کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۶۵۵۸۱
تاریخ خبر:

گفتگو با ‌الهام طهموری بازیگر سریال شرم

روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر | «وارش» سرآغاز دیده شدن الهام طهموری بود؛ سریالی که در آن نقشی بالاتر از سن خود داشت و جغرافیایی که شخصیت در آن نفس می‌کشید متفاوت از خاستگاه بازیگر بود. طهموری اما بازی تحسین شده‌ای ارائه کرد و بیش از پیش دیده شد. او کمی‌بعد در سریال دیگر احمد کاوری یعنی «شرم» حضور یافت که مدتی است این سریال روی آنتن رفته.

طهموری در این سریال نقش دختری به نام لعیا را بازی می‌کند که در میان دو رقیب عشقی ایستاده، سوداهای بزرگی در سر دارد و برای رسیدن به آنها می‌جنگد. آنچه بازی طهموری را واجد تمجید می‌کند، نمایش باور‌پذیر شخصیت است. طوری که مخاطب با او همراه می‌شود و منتظر نتیجه ‌می‌ماند. با این بازیگر درباره «شرم»، مسیری که در بازیگری طی کرده و نگاهی که به آینده دارد گفت‌وگو کرده‌ایم.

* پیش از آنکه به سریال «شرم» برسیم اگر موافق باشید از پیشینه شما شروع کنیم. نخستین زمینه علاقه‌مندی به بازیگری از چه زمانی در شما شکل گرفت؟ کی احساس کردید به بازیگری علاقه‌مند هستید؟

فکر می‌کنم از ۸،۹سالگی شاید هم کوچک‌تر. خواهرم از من شش سال بزرگ‌تر بود و‌ به بازیگری علاقه داشت. با هم به سینما می‌رفتیم و پنجشنبه‌ها از کلوپ محله فیلم کرایه می‌کردیم. بعضی از فیلم‌ها را بارها می‌دیدیم. آن زمان من کارتون ‌نمی‌دیدم یا عروسک بازی نمی‌کردم ولی لباس‌هایی شبیه بازیگرانی که دوست داشتم‌ می‌پوشیدم و سعی می‌کردم شبیه آنها بازی کنم.

* سریال «پیک راستان» اولین تجربه بازیگری شما در عرصه تصویر است. چطور انتخاب شدید؟ چگونه تجربه‌ای بود؟
آن زمان من در اصفهان تئاتر بازی می‌کردم. یکی از دوستان من را‌ معرفی کردند به دفتر آقای اکلیلی. از من دوبار تست گرفتند و فیلم تست را به آقای خواجوی عزیزم که خدا این مرد بزرگ را رحمت کند، نشان دادند. چهار،پنج نفر را ‌انتخاب کردند و بعد بارها به اصفهان آمدند و تست گرفتند و خدارا شکر من انتخاب شدم و بعد ازآن هر اتفاقی در زندگی کاری‌ام افتاد را مدیون آقای خواجویی نازنینم.

* نیمه دوم دهه ۹۰، شما تبدیل به چهره‌ای مطرح شدید. سریال «پدر» به‌رغم اینکه نقش‌تان کوتاه بود، به دیده شدن‌تان کمک کرد. درست است؟
خدا را شکر بله. وقتی کاری دیده بشود حتی نقش‌های کوتاه هم‌ دیده می‌شوند و سریال پدر خیلی خوب دیده شد.

* در این بین چند تجربه دیگر بازیگری هم داشتید.اسم می‌برید؟
نفس گرم ، پرستاران ، پرگار ، وارش و …

* «وارش» را می‌توان نقطه عطف کارنامه بازیگری شما دانست. وقتی پیشنهاد بازی در این سریال را پذیرفتید، با چند چالش مواجه بودید. از جمله سن کاراکتر که بالاتر از سن شماست؛ جغرافیای گیلان که لهجه و فرهنگ آن منطبق با اصالت شما نیست و گریم. چه شد که از پس این نقش برآمدید و با تحسین مواجه شدید؟

ممنونم از نظر لطف‌تان، خدا را شکر که نظر شما مثبت است. اوایل کار خیلی سخت بود؛ حتی از استرس تا مدت‌ها حالم بد بود. خودم مادر نشده‌ام و برای همین تجربه نقش مادر برایم سخت و در عین حال شیرین و جالب بود. یادم است بازیگر نقش یوسف زمان در تصویربرداری قرار بود دانشگاه قبول شود که من مثل یک مادر نگرانش بودم. کار سخت و بزرگی بود و اگر با همه توان پیش نمی‌رفتم ممکن بود برای همیشه رسیدن به رویاهایم را فراموش کنم. وارش یه جورایی مرگ و زندگی بازیگری من بود.

