کلکسیون سریالهای شکستخورده سیما
روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر | تلویزیون در نیمه اول سال 1401 کارنامهای ضعیف از نظر سریالی دارد. امسال بارها شاهد بازپخش سریالهای تکراری از شبکههای سراسری بودیم و آثار جدید عمدتا در جلب رضایت مخاطبان ناموفق عمل کردند. سهم شبکه یک 9 سریال بوده که چهار مورد آن تکراری است. از میان 9 سریال شبکه دو هم چهار سریال تکراری دیده میشود. این شبکه سری دوم «وضعیت زرد» را هم از شبکه سه عاریت گرفت که خب در مجموع اثری موفق نیست. پخش مینیسریال «مدافعان شهر» بهتازگی تمام شده و این شبها تلهتئاتر «کاتب اعظم» روی آنتن شبکه دو است.
شبکه سه اما سراغ آثار تکراری نرفت که درباره برخی از آنها نوشتهایم. «تازه وارد»، ادامه «برف بیصدا میبارد» و «بینشان» دیگر سریالهای شبکه سه هستند. اولی مفهوم فرزندآوری را در قالب داستانهایی نهچندان جذاب روایت کرد. «برف بیصدا میبارد» جزو آثاری است که بینندهها آن را دوست دارند. «بینشان» اما فاقد کیفیت لازم است و بهزودی پخش آن تمام میشود. شبکه پنج تا اینجا پنج سریال جدید روانه آنتن کرده که پخش مینیسریالهای «چسب زخم» و «شب آخر» بهتازگی شروع شده است. این شبکه در ماه رمضان «مسافران شهر» را پخش کرد که اثری ناموفق است. چکیده تحلیل سریالهای نیمه اول سال را به شکل یکجا در گزارش هفتصبح بخوانید که بارها به تفصیل دربارهشان نوشتیم.
زیرخاکی 3 / شبکه یک| نوروز
چه حال و هوایی داشت؟ جلیل سامان فصل سوم «زیرخاکی» را در ادامه اتفاقات سری قبل ساخت. فریبرز (پژمان جمشیدی) به دست نیروهای صدام میافتد و در زندان ماجرایی جدید برایش رقم میخورد. این بار هم عراقیها گمان میکنند فریبرز شخصیتی مهم است.
چه اتفاقی رقم خورد؟ سریال «زیرخاکی» براساس تضاد پیش میرود و همین عامل جذابیت آن پیش مخاطب است. از آنجا که این الگو دستمایه پیشبرد داستان در فصلهای قبل بود، در سری سوم غافلگیری لازم را نداشت. ضمن آنکه داستان سریال به کندی روایت میشد. با این حال خیلیها «زیرخاکی» را دوست داشتند، کما اینکه طبق نظرسنجی صدا و سیما، 69.2 درصد بیننده بهدست آورد.
ویژگی خاص آن چه بود؟ بازی پژمان جمشیدی و ژاله صامتی بار دیگر امتیاز اصلی «زیرخاکی» قلمداد شد. بده بستان این دو همیشه از مخاطب خنده میگیرد؛ هرچند میزان بازی مشترک آنها در سری جدید کمرنگ بود. از بازی خوب گیتی قاسمی هم نباید گذشت که رنگی متفاوت به این سریال داده است. «زیرخاکی 3» تازهترین محصولی است که از دل موضوعات و اتفاقات دفاع مقدس و نیز اسارت ایرانیها، سوژهای طنز بیرون میکشد. از این منظر هم میتوان سریال جلیل سامان را اثری قابل تامل دانست.
خداداد / شبکه دو| نوروز
چه حال و هوایی داشت؟ این سریال داستان مردی به نام خداداد (رضا ناجی) را روایت میکند که زندگی فقیرانهای دارد. در آستانه ازدواج دخترش، مشکلات ریز و درشت هجوم میآورند اما درنهایت وام جور میشود و یک عروسی آبرومند برگزار میکند. این سریال را علی غفاری کارگردانی کرده است.
چه اتفاقی رقم خورد؟ داستان تکراری، آموزههای شعاری، بازیهای ضعیف، دیالوگهای تصنعی و... از خداداد یک سریال ساخت که بهسختی میشد یک قسمت آن را تماشا کرد. از همان قسمت نخست میشد حدس زد سمت و سوی قصه کجاست و در نهایت هم شخصیتها عاقبت بخیر شدند. آن هم در حالی که تا چند قسمت مانده به پایان سریال، اوضاع درهم بود و امیدی به رفع مشکل نمیرفت. خودتان حساب کنید در دو قسمت آخر چطور داستان سرهمبندی میشود و امید و شادی به سمت مخاطب میآید. دادن امید خیلی هم خوب است اما این لطف باید در قالب یک قصه همراهیبرانگیز باشد نه داستانی تکراری و کلیشهای.
ویژگی خاص آن چه بود؟ عملکرد بازیگران «خداداد» مورد نقد قرار گرفت اما حساب پیام دهکردی و علی صبوری جداست! دهکردی تلاش میکرد با لهجه حرف بزند اما موفق نبود و صبوری شمایل تکراری همیشگی را مقابل دوربین به نمایش گذاشت.
نجلا 2 / شبکه سه| نوروز و رمضان
چه حال و هوایی داشت؟ فصل دوم سریال «نجلا» فضایی متفاوت از سری اول دارد. این بار محور قصه دلدادگی و جدایی نجلا (محیا دهقانی) و عبد (حسام منظور) است و در ادامه ماجرای جنگ تحمیلی ضلع اصلی پیشبرد درام میشود.
چه اتفاقی رقم خورد؟ نشانههای ناکامی «نجلا 2» بعد از تعطیلات نوروز که پخش سریال ادامه داشت، به چشم آمد. جایی که قصه با کندی پیش میرفت و جذابیتهایی مثل رابطه عاشقانه و نیز تسلط بازیگران در لهجه و … را از دست داد. قهر نجلا و قرار گرفتن عبد در مظان اتهام آنقدر طولانی بود که رغبت پیگیری داستان از مخاطب سلب میشد.
در قسمتهای آخر، سکانسهای جنگی و روایت مقاومت را میتوان امتیاز «نجلا» دانست؛ با این حال قسمت پایانی کار را خراب کرد. در این قسمت شاهد یک قصه هندی بودیم؛ چه جایی که عبد بعد از شلیک گلوله زیر آب میرود و چه وقتی که روئینتنانه بیرون میآید و وصلت او و نجلا رقم میخورد. سازندگان سریال برای غلیان احساس مخاطب، نوای سوزناک جنوبی روی چهرههای گریان و مضطرب قرار داده بودند؛ حال آنکه زنده بودن عبد محرز بود.
ویژگی خاص آن چه بود؟ محیا دهقانی تلاش کرد اما چه حیف که تا آخر زیر سایه سارا رسولزاده که در فصل یک نقش نجلا را بازی کرد، بود.
دردسرهای شیرین / شبکه پنج| نوروز
چه حال و هوایی داشت؟ «دردسرهای شیرین» به کارگردانی سهیل موفق روایت زندگی زنی به نام شیرین (با بازی مریم مومن) است. او برای پیشرفت در کار خود ترجیح میدهد صاحب فرزند نشود اما همسرش (پوریا پورسرخ) سودایی دیگر برای زندگی در سر دارد. آنها کسب و کار راه میاندازند اما سرشان کلاه میرود. با این حال نومید نمیشوند و کار دیگری را که مبتنی بر تولید داخلی است، شروع میکنند. همزمان صاحب دو فرزند میشوند و کارشان نیز رونق میگیرد.
چه اتفاقی رقم خورد؟ «دردسرهای شیرین» پر است از حرفهای قشنگ که به بدترین شکل ممکن روایت شده. سریال بدون گرهافکنی معقول پیش رفت و پروندهاش با یک پایان خوش و باسمهای بسته شد.
ویژگی خاص آن چه بود؟ مریم مومن و پوریا پورسرخ جزو بازیگرانی هستند که میتوانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند. «دردسرهای شیرین» اما یک ناکامی مطلق برای آنها بود. سرعت در تولید را نمیتوان در شکست بازیگران و ناکامی سریال نادیده گرفت. این سریال مثل «خداداد» از سفارشهای تیم مدیریتی تلویزیون است که فقط چند ماه از حضور آنها میگذشت. میدانید که تیم جدید چند سریال را لغو کردند و سراغ ایدههای خود رفتند. نتیجهای مناسب از این تصمیم حاصل نشد.
خوشنام / شبکه یک|رمضان
چه حال و هوایی داشت؟ این سریال را علیرضا نجفزاده ساخت که پیشتر کمدیهای «زوج یا فرد» و «بوتیمار» را تجربه کرده بود. «خوشنام» با فیلمنامه اولیه محسن کیایی، علی کوچکی و فیلمنامه نهایی فهیمه سلیمانی با محوریت زندگی جوانی به نام شهرام (هومن حاجیعبداللهی) روایت میشود. او تصمیم دارد از گذشته خود دست بکشد و سر بهراه شود. در این مسیر قصه اطرافیان او مثل دوستان دور و نزدیک و خانوادهاش اضلاع دیگر داستان است.
چه اتفاقی رقم خورد؟ عوامل متعددی دست به دست هم داد تا ناکامی «خوشنام» رقم بخورد . قصه و فضای تکراری، دلایل ابتدایی این شکست است. بارها در تلویزیون سریالهایی با موضوع پشیمانی یک نفر و تصمیم برای اصلاح خود را دیدهایم. حال و هوای سریال یعنی روایت قصه در خانواده متوسط پایین شهری نیز بارها دستمایه روایت داستان شده. گاه استفاده از کلیشهها الزاما ایراد نیست؛ به شرط آنکه استفادهای متفاوت از آنها بشود. «خوشنام» اما چنین نکرد و حتی برای ایجاد موقعیتهای کمدی، دست به دامان شوخیهای توالتی شد. داد و فریاد شخصیتها برسر یکدیگر حتی در موارد غیر ضروری، دیگر پاشنه آشیل سریال محسوب میشود.
ویژگی خاص آن چه بود؟ سریال در خلق موقعیتهای کمدی ناموفق بود و برخی بازیگران عنوان کردند «خوشنام» اصلا کمدی نیست!
از سرنوشت 4 / شبکه دو| رمضان
چه حال و هوایی داشت؟ سه فصل از سریال «از سرنوشت» پخش شده بود و مخاطب پیشینه ذهنی نسبتا خوبی نسبت به آن داشت. فیلمنامه فصل چهارم توسط محمد محمود سلطانی، روحالله صدیقی و آرزو صدیقی نوشته شده و داستان آن درباره چالشهای هاشم (دارا حیایی) و دوست او سهراب (کیسان دیباج) است. یکی ازدواج میکند و دیگری با دختر مورد علاقه خود دچار اختلاف میشود. تلاششان برای موفقیت در کسب و کار بخشهای دیگر قصه است.
چه اتفاقی رقم خورد؟ فصل چهارم «از سرنوشت» میخواهد زبان نسل امروز باشد؛ نسلی که بهدنبال فرار از قید و بندهای پوسیده است و تلاش میکند راه خود را برود. این مفهوم ارزشمند اما در قالب درام شکل نگرفته و مخاطب با مشتی قصههای دمدستی مواجه است. قصه سریال بدون نقاط عطف جذاب روایت میشود و بهجای آن سهم شعار زیاد است. حتی فصل زندگی یک مادر (رابعه مدنی) و فرزندش (حسین پاکدل) که میتوانست تبدیل به بخش جذاب سریال شود، شعارزده است. بازیگران جوان سریال هم برای نمایش شخصیتها گرفتار اغراق شدهاند.
ویژگی خاص آن چه بود؟ پخش سریال «از سرنوشت» مدتها پس از پایان ماه رمضان ادامه داشت. اگر سریال از کیفیت لازم برخوردار بود، چهبسا طولانی بودن، به کمکش میآمد. با اینحال همان اندک حس و حال سریالهای رمضانی هم از آن گرفته شد.
مستوران / شبکه یک| تیر ماه
چه حال و هوایی داشت؟ سریال «مستوران» براساس حکایتهای ایرانی ساخته شده و فضای آن از نظر تاریخی وامدار حدود پانصد سال پیش است. سریال داستان پدر و مادری را محور قرار داد که فرزندشان گم میشود و برای یافتن آن تلاش میکنند. در این رهگذر، مخاطب شاهد قصههایی دیگر هم هست؛ مثل ماجرای دوالپا، شهر کوتاهقامتان، سیمرغ و…
چه اتفاقی رقم خورد؟ «مستوران» جزو معدود سریالهایی است که توانست رضایت مخاطبان را فراهم آورد. از کامنتها میتوان دریافت که سریال بهرغم برخی ضعفها، مورد توجه بوده است. علاوه بر داستان روان و سرگرمکننده که مبتنی بر افسانهها و حکایات ایرانی است، بازی برخی بازیگران جزو امتیازهای «مستوران» است. بیژن بنفشهخواه یک تجربه جدی دیگر را از سر گذراند و نشان داد در این بخش هم صاحب استعداد است. رویا میرعلمی هم پس از چند سریال کمدی، بار دیگر نقش جدی بازی کرد و تحسینها را بهخود دید. بازی حمیدرضا آذرنگ و نازنین فراهانی هم مورد توجه قرار گرفت.
ویژگی خاص آن چه بود؟ بهرهمندی از گنجینه ادبیات فارسی اتفاق مثبتی که با «مستوران» رقم خورد و اهمیت رجوع به آن را یادآور شد. فیلمنامه سریال را دو جوان یعنی فائزه یارمحمدی و یزدان کاظمی نوشتهاند که نشان میدهد جوانها در بازنمایی آثار کهن صاحب توان هستند.
داستان یک شهر 3 / شبکه پنج| تیرماه
چه حال و هوایی داشت؟ «داستان یک شهر» اصغر فرهادی از سریالهای جذاب و پرمخاطب تلویزیون در دهه 80 بود که دو فصل ۲۶ قسمتی آن در سال ۱۳۷۸ تا 1380 از شبکه پنج پخش شد. سری سوم آن به کارگردانی محمدرضا آهنج تیرماه روی آنتن شبکه پنج رفت. این بار هم سریال یک خط واحد دارد و هر بار اتفاقاتی برای خبرنگاران و سازندگان برنامه «در شهر» رخ میدهد.
چه اتفاقی رقم خورد؟ سازندگان سری سوم «داستان یک شهر» با وارد کردن قصههای عاشقانه و معمایی تلاش کردند اثری متفاوت بسازند. این اتفاق اما رخ نداد که دلیل اصلی را باید در اشباع مخاطب از داستانهایی اینچنین دانست. مهمتر اینکه برنامه «در شهر» قلب تپنده قصه است؛ در حالیکه این برنامه جایگاه سابق را ندارد و فعالیتهای آن برای مخاطب «دغدغه» نیست. علاوه بر فیلمنامه، لطمه دیگری که به «داستان یک شهر 3» وارد شد، از جانب ترکیب بازیگران است. دانیال عبادی، هلیا امامی، یوسف مرادیان، امین ایمانی، ایرج نوذری و… عملکردی ناموفق داشتند. به همین خاطر است که فصل عشق و عاشقی (با بازی عبادی) باسمهای از آب درآمد و تبدیل به پاشنه آشیل شد.
