کلاسیک ببینیم| کمدی رمانتیک یا تحلیل روانشناختی؟
روزنامه هفت صبح، سینا بحیرایی | یک: جرج اکسلراد اگرچه نمایشنامهنویس توانایی بود، ولی در دنیای سینما هم بهواسطه دو فیلمنامه اقتباسی تحسینبرانگیزش، یعنی «صبحانه در تیفانی» و «کاندیدای منچوری» برای خودش شهرتی دستوپا کرده بود. اما او جدا از این فیلمها هم در دنیای سینما جایگاه مهمی داشت، چرا که در سال ۱۹۵۲ نمایشنامهای بهنام «خارش هفت ساله» نوشت، و اقتباس سینمایی که بیلی وایلدر سه سال بعد از روی آن ترتیب داد، به یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینما تبدیل شد و حتی پای آن به روانشناسی و جامعهشناسی و حوزههای دیگر هم باز شد.
دو: فیلم داستان کارمندی بهنام ریچارد شرمن (تام ایول) است که در یک انتشاراتی کار میکند. او در فصل تابستان همسر و فرزندش را به سفر میفرستد و خودش در خانه تنها میماند. اوضاع وقتی بههم میریزد که یک دختر جوان (مریلین مونرو) به طبقه بالای خانه آنها میآید. ریچارد که تمام عمرش زندگی بیحاشیه و سالمی داشته است، با دیدن این دختر به یکباره دچار احساسات غیرعادی میشود و فکر خیانت به سرش میزند. بقیه فیلم داستان تلاش مبارزه او با این میل افسارگسیخته و غیرقابل کنترل است.
سه: «خارش هفت ساله» شاید یک کمدی رمانتیک ساده بهنظر برسد، ولی در زیر پوست خود یک اثر جامعهشناسانه و روانشناختی فوقالعاده است. فیلم تحلیلی دقیق و عالی از سبک زندگی خانوادههای آمریکایی در دهه ۱۹۵۰ ارائه میدهد و خیلی خوب مشکلات آنها را واکاوی میکند. چند رسم ثابت بین این خانوادهها هست که هرسال برگزار میشود، مردان معمولا هر تابستان خانوادههای خود را به مناطق ییلاقی خنک میفرستند و خودشان در خانه باقی میمانند، معمولا هم در این فاصله پای خیانت و شریکهای عشقی تازه باز میشود.
چهار: نام جالب فیلم هم اشاره به همین مسئله خیانت دارد. در جایی از فیلم، ریچارد شرمن در محل کار خود مشغول مطالعه کتاب یکی از همکاران انتشاراتیشان بهنام دکتر بروبیکر میشود. دکتر بروبیکر کتابی درباره روانشناسی نوشته است. او در جایی از کتاب از اصطلاحی بهنام خارش هفت ساله صحبت میکند. از نظر دکتر، خارش هفت ساله معمولا در سال هفتم ازدواج و برای زوجین اتفاق میافتد. آنها در زندگی متاهلی خود دچار نوعی سکون و تکرار میشوند و به این فکر میافتند که خیانت کنند. از شانس بد ریچارد شرمن، او هم در سال هفتم ازدواج خود بهسر میبرد و…
پنج: خارش هفت ساله محدود به دنیای فیلم نماند، بعدا در خارج از دنیای سینما هم روانشناسان و متخصصان زیادی به بررسی این مسئله پرداختند و تحقیقات زیادی را روی آن انجام دادند. حتی تحقیقهای میدانی زیادی هم با شرکتکنندههای مختلف انجام شد. پژوهشگران دانشگاه میشیگان از اولین و مهمترین گروههایی بودند که تحقیق روی این مسئله را آغاز کردند. نتیجه تحقیق آنها که روی ۱۲۳ زوج مختلف انجام شده بود، نشان داد که واقعا چنین چیزی وجود دارد و افراد در سال هفتم (و شانزدهم) ازدواج خود دچار تردیدهایی جدی در مورد رابطه خود با همسرشان میشوند. نام این پدیده هم با احترام به اثر بیلی وایلدر، همان «خارش هفت ساله» گذاشته شد.
شش: مسلما از راه بهدر کردن یک آدم فرهیخته و روشنفکر مثل ریچارد شرمن که در یک انتشاراتی کار میکند و برای تفریح به آثار راخمانینف گوش میکند، کار راحتی نیست. تنها مریلین مونرو میتواند چنین وظیفهای را به سرانجام برساند. هرجا قرار بود نقش زن اغواگر نوشته شود، مریلین مونرو یکی از گزینههای اصلی مدنظر تهیهکنندگان بود. چیزی که بهنظر میآید خیلی باب میل مونرو نبود، خودش هم تلاشهایی برای فرار از این کلیشه انجام داد (مثل ازدواج با آرتور میلر)، ولی این تلاشها فایدهای نداشت.
به نظر میآید مشکل مونرو بیشتر بدشانسی بود. بهنوعی میتوان گفت او یکی دو دهه زودتر از موعد وارد دنیای سینما شد. زمانی که هنوز این مسائل تابو بود و هر بازیگری جرأت ورود به این حوزهها را نداشت. تنها یکی، دو دهه بعد، در دهه ۱۹۶۰ و ۷۰ و دهههای بعدی، این مرزها شکسته شد و بازیگران زیادی مسیر او را ادامه دادند. در دنیای عصر خودمان که این مسائل دیگر عادی شدهاند. الان دیگر به لطف شبکههای مجازی، یک دختر معمولی در هرجایی از دنیا میتواند همان کارهای مونرو را انجام دهد و به شهرتی فزاینده برسد، هیچ حرف و حاشیهای هم برایش پیش نمیآید و کارش هم به فروپاشی عصبی و خودکشی و مواردی از این دست نمیکشد.
هفت: «خارش هفت ساله» همچنین یکی از مشهورترین صحنههای تاریخ سینما را هم در خود دارد. جاییکه ریچارد همراه با همسایه به تماشای یک فیلم رفتهاند و مونرو لباس سفیدی به تن دارد. این صحنه کلی معروف شده و بارها در آثار مختلفی مورد ارجاع قرار گرفته است. حتی لباس مونرو در این صحنه هم کلی مشهور شد و در یک حراجی در سال ۲۰۱۱ به قیمت ۴.۶ میلیون دلار فروخته شد!