کلاسیک ببینیم| فیلم مطب دکتر کالیگاری
روزنامه هفت صبح، سینا بحیرایی | یک: تقریبا ۱۰۰ سال از زمان تولید فیلم «مطب دکتر کالیگاری» گذشته و اغراق نیست اگر آن را مهمترین فیلم تاریخ سینمای آلمان در نظر بگیریم. همین ادعا نشان میدهد با چه فیلم جریانساز و انقلابیای طرف هستیم. فیلم تماشایی رابرت وینه، همواره مورد تحسین و ستایش منتقدان و مخاطبان قرار گرفته و همیشه جایگاهی رشکبرانگیز میان فیلمبینها داشته است.
دو: فیلم که مرتب بین خیال و واقعیت پرسه میزند، داستان جوانی به نام فرانسیس (فریدریش فهر) را بیان میکند که داستان گذشته عجیب خود را برای یکی از دوستانش تعریف میکند. او میگوید همراه با دوستش در یک کارناوال با شخصی به نام دکتر کالیگاری (ورنر کراوس) آشنا شده که یک شخص خوابگرد لال به نام سزار (کنراد وایت) را در تابوت نگه داشته و ادعا میکند سزار قادر به پاسخ به هر سوالی است. فرانسیس که به این دو نفر مشکوک شده و تصور میکند آنها مسئول قتلهای زنجیرهای رخ داده در شهر هستند، تعقیبشان میکند و با حقایق هولناکی مواجه میشود.
سه: رابرت وینه فیلم خود را بر پایه فیلمنامهای از هانس یانوویتز و کارل مایر ساخت. نگاه تلخ دو فیلمنامه نویس که هر دو در جنگ جهانی اول هم حضور داشتند و بدبینی آنها به دولت، به خوبی در روایت «مطب دکتر کالیگاری» مشخص است. خط داستانی اصلی فیلم از یکی از خاطرات ناخوشایند یانوویتز نشات گرفته است. او در یکی از شبها در خیابان در حال قدم زدن بوده که مردی مرموز را میبیند که از بوتهها بیرون میآید و به طور ناگهانی ناپدید میشود. صبح روز بعد جسد زنی در آن ناحیه پیدا میشود.
چهار: مایر برای معاف شدن از خدمت خود را به دیوانگی زد و به همین دلیل مدتی در آسایشگاه روانی بستری شد. این تجربیات هنگام نوشتن فیلمنامه این فیلم بسیار به کارش آمد، او حتی روانشناس نظامی که وی را تحت درمان قرار داده بود، در فیلمنامه منبع الهام خود قرار داد. مایر و یانوویتز در سال ۱۹۱۸ از طریق یک دوست مشترک با هم آشنا شدند و این آشنایی پایهگذار ساخت یکی از پیشروترین فیلمهای ترسناک دنیای سینما شد. سازندگان این فیلم معتقد بودند سینما یک ابزار داستانگویی تصویری است که مستلزم همکاری بین نویسندگان، نقاشان، تصویربرداران، بازیگران و کارگردانان است.
پنج: در فیلم هم میتوانیم ببینم که تصویر به اندازه صدا و روایت، قوی و تاثیرگذار است. آن اشکال کج و معوج، آن سایه روشنهای غلیظ و آن طراحیهای غلوآمیز، همه نقشی کلیدی در تار و پود فیلم دارند و خیلی خوب موفق میشوند ذهن مشوش و آشفته شخصیتهای نیمهدیوانه فیلم را به نمایش بگذارند. برای طراحی این صحنهها از کاغذ استفاده شده بود، سایهها هم به صورت نقاشی روی دیوارها کشیده میشدند.
شش: اریش پومر، تهیهکننده فیلم، در ابتدا علاقهای به ساخت این فیلم نداشت. ولی وقتی فیلمنامهنویسان داستان فیلم را برای او تعریف میکنند، وی به قدری تحت تاثیر قرار میگیرد که حتی حاضر میشود کل فیلم با سبک اکسپرسیونیستی ساخته شود.
هفت: «مطب دکتر کالیگاری» یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای مکتب اکسپرسیونیسم آلمان است. سایههای تیز، نورهای شدید و طراحی نامتعارف و خشن صحنه باعث تمایز این فیلم و ارائه گیراتر حال و هوای ترسناک فیلمنامه شده و در فیلمهای دیگر هم مورد استفاده قرار گرفته است. این فیلم را حتی یکی از تاثیرگذاران مهم و منبع اصلی شکلگیری فیلم نوآر میدانند.
هشت: جدا از تاثیر فراوان فیلم روی سینمای آلمان و کل دنیا، «مطب دکتر کالیگاری» روی سینمای ترسناک هم بسیار اثرگذار بود. جالب این است که فیلم زمانی ساخته شد که اصلا گونه سینمایی به نام فیلمهای ترسناک وجود خارجی نداشت. خیلیها آن را اولین فیلم ترسناک تاریخ سینما میدانند.
۹ : یکی از معروفترین صحنههای فیلم جایی است که دوست فرانسیس از سزار میپرسد چقدر عمر میکند، و سزار در پاسخ میگوید تا طلوع فردا! این هم برگرفته از یکی از خاطرات یانوویتز است. او یکبار با یک پیشگو مواجه شده و از او پرسیده بود آیا به سلامت از جنگ جهانی اول عبور میکند؟ همین خاطره به منبع الهام او برای ساخت این صحنه مهم تبدیل شد. معلوم نیست پاسخ پیشگو چه بوده است. ولی میدانیم که یانوویتز در جنگ جهانی اول زنده ماند، جنگ جهانی دوم را هم به سلامت از سر گذراند، به یکی از نویسندههای مطرح آلمان تبدیل شد و تا سال ۱۹۵۴ عمر کرد.
۱۰: زیگفرید کراکائر در کتاب خود به نام «از کالیگاری تا هیتلر: تاریخ روانشناسانه سینمای آلمان» به بررسی گرایشهای روانی و اجتماعی سینمای آلمان در فاصله بین دو جنگ جهانی میپردازد، وی معتقد است با وجود فیلمهایی مثل «مطب دکتر کالیگاری» و اقبال زیاد مردم نسبت به آنها، میشد ظهور یک دیکتاتوری در این کشور را پیشبینی کرد. البته بعدا نویسندگان دیگری به رد این نظریه کراکائر پرداختند، ولی پیشبینی ظهور هیتلر، همیشه به عنوان یکی از فرضیههای جدی هنگام بررسی فیلم «مطب دکتر کالیگاری» مورد توجه قرار گرفته است.
در سال ۲۰۰۵ یک بازسازی به همین نام از فیلم رابرت وینه صورت گرفته است. دیوید لی فیشر کارگردان آن است و چنگی به دل نمیزند، همان نسخه اصلی را ببینید بیشتر به نفعتان است.