گفتگو با بهار بدیعی مچانداز قدرتمند زاهدانی
روزنامه هفت صبح، نگین باقری| همین هفته پیش ملیپوشان مچاندازی ایران با ۴ مدال طلا، ۷ نقره و ۲۰ برنز در جایگاه سوم آسیا قرار گرفتند. بهار از بین آن ۱۳ نفر، کمترین سن و سال را داشت. بهار بدیعی، با دو مدال نقره و دو برنز آسیایی قرار است تازه امسال برای کلاس نهم ثبتنام کند. همین تیر ماه او در مسابقات کشوری هم شرکت کرده بود که با مدال طلایی که برد چشمهای همه را به خودش خیره کرد. حالا از سفر ۱۰روزه خودش از قزاقستان به شهر خود، زاهدان، برگشته و دارد برای روزهای پیشرو برنامه میریزد. مثلا قصد دارد به زودی رکوردهای پاورلیفتینگ جهانی را بزند و بعد از ۲۰سالگی در برنامه قویترین زنان جهان شرکت کند.
ماجرا از اینجا شروع شد
بهار وقتی ۱۰ساله بود در رشته کونگفو باشگاه شهرشان ورزش میکرد تا اینکه یک روز آگهی مسابقات مچاندازی شرق کشور را میبیند و برای آن ثبتنام میکند. نتیجه چه میشود؟ یکی پس از دیگری مچ همه را میخواباند. قبلا هم با پدرش مچ انداخته بود ولی انتظار این را نداشت که بدون یادگرفتن هیچ تکنیکی تا اینجا پیش برود. ۱۳ساله که شد کنگ فو را کنار گذاشت و آمد سراغ پاورلیفتینگ.در ۱۳ سالگی با دختران بزرگتر از خودش هم که بازی میکرد، جایی برای رقابت و تلاش بقیه باقی نمیگذاشت.در یک ثانیه و گاهی حتی کمتر همه مبهوت دستهای ورزیده این دختر میشدند.
این بار ولی ماجرا دیگر فرق داشت. این اولین باری بود که زنان مچانداز ایرانی برای مسابقات برونمرزی اعزام میشدند. آنها ۶ زن بودند که بهار از بینشان تنها کسی بود که در سطح نوجوانان بازی میکرد. او میگوید تا قبل از اینکه استعدادش را بشناسد با پدرش همیشه مچ میانداخت و تا ۱۳سالگی هم از او شکست میخورد اما از یک جایی به بعد دیگر پدری که قبلا ورزشکار بوده نتوانسته او را ببرد.خودش حس میکند چیز ویژهای در دستهایش دارد. چیزی نیروبخش و قدرتمند. وقتی ۱۲ساله بود با رقیب ۱۹ساله ۹۰ کیلویی مچ انداخت و او را شکست داد.
اینبار هم یک هفته قبل از مسابقات آسیا این همه راه با خانواده تا بندر ترکمن رفته بود تا پیش یکی از قویترین مربیان مچاندازی کشور در بندر ترکمن تکنیکها را یاد بگیرد و بعد عازم قزاقستان بشود.آموزشهای یکهفتهای استاد هم جواب میدهد و با دو مدال نقره و دو برنز برمیگردد.او میگوید مچ اندازی که هیچ، به زودی وقتی برای پاورلیفتینگ هم شرکت کند میتواند رکورد جهان را جابهجا کند. این حرف را از روی خوشبینی نمیزند. همین امروز هم رکورد لیفت ۱۶۰ کیلویی، اسکات ۱۳۰ کیلویی و پرس سینه ۹۰ کیلویی در تمرینهایش میزند. میگوید هنوز این ورزش المپیکی نشده ولی حرفش هست که به المپیک راه پیدا کند. در این صورت قول یک مدال طلا برای دور بعدی این مسابقات را میدهد.
میگویند دختر که وزنه نمیزند
حالا کنار همه شیرینیهایی که مدال آوردن در این رشتهها دارد، اینکه در خانواده شما به عنوان زن قدرتمند و دارای زور بازو شناخته شوید کم دردسر ساز نیست. مثلا سر سفره همیشه در بطری مواد غذایی را برای باز کردن پیش شما میآورند یا تا مسابقات شروع میشوند غریبه و آشنا دل مادرتان را خالی میکنند که حالا دخترت آسیب میبیند، بچهدار نمیشود، کسی با او ازدواج نمیکند و از این دست حرفها که تمامش را مادر بهار از این و آن تا امروز شنیده و حرص خورده.
بهار میگوید: «مردم به من یا مادرم میگویند که دختر نباید وزنه سنگین بزند. کسی او را نمیگیرد و اگر بگیرد بچهدار نمیشود. پدرم خوشش میآید که من مدام وزن هالترهایم را سنگینتر کنم اما مادرم استرس میگیرد. من به او همیشه میگویم که با مردم مدارا کند..ولی میدانم اگر روزی هم در ورزش آسیب ببینم، ممکن است اطرافیان مادرم را سرزنش کنند.»
زور بازویم میگوید دندانپزشکی قبول شوم
به گفته او مچ انداختن کلا دو تکنیک دارد؛ یکی تاپ رول و دیگری هوگ. تاپ رول یعنی اینکه مچ را به سمت بالا بپیچانیم و هوگ یعنی پیچاندن مچ به سمت پایین. برای هر دو تکنیک گاهی برخی از افراد فقط روی همین ورزش مچ انداختن متمرکز میشوند و گاهی مثل بهار پاورلیفتینگ کار میکنند. بهار امسال میخواهد رشته علوم تجربی بخواند تا در دانشگاه دندانپزشکی قبول شود. حالا چرا این رشته؟ چون میگوید زور بازویش قرار است کشیدن دندان را برای او راحتتر کند.