کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۰۵۴۳۲
تاریخ خبر:

گفتگویی خواندنی با بازیگر و کارگردان «وارش»

روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر | تحلیلی بر کارنامه سریال‌های شبکه سه از ابتدای سال تا کنون. آنچه در نگاه اول به چشم می‌آید، سریال‌های پرسر‌وصدایی است که از این شبکه پخش شده؛ از «گاندو» تا «وارش». در این پرونده با بازیگر و کارگردان «وارش» هم گفت‌و‌گو کرده‌ایم . شنبه‌شب «وارش» تمام شد؛ ‌سریالی که آغاز آن با هیاهو بود و پایان آن با برخی اعتراض‌ها.

اعتراض که می‌گوییم منظور نارضایتی عمومی ‌نیست بلکه برخی مخاطبان این سریال در صفحات مجازی گفته‌اند، توقع‌شان از سرنوشت شخصیت‌ها چیز دیگری بوده؛ به‌ویژه پسر تراب. درباره این مسئله با کارگردان سریال گپ زده‌ایم. احمد کاوری به این سوال و سوال‌های دیگر پاسخ داده.

نسرین بابایی، بازیگر نقش میانسالی «وارش» هم از این تجربه گفته است. بخش دیگر پرونده به بررسی عملکرد سریال‌های شبکه سه اختصاص دارد. روز شنبه سراغ تحلیل سریال‌های امسال شبکه دو رفتیم و حالا نوبت شبکه سه است. هفته آینده هم سریال‌های سال ۹۸ شبکه یک مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت.

*** احمد کاوری و نسرین بابایی در گفت‌و‌گو با هفت صبح از چگونگی خلق مجموعه، ضعف‌ها و قوت‌های آن و چند مسئله دیگر گفته‌اند.وارش را می‌توان از جنبه‌های مختلف وارسی کرد. بخشی از پاسخ‌ها را کارگردان و عوامل در نشست روز شنبه به زبان آوردند. به همین خاطر سعی بر این بود که سراغ بخش‌هایی برویم که کمتر به آن‌ها پرداخته شده. مصاحبه با احمد کاوری، کارگردان سریال و نسرین بابایی، بازیگر نقش میانسالی وارش به شکل تلفنی انجام شد. الزام صفحه اجازه انتشار جداگانه نمی‌دهد و به همین‌خاطر این دو گفت‌و‌گو باهم ادغام شده است. تصمیم داشتیم با الهام طهموری، بازیگر نقش جوانی وارش هم صحبت کنیم که متاسفانه داغدار درگذشت پدر هستند.

* آقای کاوری شما تقریبا در بیشتر حوزه‌های سینما فعالیت داشته‌اید اما به‌نظر می‌رسد وارش یکی از سنگین ترین پروژه‌هایی است که از لحاظ فرم قصه، تعداد لوکیشن و بازیگران در دست داشته اید. درست است؟

کاوری: وقتی فیلمنامه را می‌خواندم به سختی و دشواری کار و متنوع‌بودن فضاهایی که قصه در آن جریان دارد، پی برده بودم. می‌دانستیم که با کار ساده و آسانی مواجه نیستیم. بر همین اساس گروهی هم که برای تولید این سریال تشکیل شد، از تجربه کافی برخوردار بودند، هم تهیه‌کننده(محمودرضا تخشید) و هم مجری طرح(کامبیز دارابی) پیش از این پروژه‌های سنگینی را تولید کرده بودند. درمجموع این اطمینان وجود داشت که این کار را می‌شود با بودجه محدود مدیریت کرد.

* خانم بابایی برای شما چطور تجربه‌ای بود؟
بابایی: ببینید وقتی تمام تلاش‌تان را متمرکز می‌کنید تا باری را سالم و بدون کم و کاستی به مقصد برسانید و موفق باشید، قطعا حال آدم خوب می‌شود. همین چندروز پیش سه‌بانوی محترم از تهران، شهرری و خلخال تماس داشتند و پیام دادند که انگار وارش، قصه زندگی ما بود. اینها هم حال آدم را خوب می‌کند و هم نشانه این است که سریال و نقش وارش تاثیر خودش را داشته و مسئولیتی که آقای کاوری برعهده من گذاشته را توانسته‌ام به‌خوبی انجام دهم.

کاوری: خارج از مشکلاتی که اشاره کردم، تعداد کاراکترها و تنوع فضاها، کار با کودک و … سختی کار را از روز اول نمایان می‌کرد. درنتیجه برای هر بخش تمهیداتی را برای مدیریت کار در نظر گرفتیم که سربلند از این پروژه خارج شویم.کیفیت اثر یک مقوله است و مقوله دیگر این است که بتوانید فضای قصه را با این حجم بازیگر و لوکیشن، لباس و هنروران مدیریت کنید. تعامل و همکاری گروه کارگردانی و تولید باعث شد که خروجی کار قابل قبول باشد.

* با اینکه سهم نقش وارش در بعضی قسمت‌ها در حد یک سکانس بود اما چرا این حضور و حس مادرانگی را به‌عنوان یک بیننده حس می‌کردیم؟
بابایی: همه ما این حس مادرانه را در زندگی‌مان تجربه کرده‌ایم. مادرهای ما از همان روز تولد تا زمانی که راه‌رفتن را یاد می‌گیریم‌، به مدرسه می‌رویم، دوران نوجوانی و جوانی همیشه دغدغه فرزندان خود را دارند و نگرانشان هستند. از یک‌جایی هم دعای مادر بیشتر از حضورش حس می‌شود، حتی وقتی که دیگر می‌توانیم گلیم خود را از آب بکشیم و روی پای خودمان بایستیم.

به‌نظرم این به سایه‌رفتن وارش در قصه نه تنها بد نیست و نقطه ضعف محسوب نمی‌شود بلکه بسیار منطقی هم اتفاق افتاده است. شاید من به‌عنوان بازیگر نقش وارش دوست داشته باشم که سکانس‌های بیشتری بازی می‌کردم اما این دوست‌داشتن اگر به نفع کار نباشد، خودخواهانه است. احساس می‌کنم تا همینجا هم حضور خیلی خوبی بود هرچند که شاید در قسمت‌هایی می‌توانست بیشتر از این باشد.

* یکی از نکات جالب توجه در سریال وارش، استفاده از دوبازیگر برای یک نقش بود که درنهایت هم به بار نشست. نظر خودتان چیست؟
کاوری: تغییر کاراکتر در فاصله زمانی ۱۵روز و ارتباط آن با مخاطب ریسک بالایی را می‌طلبد اما ما این خطر را پذیرفتیم که بازیگر تغییر کند. هرچند که انتقادهایی هم به ما شد. ممکن بود دچار حاشیه‌هایی شویم که اصل اثر را زیر سوال ببرد یا حتی ریزش مخاطب داشته باشم اما تاثیری که بازی خانم بابایی ایجاد کرد و همینطور وقتی قصه قوام خودش را پیداکرد، تماشاگر هم با آن سریال همراه شد. البته از ابتدا قرار نبود این نقش دوبازیگر داشته باشد. اما وقتی بازیگرها را انتخاب کردیم، متوجه شدیم که شاید قابلیت گریم را روی چهره خانم طهموری برای نقشی که باید مادر باشد، با توجه به صدا و شرایط و فضای قصه نداشته باشیم. به‌هرحال باورپذیری نقش برای ما خیلی اهمیت داشت.

* بده‌بستان‌هایی که درباره نقش با آقای کاوری داشتید، چطور بود؟ از این جهت که شما اصالتی گیلانی دارید و ایشان اهل جنوب است.
بابایی: آقای کاوری به‌عنوان یک کارگردان با من برخورد نکردند بلکه در مقام یک انسان اجازه داد، من وارد دنیایش شوم. آقای کاوری به‌دلیل تجربه‌ای که در حرفه بازیگری دارند، بازیگرش را می‌شناسد و به بازیگر اجازه حرف زدن می‌دهد. بالطبع یک‌سری واژه‌ها یا ضرب‌المثل‌های گیلانی را در طول پروژه با آقای کاوری به اشتراک می‌گذاشتم و به‌شدت هم می‌پذیرفتند. شاید نمونه واضحش همین مادربزرگ‌های خودمان باشند که واژه‌ها و جملاتی را در گویش خود به کار می‌برند که امروز در فرهنگ عامیانه استفاده نمی‌شود. اینها تفاوت دو نسل است. از این واژه‌ها به‌عنوان نشانه تفاوت دونسل یعنی وارش و فرزندانش با مشاوره کارگردان استفاده می‌کردم و خدا را شکر، مورد استقبال هم قرار گرفت.

* اینها جزیی از شناسنامه وارش بود و شاید اگر استفاده نمی‌شد، سریال و نقش وارش یک چیزی کم داشت.
بابایی: بله! بسیاری از مادرها یا مادربزرگ‌ها با هر گویش و لهجه‌ای ممکن است با فرزندانشان فارسی صحبت کنند اما وقتی خسته یا عصبانی یا حتی دلخور هستند با زبان مادری‌شان حرف می‌زنند و اصطلاحا غُر می‌زنند یا گله و شکایت می‌کنند.

* یک کارگردان جنوبی با قصه‌ای که در شمال می‌گذرد. فکر می‌کنم این مواجهه با خرده‌فرهنگ‌ها چالش جذابی برایتان بود؟
کاوری: بله، به‌هرحال مشاورهای زیادی در کنار ما بودند هم در بحث گویش و لهجه و هم لباس و غیره! در فضای قصه از موسیقی زنده یا حرکات آیینی استفاده شد که به فضای بومی‌ منطقه بازمی‌گشت. در همه اینها از متخصصانی استفاده کردیم که فضا باورپذیر باشد. اینکه هر فردی منتسب به قوم و منطقه‌ای تنها باید برای همان فضا و بوم کار هنری انجام دهد، با ساحت هنر در تضاد است. اگر اشتباه یا نقصی اینجا در نظر برخی متصور می‌شود، به‌خاطر نوع نگاه و گزینشی است که ما در استفاده از لهجه و گویش‌ها داشتیم. بد نیست بدانید که در شمال یا جنوب کشور، لهجه‌ها و گویش‌ها حتی در یک منطقه متفاوت است. چیزی که مهم بود و ما انتخاب کردیم، این بود که برای همه مردم قابل فهم باشد و حال‌و‌هوای آن فضا را برای بیننده تداعی و منتقل کند.

* چرا بازه زمانی دوران انقلاب اسلامی‌ در سریال گنجانده شده بود. نمی‌شد قصه وارش را در بستر زمان دیگری هم روایت کرد؟
کاوری: بخش انقلاب اسلامی ‌بیشتر با توجه به وفاداری اثر که از رمان مهاجران الهام گرفته شده بود، در مسیر قصه قرار داده شد. آنجا و در قصه اصلی، قیام داخلی مردم آمریکا گنجانده شده و در جست‌وجوی ما برای جایگزینی آن، هیچ جریان و تغییر و تحول اساسی چون پیروزی انقلاب اسلامی ‌در سال ۵۷ پیدا نشد که با قصه همخوانی داشته باشد. درواقع هیچ ماجرا و اتفاقی در تاریخ معاصر مانند انقلاب اسلامی ‌نبود که آن فضا را تداعی کند و جایگاه آدم‌ها در یک بازه زمانی کوتاه تغییر کند.

دانلود PDF

کدخبر: ۳۰۵۴۳۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر