کاپیتان محبوب من | ستارههای بیرون زمین
روزنامه هفت صبح، رضا فراهانی | یک: وفادار بودن وظیفه یک فوتبالیست نیست اما حتما یک فضیلت اخلاقی است که در میان هجوم پول و توجه و رسانه به مستطیل سبز دیگر بر چندانی از آن نیست،اما ما که فوتبال را قبل از تبدیل شدن به صنعت و بازیکنان را قبل از تبدیل شدن به کالا شناختهایم هنوز میتوانیم نمونههای کم نقصی از وفاداران مستطیل سبز معرفی کنیم.معرفی پائولو مالدینی به عنوان بهترین کاپیتان همه تاریخ نباید خیلی سخت و دور از ذهن باشد،کمتر وجدان بیداری مالدینی را میشناسد و این عنوان خیالی را به فوتبالیست دیگری میدهد.
مالدینیِ سختکوش در مرکز و سمت چپ دفاع بود و وقتی پا به زمین میگذاشت انرژیاش میرفت توی چمن و پخش میشد بین همه همتیمیها،انگار زیر زمین لولهکشی باشد که منبعش در قلب مالدینی و سر تمام لولهها در ساق بازیکنان باشد و همین بود که مالدینی توانست دوبار چمپیونز لیگ را بالای سر ببرد و به تعداد بسیاری جام و فخر و برتری برای سرزمین میلان به ارمغان بیاورد.
دو: استقلال حالا سالهاست کاپیتانی ملی ندارد که در زمین کنار فوتبالیستها،بلکه در بیرون زمین در کنار هواداران است و البته از فرصت محبوبیتش برای در کنار مردم بودن استفاده کرده.او هم می توانست زیر پیراهنیاش را منقش به پیامهای دلبرانه سیاسی کند و لوح و تقدیرنامه دشت کند اما در عوض از دخترآبی گفت،از کولبرها نوشت،همدرد داغداران فصلیِ این سرزمین شد و در ازای آن پیراهن تیم ملی را از دست داد.
وریا بیشتر از آنکه در زمین ستاره باشد بیرون زمین ستاره است و در دورهای که فوتبالیستها همبرگر خوردنشان را استوری میکنند و برای عکس گرفتن با سیاسیون رقابت پنهان دارند وریا از حاشیه به این تنگ نظری میخندد.البته همین محبوبیت زیاد باعث شده جریانی از درون باشگاه برای تخریب او همنوا شوند،ارتش پنهانی که دلش میخواهد استقلال خانه یک نفر باشد،تلاش میکند وریا را از صحنه خارج کند تا قلمروی وسیعتری را در اختیار داشته باشد،غم انگیز است که تا حدودی هم موفق بوده.به هر رو وریا خارج از این تعریف و تمجید و آن تخریب و انکارها کاپیتان جاودانهای در تاریخ باشگاه استقلال است.