* البته «وارش» خالی از حاشیه هم نبود. خود شما با نکته‌ای، اعتراضی و… مواجه نشدید؟ مثلا بگویند چرا لهجه‌ات به گیلانی‌ها نمی‌خورد؟
سه قسمت اول حاشیه‌ها زیاد بود. اما بعد از آن جز مهربانی گیلانی‌ها چیزی نبود. من از وقتی چند ماهی در گیلان زندگی کردم، عاشق مهمان نوازی گیلانی‌ها شدم.

* و واکنش شما چه بود؟
راجع به لهجه اصلا به من اعتراض نشد.

* ماجرای «شرم» چطور پیش آمد؟
آقای کاوری عزیز این سریال را به من پیشنهاد دادند و‌ من به شدت خوشحال شدم چون کار کردن با آقای کاوری خیلی لذت‌بخش است. ضمن اینکه فیلمنامه را که خواندم آن را خیلی دوست داشتم.

* اینجا هم شخصیتی که بازی می‌کنید، چند چالش مهم دارد. ابتدای سریال او را دختری بیمار می‌بینیم که خطر مرگ تهدیدش می‌کند. بعد هم که ماجرای ازدواج و رقبای عشقی پیش می‌آید. برای اینکه شخصیت لعیا سانتیمانتال نشود، چه فرآیندی طی شد؟

شرم خیلی واقعی و رئال نوشته شده بود؛ روابط بین آدم‌ها خیلی واقعی بود. آقای کاوری هم که به شدت به ما کمک می‌کردند که به سمت زندگی واقعی برویم. لعیا یک دختر کاملا امروزی است که در جامعه زیاد نمونه آن را می‌بینیم. خیلی جاها شبیه خودم هم بود و بر عکس وارش از لحاظ زمانی و‌ مکانی به هم‌ نزدیک بودیم.

* بیشتر توضیح می‌دهید؟ لعیا و الهام طهموری چه شباهت‌هایی دارند؟
لعیا به‌راحتی تسلیم نمی‌شود. او هرچند برای مادرش احترام قائل است و او را عاشقانه دوست دارد اما اینطور نیست که به هر کسی و هر چیزی چشم بگوید. او برای رویاها و آرزوهای خود می‌جنگد و راحت تسلیم نمی‌شود.

* یکی از اتفاق‌های خوب برای شما همبازی شدن با زنده‌یاد سیروس گرجستانی، ابوالفضل پورعرب و فاطمه گودرزی است. درباره هر کدام چند کلامی‌ نظرتان را می‌گویید؟
این شانس برای هر کسی اتفاق نمی‌افتد که با سوپراستارهای بچگی خود همبازی شود. من حتما یکی از خوش‌شانس‌ترین‌ها هستم. اما حیف که یک نفر از این بزرگان را از دست دادیم. آقای گرجستانی انرژی مثبت، آقای پورعرب سوپراستار و خانم گودرزی مادری مهربان هستند.

* در «شرم» با چند بازیگر جوان و خوش آتیه مواجه هستیم.خود شما، میلاد میرزایی و نیما نادری. به عنوان بازیگری از نسل جدید، این اتفاق را چطور ارزیابی می‌کنید؟
به نظر من بهترین شکل سینما کنار هم ‌قرار دادن پیشکسوتان و تازه نفس‌هاست. من از بودن کنار هر دو دسته خیلی‌خیلی لذت بردم.

* صادقانه بگویید راه سختی برای تبدیل شدن به بازیگر نقش اول یک سریال طی کرده‌اید یا مسیر آسان بوده؟
خیلی خیلی خیلی سخت، ۱۴سال تلاش بدون وقفه داشته‌ام.

* خب این جواب که خیلی کلی است! کمی‌به طور جزئی توضیح می‌دهید که چه کرده‌اید؟ شاید یک نفر بخواهد از تجربه شما استفاده کند.
از سن پایین سراغ تئاتر رفتم. سختی‌های ورود به تئاتر در اصفهان بماند که خودش حکایت مفصلی است. در سن ۲۵سالگی که برای رسیدن به علایق بازیگری‌ام به تهران آمدم، سختی‌ها دوچندان بود. برایم سخت بود که به تنهایی در تهران زندگی کنم. هم وابستگی به خانواده و هم مسئله تحصیل و … باعث شد مدام بین اصفهان و تهران در حرکت باشم.

شاید باور نکنید ولی حداقل هفته‌ای یک بار با اتوبوس این مسیر را طی می‌کردم. به اینها اضافه کنید سر زدن به دفاتر سینمایی که فراخوان بازیگری داده بودند. پیش خودم می‌گفتم این دفتر اصلا واقعی است؟ چطور می‌شود اطمینان کرد؟ کسی هم نبود که از او بپرسم. با این حال سختی‌ها را به جان می‌خریدم. یک بار در یک دفتر تست دادم و برگشتم اصفهان. به محض اینکه به ترمینال اصفهان رسیدم دستیار کارگردان زنگ زد که برگرد.

در کمال تعجب وقتی من را دید گفت ببخشید بازیگر موردنظر را انتخاب کردیم؛ فراموش شد زنگ بزنیم! و من دوباره سوار اتوبوس شدم و به اصفهان برگشتم. برای بازیگر شدن، جدا از استعداد و تلاش، پارتی هم لازم است و من چون نداشتم سختی‌هایم صد چندان بود.

* بعد از «شرم» واکنش‌ها نسبت به شما تغییر کرده؟ چه در جامعه، چه فضای مجازی.
بله خیلی در وارش من به عنوان یک بازیگر شهرستان معرفی شده بودم و ‌اینجا روی دیگری از من دیده شد.

* برای شما نوع نقش فرق می‌کند؟ مثلا کاراکترهایی از جنس وارش برای‌تان جذاب‌تر است یا شرم؟
من دوست دارم کاراکترهای متفاوت را بازی کنم. مثلا بعد از وارش شخصیتی شبیه آن پیشنهاد شد ولی دوست نداشتم تکرارش کنم. یا بعد از پدر خیلی کاراکترهای شبیه آن پیشنهاد می‌شود ولی نمی‌پذیرم.

* سریال‌ها به دیده شدن بازیگر خیلی کمک می‌کنند اما طبعا ویژگی‌هایی که یک اثر خوب سینمایی دارند، مسیر بازیگر را تغییر می‌دهند. مصاف‌تان با سینما چطور بوده و چه برنامه‌ای برای آن دارید؟
دوست دارم همه مدیوم‌ها را تجربه کنم. در تلویزیون که هم تجربه سریال دارم و هم تله فیلم. تئاترهای زیادی هم بازی کرده‌ام. در سینما هم آنچه برایم اولویت دارد نقش و کارگردان است.

* آمال و هدف‌تان در بازیگری چیست؟ فکر می‌کنید به چه نقطه‌ای خواهید رسید؟
الان در پله اول آرزوهایم هستم و امیدوارم بتوانم به جایی که می‌خواهم برسم. آن نقطه از جایی که هستم‌ خیلی دور است.

* از بازیگرانی هستید که الگوی خارجی یا داخلی دارند؟
بازیگران زیادی را دوست دارم و از آنها یاد ‌می‌گیرم. الگوی اصلی من صداقت در بازیگری است.

* این روزها مشغول چه کاری هستید؟
می‌خواهم‌ مدتی در کنار مادرم باشم که به تازگی با فوت پدرم تنها شده و من به خاطر سریال شرم تنهایش گذاشتم. فعلاً پیشنهادی را ‌قبول نکردم.

* می‌خواهید بگویید در بازیگری عجله ندارید؟
دوست دارم هر چه زودتر به آرزوها و همه آن چیزی که می‌خواهم، برسم ولی قطعا درست نیست که هر کاری را هم قبول کنم. شاید قبلا سهل گیرتر بودم و دنبال این بودم تا از هر فرصتی برای دیده شدن بهره ببرم اما بعد از وارش سختگیرتر شده‌ام.

کدخبر: ۳۶۵۵۸۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر