کدام کمیته اخلاق؟ کدام انضباط؟ کدام حقوقدان؟
روزنامه هفت صبح | یک: یادم است دانشجو بودم و این محفظه روغن موزه هنرهای معاصر به شدت روی اعصابم بود. سطح صاف و بیحرکتش وسوسهام میکرد که انگشتم را به سطحش بزنم ولی خب قاعدتا متوجه بودم که کار زشتی است و نباید به یک اثر هنری دست زد. بالاخره یک بار دل به دریا زدم از کنار طنابها و موانع گذشتم و داشتم روی محفظه روغن خم میشدم که خوشبختانه چهار پنج صدا از نقاط مختلف موزه و طبقات بالا بلند شد و کلههای تهدیدکننده به من خیره شد که چی کار داری میکنی؟
قاعدتا به سرعت عقبنشینی کردم و با لبخندی زورکی برلب به منطقه امن بازگشتم. راستش من هم از فلسفه این اثر سر در نمیآوردم اما به هرحال تاثیرش در کف موزه هنرهای معاصر رعبآور و قدرتمند بوده و راستش حادثه افتادن چند ثانیهای یاسر خاسب درون ظرف روغن احساس نوعی بیاحترامی را به من متبادر کرد. دستاندازی به نوعی وقار خاموش و کهنسال در کف موزه. در مجموع احساس خوبی در این مورد ندارم اما شاید دارم مته به خشخاش میگذارم.
دو: استقلال فعلی چه مورد پشتیبانی حاکمیتی قرار گرفته باشد و چه داورها ملاحظهاش را کرده باشند و چه منابع مالی خاصی برای تقویتش در نظر گرفته باشند تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد نمیکند.با یک استقلال قوی و کم فراز و نشیب روبهروییم که شاید مثل تیم استراماچونی زیبا بازی نمیکند و مثل تیم جوان منصوریان با طراوت و غافلگیرکننده نیست اما تیمی قدرتمند،مستحکم و منظم است که راه برنده شدن را یافته است.
آنها بهترین تیم فعلی ایران هستند بی بروبرگرد این تعریفها را از استقلال کردیم اما این را هم بگوییم که سکوت کمیته انضباطی در مقابل حرکات زشت و سطح پایین فرهاد مجیدی در بازی با گلگهر مصداق عدم صلاحیت لازم در میان اعضای این کمیته است که درک نکردهاند در مقابل چنین لحظهای و چنین صحنهای وظیفه دارند واکنش صریح و دقیق انجام دهند و از خراشیدگی ذهن و روح افکار عمومی جلوگیری کنند.
دوستانی که جملات تبلیغی فلان کارخانه لبنیاتی را در نیمههای شب با سلاست و بلاغت بر زبان میآورند (عجیبترین شیوه تبلیغات در یک برنامه پربیننده در یک شبکه رسمی حاکمیتی که آدم را مستقیما یاد برنامههای شب خیز میاندازد) کاش کمی هم در این مواردی که قانونا باید مداخله کنند احساس نیاز و تعهد میکردند.