیلم و به‌طور کلی مسیر حرکتش در بازیگری گپ زده‌ایم.

در «بوتاکس» با یک داستان جنایی مواجهیم. یک برادرکشی ناخواسته و تلاش دو خواهر برای پوشاندن آثار قتل. با این حال، مرگ برادر به نوبه خودش اهمیت آنچنانی ندارد. کسی دنبال جنازه نمی‌گردد و پای پلیس و مامور هم به‌میان نمی‌آید. آنچه مهم است تاثیری است که مرگ برادر روی دو خواهر می‌گذارد. دو خواهر که ظاهرا خونسرد به‌نظر می‌رسند اما این اتفاق تلخ، رفته‌رفته روی روحشان اثر می‌گذارد و هرکدام را به‌نوعی درگیر آسیب می‌کند. مواجهه‌تان با این سوژه چطور بود؟
بله. در سوال، همه توضیحات را دادید و فقط می‌توانم اضافه کنم که درک این موقعیت برایم بسیار چالش‌برانگیز بود.

از میان نقش‌هایی که تا به‌حال از شما دیده‌ایم، نقش اکرم هم به لحاظ شخصیت‌پردازی و هم بازی شما کاملا متفاوت است. چه شد برای این نقش انتخاب شدید؟
فکر می‌کنم بهتر است خود کاوه مظاهری درباره این سوال پاسخ دهد اما به هر دلیلی من را انتخاب کردند و برای من هم پذیرفتن این نقش ترس‌هایی به همراه داشت. چون من با ژانر کمدی در ذهن مخاطبان شکل گرفته‌ام ولی خب فکر کردم موقعیت خوبی است و پذیرفتم.

بعد از خواندن فیلمنامه مواجهه‌تان با نقش اکرم چه بود؟
اکرم کاراکتری بود که تا به‌حال حتی شخصیت نزدیک به آن را هم تجربه نکرده بودم. به‌شدت از کاراکتر شخصی خودم دور بود. به همین دلیل همان لحظه اول بعد از خواندن فیلمنامه، فهمیدم چقدر می‌تواند نقش سخت و پرچالشی باشد. فکر می‌کنم همین دست‌نیافتنی بودن این نقش و نقاط سوال زیادی که این کاراکتر داشت، باعث شد بیشتر درگیر آن شوم و کشف و شهود برای رسیدن به آن برایم جذاب به‌نظر برسد. واقعا فکر می‌کنم به همین دلیل هم کار را پذیرفتم. برای اینکه خودم را محک بزنم.

آیا با افرادی مشابه اکرم نشست و برخاست داشتید و می‌دانستید احساساتشان به چه صورت است و نسبت به خانواده چقدر احساس مسئولیت می‌کنند؟
نه چنین کاراکتری را دوروبرم نداشتم که بتوانم با آن نشست و برخاست داشته باشم. درواقع قسمت اعظم کاراکتر اکرم، خلق ذهن خودم است با راهنمایی‌هایی که کاوه مظاهری داشتند. چون در ذهن ایشان این کاراکتر یک مابه‌ازای بیرونی داشت. با کدهایی که ایشان به‌هم دادند و یک مقدار هم تصویری که خودم در ذهن خودم ساختم به این نقش رسیدم. ضمن اینکه یک عمه ناشنوا دارم که یکجاهایی را از او هم الگوبرداری کرده‌ام. ترکیب همه اینها شد این اکرمی که شما دیدید.

اکرم خواهر بزرگتر است اما به‌خاطر بیماری خاصی که دارد، چندان جدی گرفته نمی‌شود. او کار اعضای خانواده را انجام می‌دهد و با همه مهربان است و همراهی می‌کند اما عماد و آذر جز برای پیشرفت کارشان، اهمیتی به او نمی‌دهند. این شخصیت به‌قدری درست معرفی می‌شود که وقتی روی شیروانی برمی‌گردد و عماد را به پایین هل می‌دهد کاملا شوکه می‌شویم. این لحظه حساس و اثرگذار و در واقع شوکه‌کننده چطور شکل گرفت؟

در واقع این چیزی بود که در فیلمنامه نوشته شده بود. از قبل توی دورخوانی‌ها و تمرین‌هایی که داشتیم، این لحظه را بارها تمرین کرده بودیم. خودم از نظر حسی سعی کردم توی آن سکانس مجموعه‌ای از تحقیرهایی را که اکرم توی یک عمر زندگی حس کرده، جلوی چشمم بیاورم و نشان دهم که انگار دارد انتقام یک عمر تحقیر را با آن ضربه‌ای که برادرش می‌زند، می‌گیرد. سعی کردم تا جایی‌که ممکن است کاری کنم در آن لحظه، واکنشم باورپذیر باشد.

اکرم دیالوگ چندانی ندارد اما با نگاه‌ها و سکوتش احساساتش را بروز می‌دهد البته بعضی‌اوقات هم مخاطب را گمراه می‌کند. چقدر روی انتقال مفهوم از طریق نگاه و حالت چهره تمرکز کردید؟
کاراکتر اکرم بیشتر در سکوت شکل می‌گیرد تا در دیالوگ. به نظرم این یکی از مهمترین دلایل جذابیت نقش بود و طبیعتا از وقتی فیلمنامه را خواندم، خیلی به این فکر کرده بودم که باید قسمت زیادی از این کاراکتر را در سکوتش معرفی کنم.

به‌طور کلی اکرم در عین اینکه تا حدودی کندذهن به‌نظر می‌رسد کاملا هوشیار است. به همین دلیل هم نمی‌دانیم آیا واقعا متوجه نمی‌شود یا خودش را به آن راه می‌زند. مسئله‌ای که خواهرش را هم به‌شک انداخته است. او به رفتار توهین‌آمیز برادرش واکنش نشان می‌دهد و در آخر هم تمام خوراک قارچ‌ها را خراب می‌کند و خواهرش را می‌زند. حتی وقتی خواهرش را با مسئول پرورش قارچ در اتاقی تنها می‌بیند با اخم نگاه می‌کند اما بلافاصله دیالوگی می‌گوید که حس کنیم اصلا توی باغ نبوده است. در کل چه تعریفی از اکرم داشتید؟

اکرم آدمی است با تجربه‌های محدود اجتماعی و تجربه‌های قوی خانگی. این اصلا دلیل بر این نیست که کندذهن باشد. درواقع یک قسمت‌هایی از زندگی کردن در وجودش تقویت شده و یک قسمت‌هایی تقویت نشده. شاید اگر یک خانواده دیگری داشت یا در بستر دیگری زندگی را تجربه می‌کرد اصلا این اکرمی که الان می‌بینیم نبود. اما چون شاید فرصتی برای تجربه‌های متفاوت برایش فراهم نشده، آنقدر محدود و در حد خانه و محله‌ای که در آن زندگی می‌کند از زندگی می‌داند. شناخت‌هایش در حد همین بستر کوچک است اما تیزهوشی‌های خودش را دارد و اصلا خنگ و کندذهن نیست. دنیای ذهنی خودش را دارد و درواقع یکجاهایی ذهنیت درش قوی‌تر است تا عینیت و واقعیت زندگی.

گریم، لباس‌ها و شیوه راه رفتن، چقدر کمک‌کننده بود؟ همه اینها از قبل در فیلمنامه وجود داشت یا کم‌کم به پیشنهاد خودتان در طول فیلم اضافه شد؟
تقریبا می‌توانم بگویم صد‌در‌صد کاراکتر اکرم در فیلمنامه شکل گرفته بود. من چیز خاصی به شخصیت اکرم اضافه نکردم. آنقدر در فیلمنامه خوب به آن پرداخت شده بود دیگر نیازی به این ماجرا نبود. درباره مدل راه رفتن و ایستادن و… توضیحی توی فیلمنامه نبود اما کم‌کم که اکرم برای من شکل می‌گرفت و او را در ذهنم می‌ساختم فکر کردم درباره اینکه چگونه راه می‌رود و چه شکلی دارد. اما توضیح کلی شخصیت اکرم توی فیلمنامه بود. خیلی هم کدهای قوی‌ای داشت برای اینکه بازیگر را راهنمایی کند برای رسیدن به خلق کاراکتر.

در بخشی از فیلم به همراه اکرم به یک سفر خیالی می‌رویم. جایی که اکرم به‌دنبال برادرش به یونان می‌رود، یک مرتبه چهره شهر تغییر می‌کند و خود او هم انگار وارد دنیایی دیگر شده و ذهنیت‌اش تغییر می‌کند. شما چه تعریفی از این بخش جذاب دارید؟

به نظرم واقعا زیبا بود. البته این سوال را کارگردان باید پاسخ دهد چون من نقش زیادی در شکل‌گیری این فضا نداشتم. چیزی بود که در متن نوشته شده و کارگردان هم خیلی خوب توانست پرداخت کند و به تصویر بکشد. به‌نظرم به تصویر کشیدن ذهنیت اکرم، آن‌هم تا این حد واقعی، خیلی جذاب و زیبا بود.

سوسن پرور را اولین‌بار در سریال «بزنگاه» دیده بودیم. در نقشی بسیار جذاب که هنوز هم در ذهنمان مانده است. شما پیش از بازی در این سریال سابقه تئاتر داشتید یا رضا عطاران از طریق دیگری از شما دعوت به همکاری کرد؟
من قبل از سریال «بزنگاه»، بازیگر تئاتر بودم. تقریبا فکر کنم ده، دوازده سال قبل از آن کار تئاتر کرده بودم. درواقع آقای عطاران یکی از تئاترهای من را آمد دید و بعدش به سریال «بزنگاه» دعوت شدم.

از همان ابتدا دوست داشتید کمدین باشید یا به‌خاطر «بزنگاه» پیشنهاد در نقش‌های کمدی به شما می‌شد؟
واقعیت این است که خودم هم نمی‌دانم از اول دلم می‌خواست کمدین باشم یا نه. اما کمدی ژانری است که من دوستش داشتم. البته بیشتر از کمدی، به طنز علاقه‌مندم. یک گروتسک یا لحظه‌ای که با چندین حس تو سروکار داشته باشد ولی خب چون شاید از آنجایی‌که در کار تصویر با سریال رضا عطاران معرفی شدم، پیشنهادهای کمدی‌ام بیشتر از پیشنهادهای جدی‌ام بوده. اما در تئاتر تقریبا می‌توانم بگویم که دو کفه ترازو برابر است. یعنی همان اندازه که کمدی کار کرده‌ام، همان اندازه هم جدی کار کرده‌ام.

شاید اگر بعد از چند کار کمدی، موقعیت برای بازی در نقش‌های جدی‌تر فراهم بود، خیلی زودتر مسیرهای مختلف را تجربه می‌کردید.
فکر می‌کنید دست من بود به‌عنوان یک بازیگر بگویم حالا دو تا کار کمدی کردم بعد بروم سراغ کار جدی؟ مثلا راه بیفتم بروم دفاتر سینمایی بگویم می‌خواهم جدی بازی کنم؟ مسیری که من یا هر هنرمند دیگری مثل من دارد طی می‌کند، مسیری نیست که از قبل داشته باشیم. مسیری است که مثل رودخانه‌ای جریان دارد و ما را با خودش می‌برد. اینجوری نیست که فکر کنید برنامه‌ای داشتم برای اینکه آینده کاری‌ام این باشد. بله داشته‌ام اما شرایط جامعه کاری ما اصلا ارزن به پای آن پلن من نمی‌ریزد. و غم نان است که تو را سوق می‌دهد سمت آن سرنوشت کاری‌ات. یک ذره این سوالت قلب من را فشار می‌دهد.

اتفاقا از این جهت مطرح کردم که درباره مشکلات مسیر برایمان بگویید. اینکه یک بازیگر چقدر می‌تواند مطابق با برنامه‌ریزی قبلی و سلیقه و علاقه‌مندی‌هایش حرکت کند؟
شما فکر می‌کنید اینها انتخاب ماست؟ یعنی همین بوتاکس هم انتخاب من بود؟ یعنی من رفته‌ام، سراغ آقای کاوه مظاهری که بگذار من این نقش را بازی کنم. نه من در خانه‌ام نشسته بودم و یک مرتبه پرنده اقبال آمد نشست روی شانه‌های من. این چیدمان و میزانسن این فضا سال‌هاست که از دست ما خارج است.

برای انتخاب یک نقش، به چه چیزهایی بها می‌دهید؟ به‌هرحال ما شما را بیشتر به‌عنوان یک کمدین دیده بودیم و الان در بوتاکس وجه دیگری از بازی شما را دیده‌ایم. خودتان چه جنس بازی را بیشتر می‌پسندید؟
راستش این چیز از پیش تعیین‌شده‌ای نیست. من دوست دارم نقش‌های مختلف را تجربه کنم. جدی بودن یا کمدی بودن یا ژانر کودک مرزهایی نیست که برای خودم قائل شوم. دوست دارم در حوزه‌های مختلف کار کنم، همه‌چیز را تجربه کنم. فکر می‌کنم هر بازیگری این را دوست داشته باشد. چالش‌های مختلف است که دنیای بازیگری را جذاب می‌کند برای آدم، امیدوارم از اینجا به‌بعد نقش‌هایی که چالش‌های بیشتری داشته باشد را تجربه کنم.

موقع بازی در فیلم بوتاکس فکر می‌کردید با این حجم استقبال مواجه شوید؟
کلا در هر کاری که بازی می‌کنم به بعدش فکر نمی‌کنم. فقط به خلق آن کاراکتر فکر می‌کنم و حظ آن لحظه را می‌برم. اینکه بعدش چه می‌خواهد بشود مال بعدش است، چیزی نیست که آن موقع بتوانی بهش فکر کنی. الان خوشحالم که این اتفاق‌های خوب برای بوتاکس افتاده اما واقعا آن‌موقعی که داشتم اکرم را بازی می‌کردم سر سوزنی به اینکه بعدش چه می‌خواهد بشود فکر نکردم.

بوتاکس می‌تواند یک سکوی پرتاب باشد برای اینکه از این به‌بعد نقش‌های جدی‌تر بازی کنید؟ از این به‌بعد بیشتر شما را در چه نقش‌هایی خواهیم دید؟
واقعا نمی‌دانم فردا چه چیزی در انتظارم است. آنقدر همه‌چیز غیرقابل پیش‌بینی است که نمی‌شود فکرش را کرد. همان‌طور که هیچ‌وقت پیش‌بینی نمی‌کردم یک کاری مثل بوتاکس را بتوانم بازی کنم و این فرصت برایم حاصل شود از اینجا به‌بعد هم نمی‌دانم چه پیش بیاید. شاید این تجربه درخشان تکرار شود و شاید هم نه. اینها اصلا دست ما نیست. چیزهایی هم نیست که ما به‌عنوان بازیگر بتوانیم برایش برنامه بچینیم و پیش‌بینی کنیم. می‌سپارم خودم را به‌خدا و امیدوارم بتوانم تجربه‌های متفاوتی داشته باشم. امید و آرزویم این است.

کدخبر: ۴۲۸۶۳۷
تاریخ خبر:
ارسال نظر