ویژگی خاص آن چه بود؟ این مجموعه پس از «روزگار جوانی 3» دومین اثری است که خاطره خوش سریال موفق فرهادی را از بین میبرد.
حکم رشد / شبکه سه| اردیبهشت
چه حال و هوایی داشت؟ سریال «حکم رشد» در روزهای ابتدایی تولید دچار یک حاشیه شد و در نهایت سعید نعمتالله از کارگردانی آن انصراف داد. حسن لفافیان جای او را گرفت و روایتگر داستان تعدادی گندهلات شد. غلام (پیام احمدینیا) و افشین کافر (حمید ابراهیمی) دو گندهلات محله خود هستند که هر کدام سعی در تصرف حیطه دیگری را دارند.
چه اتفاقی رقم خورد؟ این نخستینبار نیست که آدمهای بهاصطلاح لات سوژه یک فیلم یا سریال میشوند. «حکم رشد» در فضاسازی میتوانست موفقتر عمل کند اگر به جزئیات توجه بیشتری میشد. شخصیتهای طراحی شده با بازی بازیگرانی مثل پیام احمدینیا و حمید ابراهیمی هم انطباقي با ویژگیهای این دسته آدمها ندارند. سوژه سریال یعنی تقابل دو برادر، یکی پلیس و دیگری خلافکار هم از یک کهنالگو وام گرفته شده. ایده همچنان جذاب است اما در پرداخت گرفتار شعار شد و همین به قصه سریال لطمه زد. مواردی چون عملکرد دیرهنگام پلیس با خلافکارها و نیز سکانس پایانی ضربهای دیگر است که به «حکم رشد» وارد شده.
ویژگی خاص آن چه بود؟ «حکم رشد» سرشار از کلیشههاست؛ از پلیسی که هزار گرفتاری چون بیماری فرزند دارد، از سوی همسر باجناق بهخاطر کشته شدن او مورد سرزنش است، میان قلب و عقل گرفتار آمده و…
راز ناتمام / شبکه یک| مردادماه
چه حال و هوایی داشت؟ سریال «راز ناتمام» به کارگردانی امین امانی روایتی است از زندگی و زمانه شهید باهنر. کارگردان برای بیان این ماجرا، یک سوژه معمایی- پلیسی را دستمایه قرار داد و با شیوه فلشبک بخشی از تاریخ پیش و پس از انقلاب را به تصویر کشید. سریال مجموعه روایتهاست. در این رهگذر به شخصیتهایی چون شهید بهشتی، شهید رجایی، شهید مطهری، آیتالله هاشمی و… هم اشاره شد.
چه اتفاقی رقم خورد؟ لطمه اصلی به سریال «راز ناتمام» از جانب قصه وارد شد تا جاییکه مفهوم آن در قالب یک مستند، اثرگذارتر میبود. بخش معمایی سریال واجد جذابیتهای دراماتیک است اما قصه که به گذشته میرفت، صرفا تعدادی روایت در وصف شخصیت و تلاش شهید باهنر است. اگر این اتفاق در قالب یک داستان سرگرمکننده رخ میداد؛ سریال در حافظه مخاطب باقی میماند.
ویژگی خاص آن چه بود؟ در «راز ناتمام» بازیگران گریم شدند تا نقش شهیدان باهنر، رجایی و بهشتی، آیتالله هاشمیرفسنجانی و دیگران را ایفا کنند. هیچکدام از آنها نتوانستند از خود واقعیشان فاصله بگیرند و به همین خاطر چهره و صدای آنها بر شخصیتها غلبه داشت. شاید تمهید استفاده از دوبلور میتوانست بخشی از مشکل را حل کند. این اتفاق رخ نداد و سریال از این بخش هم لطمه شدید خورده است.