کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۷۴۵۷۵
تاریخ خبر:

کیمیایی؛ کاشف فروتن ‌گنج‌های سینمای ایران

روزنامه هفت صبح | مسعود کیمیایی در سال‌های ۶۶ تا ۷۱ چند فیلم بسیار خوب ساخت؛ یعنی سرب، دندان مار و ردپای گرگ. البته در این میان فیلم گروهبان را هم ساخت. این فیلم‌های درخشان از استقبال انتقادی شایسته خود برخوردار نشدند و به لحاظ تجاری هم موفق نبودند. در همه این فیلم‌ها قهرمان‌ها مردانی میانسال بودند. ادامه مردان قهرمان کیمیایی در دهه ۵۰ که همپای کارگردان سنشان بالا رفته بود؛ هادی اسلامی و فرامرز صدیقی و فرامرز قریبیان.

کیمیایی اما به نفس جوان‌ها احتیاج داشت. هرچه بود او در سینمای پس از انقلاب فیلم‌هایی می‌ساخت جوانانه و معترض. پس یک گردش مهم در سینمای خود را کلید زد. او ابتدا در سال ۱۳۷۳ فیلم تجارت را ساخت. یک فیلم خیابانی بدون آن آب‌وتاب‌های سینمای مرسوم. نوعی روح جوانانه در این فیلم دمیده شده بود.

بازیگر اصلی همچنان فرامرز قریبیان بود، اما شاهد احمدلو و پولاد کیمیایی به عنوان دوتا تین‌ایجر سهم مهمی در این فیلم داشتند و سپس سال‌هایی آغاز شد که در آن کیمیایی مجموعه‌ای رنگارنگ از بازیگران جوان سینمای ایران را معرفی یا جایگاهشان را تثبیت کرد. ابتدا با ضیافت شروع کرد. فیلمی که در آن برای اولین‌بار سروکله کاراکترهای امنیتی در سینمای کیمیایی پیدا شد. داستان هفت دوست دبیرستانی که در سال انقلاب از مدرسه فارغ‌التحصیل شدند و قرار می‌گذارند هفت سال بعد در کافه ماطاووس به ملاقات هم بیایند و این‌بار درگیر یک ماجرای تازه می‌شوند.

سهل‌گیری در مورد نوشخواری برخی از این هفت دانش‌آموز در کافه ماطاووس غافلگیرکننده بود، هرچند در نمایش سرنوشت این چهره‌ها در سال‌های پس از انقلاب نقش مهمی داشت. به‌هرحال در ضیافت که مثل تجارت از اسکلت داستانی لاغری برخوردار بود، کیمیایی یک‌دفعه قفل گنج بازیگرهای جوان را رو به سینمای ایران گشود. فریبرز عرب‌نیا نقش اصلی را داشت.

بازیگری که چندسالی بود در سینما حضور داشت، اما هرگز فرصت ایفای نقش مهمی را نداشت، در ضیافت بازیگر محوری است و با اعتمادبه‌نفس و بیان قدرتمندش به خوبی از پس نقش اول یک فیلم کیمیایی برآمد و در کنار او پارسا پیروزفر و حسن جوهرچی و رامین پرچمی حضور داشتند. هر سه از چهره‌های تلویزیونی در سریال‌هایی مثل در پناه تو و در قلب من. اصلا توفیق این دو سریال عاشقانه نشانه‌ای بود از تغییر بافت جمعیتی ایران و تمایل هرچه بیشتر به داستان‌هایی از جوانان بر پرده سینما و صفحه تلویزیون.

البته پارسا پیروزفر نقش کوچکی در فیلم پری نیز ایفا کرده بود و به اینها مهدی خیامی و بهزاد خداویسی را نیز باید اضافه کرد. عرب‌نیا ۳۲ ساله بود، جوهرچی ۲۶ساله، پیروزفر ۲۳ساله و پرچمی ۲۲ساله. این فرمول بلافاصله جواب داد. ضیافت فروش خوبی داشت و کیمیایی را به سینماگری در سطح اول سینمای ایران بدل کرد. سال بعد بلافاصله فیلم سلطان را ساخت. با فریبرز عرب‌نیا و یک کشف تازه؛ یعنی هدیه تهرانی…

دختر بازیگر ۲۴ ساله ساکن خیابان میرزای‌شیرازی که یک‌دفعه از وسط تلاش‌هایش برای تبدیل شدن به یک دکوراتور داخلی تجربی و خیزهای ناکامش برای بازی در روز واقعه و بودن یا نبودن وارد فیلمی از کیمیایی شد (در روز واقعه و بودن یا نبودن نقش‌ها به لادن مستوفی و عسل بدیعی رسیدند). به‌این‌ترتیب کیمیایی طی دو سال عرب‌نیا، پارسا پیروزفر و هدیه تهرانی را به سطح اول سینمای ایران تحویل داد.

