کلاسیک ببینیم| ورود باشکوه هیچکاک به هالیوود
روزنامه هفت صبح، سینا بحیرایی | یک: در سال ۱۹۴۰، آلفرد هیچکاک پس از ساخت چند فیلم موفق در اروپا (ازجمله «بانو ناپدید میشود»)، بالاخره به هالیوود رفت تا شانس خود را آنجا امتحان کند. اولین فیلم او در آمریکا به اقتباسی از دافنه دوموریه تبدیل شد. فیلمی بهنام «ربکا» که یک موفقیت تمامعیار بود و باعث شد هیچکاک در همان بدو ورود خود به هالیوود، جای پای خود را محکم کند. «ربکا» علاوه بر اینکه فروش خیلی خوبی داشت، در یازده رشته نامزد اسکار شد و اسکار بهترین فیلم و بهترین فیلمبرداری را هم دریافت کرد.
* دو: فیلم داستان ندیمهای (جوان فونتین) است که در مونت کارلو با مرد ثروتمندی بهنام ماکسیم دو وینتر (لارنس اولیویه) آشنا میشود. ماکسیم عاشق او میشود و کار آنها به ازدواج میکشد. اما ندیمه جوان که حالا دیگر خانم دو وینتر نام دارد، با ورود به عمارت ماکسیم متوجه اسرار زیادی میشود. ازجمله اینکه پیش از او یک خانم دو وینتر دیگر هم بهنام ربکا وجود داشته که در یک سفر دریایی با قایق، کشته شده است. اما به نظر میرسد این هم پایان ماجرا نیست و کلی راز نگفته دیگر در کار است.
* سه: چیزی که در مورد «ربکا» جلب توجه میکند، به اندازه بودن آن است. فیلم هیچ ادعایی ندارد. نه میخواهد قصهگویی در سینما را متحول کند و نه حتی در زیرگونهای که داستان خود را روایت میکند (تریلر روانشناختی)، دنبال خلاقیت خاصی است. اینکه هیچکاک را استاد تعلیق مینامند اتفاقی نیست. مهارت او در کار کردن با عناصری که پیشتر در سینما و ادبیات بارها جواب خود را پس دادهاند، حیرتانگیز است.
* چهار: «ربکا» از معدود فیلمهای سینمای کلاسیک است که بین فیلمبینهای امروزی هم کلی طرفدار دارد و بارها تحسین شده است. دلیلش همین درست و به اندازه بودن است. همهچیز فیلم هوشمندانه است و سر جای درست خود قرار دارد. داستانی عالی، شخصیتهایی درگیرکننده، غافلگیریهایی تماشایی و پایانی فوقالعاده. همین داستان با همین سروشکل اگر در سینمای امروز ساخته شود، به یک اثر ماندگار تبدیل میشود. اتفاقا در سال ۲۰۲۰ یک نسخه دیگر از فیلم ساخته شد، چه بازسازی بدی هم بود!
* پنج: یکی از ویژگیهای تحسینبرانگیز «ربکا»، شخصیتهای چندلایه و روایتی است که داستان در پیش میگیرد. بارها نظر ما درباره شخصیتها عوض میشود. آنهایی که در ابتدای داستان شرور و اهریمنی به نظر میرسند، در پایان چنان جنبههای خوبی از شخصیت خود نشان میدهند که بیننده حتی فکرش را هم نمیتواند بکند. و برعکس چند شخصیت هم داریم که در ابتدا خیر و قابل اعتماد به نظر میرسند، اما در پایان جنبههایی شوکهکننده از خود رو میکنند.
* شش: فیلم هرچه جلوتر میرود، ابعاد ماجرای خود را گستردهتر میکند و به یک ایده محدود نمیشود. در ابتدا شاهد تلاش خانم دو وینتر تازه برای گرهگشایی از زندگی ربکا هستیم. سپس با معلوم شدن حقایق این ماجرا، به یکباره معماها و رازهایی تازه مطرح میشوند و این روند گرهگشایی و معماهای تازه به همین ترتیب تا پایان فیلم ادامه پیدا میکند. به نظر میآید دافنه دوموریه مهارت زیادی در نوشتن داستانهای پرتعلیق روانشناختی داشت. ویژگی که کاملا با سلیقه و جهانبینی سینمایی هیچکاک جور درمیآمد. شاید به همین دلیل هیچکاک دو اثر دیگر از دوموریه را هم اقتباس کرد و روی پرده آورد: «مهمانسرای جامائیکا» و «پرندگان».
* هفت: رابطه بین خانم دانورس (جودیث اندرسون) و ربکا، یکی از بخشهای مهم فیلم است که از همان زمان اکران خود تابهحال، همیشه تحلیل و بررسی قرار گرفته است. خانم دانورس خدمتکار شخصی ربکاست. او علاقه زیادی به ربکا دارد و بعد از مرگش، هنوز نتوانسته رفتن ابدی عروس مورد علاقهاش را باور کند. اصلا دلیل مخالفت و دشمنی او با خانم دو وینتر جدید هم همین علاقه او به ربکاست، فکر میکند او قرار است جای ربکای محبوبش را بگیرد.
این رابطه جالب و این عشق عجیب خانم دانورس به ربکا باعث شده که بعضی از منتقدان ادعا کنند با یک رابطه همجنسخواهانه طرفیم. جدا از اینکه بخش زیادی از شخصیت ربکا در سایه است و چیز زیادی از او نمیدانیم و همین باعث شده هر حدسی در مورد او محتمل به نظر برسد، نکته بعدی که به این شایعه دامن میزند، رابطه بد ربکا با ماکسیم است. ربکا هیچ علاقهای به ماکسیم نداشته و تنها بهخاطر ثروت و موقعیت اوست که این رابطه را ادامه داده.
* هشت: البته این بیشتر به یک تعبیر فرامتنی میماند تا یک تحلیل دقیق. (خطر لو رفتن داستان تا انتهای پاراگراف) چون بعدا در اواخر فیلم معلوم میشد که ربکا با جک فاول (با بازی درخشان جرج ساندرز) هم رابطه داشته است و اصلا جدا از ساندرز، مردان دیگری هم در زندگی او بودهاند. حال اگر با طرفداران این نظریه این مدرک را مطرح کنیم، احتمالا میگویند بهخاطر محدودیتهای آن زمان مجبور به این محافظهکاریها شدهاند، والا هدفشان واقعا مطرح کردن یک رابطه خاص بوده است و سر موضع خود میمانند. ولی حتی اگر ربکا هم از این معادله حذف کنیم، باز هم رفتارها و صحبتهای خانم دانورس مشکوک به نظر میرسد!