مستندی جنجالی برای قضاوت درباره مرحوم هاشمی
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی | میانه روزهای تلخ آبان سال گذشته بود که در همین صفحه روایتی داشتیم از نخستین شورشهای معیشتی در ایران در دهه هفتاد. روایتی از اعتراضات در دوره هاشمی رفسنجانی در شیراز، مشهد و اسلامشهر. در آن صفحه البته، یادداشتی هم داشتیم از مصطفی شوقی، کارگردان مستندی که فیلمی در این زمینه ساخته است، به نام «شورش علیه سازندگی». مستندی که اکران آن در سال گذشته با موانعی روبهرو شد و حالا در شرایط خاص این روزها، در «فیلیمو» اکران شده است.
*** روایتی منطبق بر خط سیر زمانی
مسیر این مستند از سال ۱۳۶۷ آغاز میشود و هاشمی رفسنجانی را بهعنوان معمار صلح یا همان آتشبس بین ایران و عراق معرفی میکند. بعد از آن بهسرعت از حادثه وفات امام خمینی و رهبری آیتالله خامنهای گذر میشود و وارد دولت هاشمی رفسنجانی میشویم و بعد از آن هم سیر زمانی تا پایان دولت هاشمی یعنی سال ۱۳۷۶ ادامه پیدا میکند.
*** تصاویر گمشده دهه هفتاد
ایران در دوران هاشمی رفسنجانی یک ایران گمشده از نظر تصویری است. نبود مطبوعات فراوان در کنار نبود اینترنت آن را به یک دوران تاریک تبدیل کرده است که این روزها کمتر تصویری از آن در دسترس است. از این نظر، این مستند با چرخی که ظاهرا در آرشیو صداوسیما زده، یک گنجینه است. تصاویر نابی مثل آن کنایه هاشمی در مجلس در مورد اینکه بالاخره او را از مجلس بیرون کردند یا بازدید هاشمی از کارخانه سکه طلا در همان ابتدای مستند بهشدت جالب توجه است.
*** دوری از اقتصاد و وفاداری به داستان
با اینکه تصاویر بهشدت جالب است ولی این انتقاد به مستند وارد است که چرا در بیان نقطه آغاز حرکت هاشمی رفسنجانی کوتاهی کرده است. مستند صرفا به همین نکته بسنده کرده که خسارات جنگ تحمیلی حدود هزارمیلیارد دلار بوده است در صورتی که میشد شاخصهای دیگری از آن دوران را نیز در معرض دید مخاطب قرار داد تا مشخص شود که اولا جنگ چرا به پایان رسید و ثانیا هاشمی رفسنجانی اقتصاد کشور را از کجا به کجا رساند. این البته باعث نمیشود که انصاف سازندگان زیر سوال برود. آنها اوضاع اقتصادی کشور را تا نیمه اول دولت هاشمی بسیار مناسب توصیف و بعد از آن هم روایت بحران را با عینکی تقریبا بیطرف روایت میکنند.
*** مصاحبه با کارگزاران و منتقدان ارشد
تهیهکنندگان لابد برای تهیه این مستند زحمت زیادی کشیدند چراکه از وزرا و کارگزاران آن دوران افرادی مانند آل اسحاق و الویری، از میان منتقدان افرادی مثل مومنی و توکلی و از میان اعضای خانواده افرادی مثل محمد هاشمی و محسن هاشمی را پای کار آوردند و از آنها مصاحبه گرفتند. مصاحبههایی که در آن نکته جالب توجه عنصر اعتدال است.
اعتدالی که در زمان حیات هاشمی نه در میان نزدیکان او و نه در میان منتقدانش وجود نداشت اما حالا هم منتقدان آن دوران تلاش میکنند انتقادات خود را با احتیاط بیشتری مطرح کنند و هم کارگزاران هاشمی، از زیر سایه او درآمده و انتقاداتی را به او وارد میکنند. با این حال نکته جالب توجه این است که خانواده هاشمی همچنان، همان حس پرستش را نسبت به او حفظ کردهاند و نه محمد هاشمی و نه محسن هاشمی، هیچ انتقادی به پدر وارد نمیکنند یا هیچ انتقادی را دست کم در قاب این مستند وارد نمیدانند.