هردو فیلم تحت‌تاثیر شایعات مربوط به مداخله تیم وزارت اطلاعات و سعید امامی قرار گرفتند. به‌خصوص در سال‌های پس از دوم خرداد و شور و هیجان افشاگرانه آن سال‌ها. هرچه بود، کیمیایی بعدها تعریف کرد که دوبار به ملاقات سعید امامی و همکارش رفته؛ یک‌بار در هتل هما و یک‌بار در هتل لاله. یکی از این ملاقات‌ها همراه با بهرام بیضایی بوده است. گرایشات رادیکال ضیافت و سلطان و شایعات در مورد بعضی عکس‌ها و تصویرها از پشت صحنه این فیلم بار دیگر این داستان را داغ کرد، به‌خصوص پس از قتل‌های زنجیره‌ای.

هرچه بود، کیمیایی ناگهان از ادامه همکاری با عرب‌نیا و هدیه تهرانی بازماند. تهرانی به دلایل خاص خود در اختلاف دیدگاه میان کیمیایی و دستیارش، سامان مقدم به شکلی عیان و در یک اکران فیلم سلطان در حمایت از سامان مقدم حرف زد و پرونده همکاری‌اش با کیمیایی را بالکل بست. یادمان باشد که تهرانی تنها دو سال بعد به‌خاطر بازی در فیلم قرمز سیمرغ بلورین برد. کیمیایی اما به حرکت جوان‌پسندانه خود ادامه داد.

این‌بار کشف او زوج محمدرضا فروتن و مرجان شیرمحمدی بودند. فروتن ۳۳ساله و شیرمحمدی بازیگر ۲۵ساله. او از گروه قبلی پارسا پیروزفر و البته رامبد شکرابی را هم اضافه کرد تا جمع جوانان یاغی و ضد ثروت خود را کامل کند. فروتن به‌رغم چند نقش کم‌اهمیت سینمایی با سریال پلیسی سرنخ به کارگردانی کیومرث پوراحمد چهره شده بود و کیمیایی بلافاصله او را به جوان اول سینمای خود بدل کرد. فروتن در سال ۱۳۷۷ به‌خاطر بازی در فیلم قرمز رودرروی هدیه تهرانی سیمرغ بازیگر مرد را دریافت کرد.

طی دو سال بعد کیمیایی دو فیلم دیگر ساخت که در هردوی آنها فروتن نقش‌های محوری را برعهده دارد. در هر دو فیلم کیمیایی یک بازیگر دختر جدید رو کرد. میترا حجار، دختر جوان ۲۲ساله تهرانی که با نفوذ یک منتقد سینمایی به جمع بازیگران پیوسته بود و نقشی بسیار کوچک در فیلم غریبانه ایفا کرده بود. کیمیایی اما حجار را به نقش اول فیلم فریاد بدل ساخت. نقش سخت یک زن محلی خوزستانی.

داستان هدیه تهرانی برای میترا حجار هم تکرار شد و او سال بعد برای فیلم متولد ماه مهر سیمرغ بلورین بازیگر زن را دریافت کرد. تا همین‌جا به اسم‌هایی که در سینمای کیمیایی به ستاره تبدیل شدند نگاه کنید: فریبرز عرب‌نیا، هدیه تهرانی، محمدرضا فروتن، پارسا پیروزفر، مرجان شیرمحمدی، میترا حجار و در سطحی دیگر حسن جوهرچی، رامین پرچمی، بهزاد خداویسی، مهدی خیامی و شهرزاد عبدالمجید.

در فیلم اعتراض به‌جز فروتن و میترا حجار، مسعود کیمیایی با چشمان تیزبین خود یک خواننده پاپ و یک بازیگر تلویزیونی را هم مشهور می‌کند. مانی رهنما که ترانه مشکوکم را با آهنگی از بابک بیات برای این فیلم می‌خواند، خود را به چهره‌ای مشهور در موسیقی پاپ بدل می‌کند (سال‌ها قبل از اینکه به حد یک چهره اینستاگرامی تنزل کند) و همینطور شیلا خداداد، بازیگر ۱۹ساله‌ای که در این فیلم فرصت بازی پیدا می‌کند. سه سال قبل از اینکه با سریال مسافری از هند به چهره‌ای محبوب بدل شود.

شیلا خداداد طی سه سال گذشته برند خودش را بازیابی کرده و از حد تصاویر گعده‌های بازیگرانی مثل سحر قریشی و فریبا نادری و لیلا اوتادی گذر کرده و با سریال هیولا دوباره در سطح اول قرار گرفته. البته اگر وقتش را صرف دعواهای موسوم در فضای مجازی با دیگر بازیگران اینستاگرامی هدر ندهد. در همین فیلم چشم سینمادوستان برای اولین‌بار به جمال حسام نواب‌صفوی هم روشن می‌شود. این سیر کشف بازیگران در فیلم سربازان جمعه نیز ادامه یافت.

فروتن، رادان، بازغی و پولاد کیمیایی نقش‌های اصلی را بازی می‌کنند، اما کشف تازه کیمیایی در این فیلم اندیشه فولادوند است. بازیگر و شاعر ۲۱ ساله که در این فیلم فرصت نمایش هنرهای خود را پیدا کرده بود… می‌بینید یک کارگردان تیزبین که می‌تواند استعداد مناسب و چهره‌های جذاب را تشخیص دهد، چه تعداد بازیگر درجه‌اول را به سینمای ایران تحویل داده است؟ کیمیایی در این حوزه بی‌رقیب است.

کدخبر: ۳۷۴۵۷۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر