کلاسیک ببینیم| دست انداختن کارمن
روزنامه هفت صبح، سینا بحیرایی| یک: پروسپر مریمه،از نویسندگان مطرح فرانسه در قرن نوزدهم است. مریمه یک رمان کوتاه بسیار مشهور دارد به نام «کارمن». این رمان جدا از اینکه در دنیای نمایش و ادبیات کلی معروف است، در جهان سینما هم هواداران زیادی دارد و بارها مورد اقتباس قرار گرفته است. سیسیل ب. دومیل در سال ۱۹۱۵ اقتباسی از این داستان ترتیب داد. در همان سال چاپلین که فیلم دومیل را دیده بود و از آن خیلی خوشش آمده بود، تصمیم گرفت هجویهای بر آن بسازد. نتیجه آن فیلمی شد به نام «دست انداختن کارمن» که در سال ۱۹۱۵ اکران شد.
* دو: فیلم داستان دختری کولی به نام کارمن (ادنا پرویانس) است که تلاش میکند دان هوسیری (چارلی چاپلین)، یکی از افسران ارتش اسپانیا در ورودی شهر سویا را فریب دهد تا بتواند خانواده و آشنایانش را از شهر بگذراند. کل فیلم داستان اغواگریهای کارمن و شیفته و شیدایی دان هوسیری است که منجر به اتفاقات بامزه زیادی میشود.
* سه: چاپلین کارنامه پر و پیمان و سنگینی دارد، با کلی شاهکار عالی ولی «دست انداختن کارمن» جایی در این کارنامه ندارد و معمولا نادیده گرفته میشود. نادیده گرفته شدن این فیلم دو دلیل مهم دارد؛ دلیل اول اقتباسی بودن آن است. چاپلین خیلی اهل اقتباس کردن نبود، او ایدههای خاص خودش را داشت و هنرمندانه آنها را بسط میداد. به نظر میآید رمان کوتاه مریمه تا حدی او را محدود کرده است. اگرچه صحنههای بامزه زیادی در فیلم وجود دارد ولی نمیتوان آن نبوغ و اصالت فیلمهایی همچون «روشناییهای شهر»، «عصر جدید» یا «جویندگان طلا» را در آن مشاهده کرد.
* چهار: چاپلین در این فیلم آن آزادی و فراغ بال فیلمهای دیگر خود را ندارد. با وجود اینکه «دست انداختن کارمن» یک هجویه است ولی باز هم چاپلین شدیدا تلاش کرده به نسخه اصلی وفادار بماند. شاید این رویکرد وفادارانه باعث شده که در این فیلم دیگر خبری از صحنههایی ماندگار و تماشایی مثل صحنه پوتین خوردن در «جویندگان طلا» یا صحنه کارخانه در «عصر جدید» نباشد.
* پنج: اما اگر «دست انداختن کارمن» آنطور که باید فیلم درجه یکی نیست، تنها بخشی از تقصیر را باید گردن خود چارلی چاپلین انداخت. یک اتفاق حاشیهای دیگر برای فیلم افتاد که خود چاپلین واقعا نقشی در آن نداشت. چاپلین این فیلم را زیر نظر استودیو فیلمسازی اسنی ساخت. چهار ماه بعد از ساخت فیلم، قرارداد او با این استودیو به پایان رسید. استودیو اسنی هم به محض جدایی چاپلین، در یک اقدام عجیب فیلم را زیر تیغ تدوین مجدد برد و کلی صحنه تازه به آن اضافه کرد که اصلا چاپلین نقشی در ساخت آنها نداشت. نتیجه فیلمی شد که نه تنها طولانیتر از نسخه مدنظر چاپلین بود، بلکه بسیار نامنسجم و بیقاعده به نظر میرسید و به سختی میشد نشانههایی از سینمای چاپلین در آن پیدا کرد.
* شش: تد اکودا، منتقد فیلم و مورخ سینمایی معتقد است نسخه تدوین شده خود چاپلین از «دست انداختن کارمن» یکی از بهترین آثار اوست و برعکس، نسخه تدوین شده استودیو اسنی را میتوان بدترین فیلم کارنامه او در نظر گرفت. چند دهه بعد، دیوید شپرد که نقش زیادی در حفظ آثار کلاسیک ایفا کرده است، با تلاش فراوان همان نسخه مدنظر چاپلین را دوباره تدوین کرد، نسخهای که در سال ۱۹۹۹ منتشر شد.
درست است که فیلم چاپلین بالاخره نجات پیدا کرد و در تاریخ سینما حفظ شد ولی در هر صورت استودیو اسنی با این کار خود ضربه زیادی به اعتبار چاپلین وارد کرد و کیفیت کار او را زیر سوال برد اما همانطور که بالاتر هم اشاره شد، حتی در همان نسخه چاپلین هم نمیتوان کیفیتی در حد دیگر آثار او پیدا کرد. در بعضی از صحنههای فیلم اصلا چاپلین حضور ندارد و بار کمدی روی دوش بقیه بازیگران است. چیزی که در سینمای او خیلی کم دیده میشود.
* هفت: شاید این تصور به وجود بیاید که این تصمیمگیریهای خودسرانه استودیوها تنها مربوط به سینمای کلاسیک هستند و در سینمای امروز جایی ندارند ولی متاسفانه در سینمای امروز هم ساختار استودیویی هالیوود همچنان پابرجاست و همچنان در بخشهای زیادی از فرآیند ساخت یک فیلم دخالت میکنند. نمونه تازهاش همان ماجراها و حاشیههای معروف «خیزش اسکایواکر»، آخرین فیلم از مجموعه «جنگ ستارگان» بود. در آن فیلم هم کتلین کندی، تهیهکننده پروژه، کلی در روند ساخت فیلم دخالت کرد و به صحبتها و ایدههای جی. جی. آبرامز، کارگردان فیلم، توجهی نکرد. نتیجه هم ساخت فیلمی شد که از نظر امتیاز منتقدان و فیلمبینها بسیار ضعیف عمل کرد و یکی از بدترین فیلمهای کل مجموعه «جنگ ستارگان» شد.
وقتی به سازوکار استودیویی و سفتوسخت هالیوود در طول تاریخش پی میبریم، اتفاقا متوجه میشویم که هنرمندانی چون چارلی چاپلین چه کار بزرگی انجام دادهاند. آنها با نبوغ و استعداد خود موفق شدند که دیوارهای نامرئی این استودیوها را درهم بشکنند و دقیقا همان فیلمهایی را بسازند که مدنظرشان بود. رنگی تازه به سینمای قانونمند و سازمانیافته استودیویی بدهند، بدون اینکه تن به خواستههای آنها بدهند. نتیجه این جسارت آنها هم اضافه شدن کلی شاهکار تماشایی به تاریخ سینما بود که بعد از چندین دهه، همچنان باارزش و ستودنی هستند.