*** حذف یک گروه منتقد
البته نکته جالب توجه در این فیلم از لحاظ انتقادی این است که یک گروه منتقد هاشمی در آن تقریبا بهطور کلی نادیده گرفته شده. این گروه حلقه چپها یا اصلاحطلبان کنونی هستند که در آن دوران در قالب روزنامه سلام به سردبیری عباس عبدی و مدیرمسئولی موسوی خوئینیها، تندترین انتقادات را بهخصوص از حیث اقتصادی به دولت وارد میکرد و دیگری حلقه ملیمذهبیها هستند که حتی در آن روزها بهدلیل انتقادات خود بازداشت هم شدند. با اینهمه ممکن است استدلال سازندگان این فیلم آن باشد که برای پرهیز از پرداختن به سیاست و پرداخت صرف به اقتصاد، از این حواشی دوری کردند.
*** نخستین روایت از شورش
مستند از این نظر اثر جالب توجهی است که نخستین روایت تصویری از شورش مشهد است. این روایت با مقداری عکس که برای اولینبار منتشر میشود و حتی کروکی نقاط آسیبدیده در شهر مشهد و البته با روایت محمدحسین جعفریان که خود ساکن کوی طلاب مشهد بوده است، جذاب میشود. تا به حال ما تصور میکردیم که کشتهشدگان کوی طلاب مشهد در برخورد با نیروهای امنیتی کشته شدند اما حالا متوجه میشویم که یک زن و بچه در یکی از ساختمانهایی که شهرداری قصد تخریب آن را داشت، زیر آوار باقی میمانند.
همچنین میفهمیم که علی جنتی، استاندار وقت خراسان در تلویزیون حاضر شده و با بغض از مردم میخواهد که به اموال عمومی آسیبی وارد نکنند. جعفریان بیپروا حرف میزند و بهطور صریح میگوید که مشهد سهروز دست هیچکس نبوده است و این روایت غیررسمی در کنار روایت رسمی علی جنتی و نیز ترقی که در آن دوران، مسئول کمیته امداد خراسان بوده است، همهچیز را جذاب میکند.
با اینحال عجیب است که چنین روایتی در مورد شورش اسلامشهر صورت نگرفته است و در آن صرفا عکسی از آن تاریخ را میبینیم. کارگردان البته بهخوبی به آرشیو مراجعه کرده و مقالاتی را در این خصوص منتشر کرده که همزمان نشاندهنده جو بسیار امنیتی در آن روزگار و در این خصوص بوده است اما در عین حال بهتر بود که مشاهدهای میدانی نیز میداشت. ضمن اینکه او عملا برخی از شورشها، مثل اراک یا شیراز را هم نادیده گرفته است.
*** لحظه ناب قضاوت
در نیمه پایانی فیلم، چرخش اقتصادی هاشمی نمایش داده میشود اما بار فیلم بیشتر روی دوش ماست. ما بهعنوان مخاطب که حالا باید قضاوت کنیم که آیا عملکرد اقتصادی هاشمی رفسنجانی درست بوده است یا نه. این قضاوت، آسان نیست. تابهحال هرچه در مورد هاشمی قضاوت میشده است، قضاوتهای بسیط بوده.
قضاوتهای مبتنیبر اینکه شایعات در مورد ثروت نجومی او را باور کنید یا نه یا اینکه در حوادث سال ۱۳۸۸، دلتان با کدام طرف باشد. این قضاوت اما به این سادگی نیست. قضاوت در مورد مردی که کشوری جنگزده با اقتصادی تقریبا ویران را بهدست گرفته است و حالا باید آن را به توسعه برساند. در این راه، آیا جراحیهای اقتصادی نظیر سیاست تعدیل اقتصادی که هاشمی بهراه انداخت، بهترین نسخه است؟
اینجاست که آدمی در جایگاه قضاوت قرار میگیرد و این قضاوت چندان هم ساده نیست کما اینکه شورش علیه سازندگی نیز در نهایت به قضاوتی نمیرسد، یا بهتر است بگوییم قضاوت پایانی خود را با قرض گرفتن از قاب منحصربهفردی از یک مستند دیگر در مورد هاشمی یعنی «یک روز با رئیسجمهور» که در دهه هفتاد ساخته شده، به پایان میبرد که در آن هاشمی خطاب به دوربین میگوید: «قضاوت شما را قبول ندارم».