ژانگولربازی موتورسواران آماتور در شادآباد و یافتآباد
روزنامه هفت صبح، نگین باقری| جمعهها صبح تماشاچیهای محله شادآباد و یافتآباد در بلوار بهار جمع میشوند تا شاهد نمایش عجیبی در تهران باشند. خانوادگی یا مجردی با یک کیسه تخمه و گوشیبهدست میایستند تا از ژانگولربازی و حرکات نمایشی موتورسواران فیلمبرداری کنند.
بلوار بهار محله شادآباد اگرچه هیچ شباهتی به پیست موتورسواری ندارد، اما از چندسال پیش تبدیل به یک پیست موتورسواری شده است؛ پاتوقی برای قرار تکچرخسواران ۱۳ تا ۵۵ ساله، عاشق موتور و مهمتر از آن شیفته تکچرخ زدن. البته چندسال است که به ندرت سروکله دختران موتورسوار هم بینشان پیدا شده که ویراژ میدهند و قدرتنمایی میکنند.
تکچرخسوارهای تهران پاتوقهای خودشان را دارند. یکی نزدیک کارخانه ارج، دیگری بلوار شادآباد و یکی هم چند محله پایینتر از آن. داستان تکچرخسواری در ایران از دهه ۵۰ شمسی در محله گیشا و دقیقا همانجایی که امروز برج میلاد قرار دارد شروع شده است. سال ۱۳۷۰ موتورسواران پاتوقشان را به سمت ورودی شرقی استادیوم تغییر میدهند و تا سال ۱۳۸۴ همانجا میمانند. هروقت دربی برگزار میشد، آنها هم آنجا غوغا میکردند تا بقیه بهشان توجه کنند.
اما خود بازی ترافیک شهر را زیاد میکرد، بهخاطر همین هم پلیس آنها را به سمت جاده ارج میفرستاد که بهخاطر قرار داشتن کارخانه قدیمی ارج در آن به این اسم معروف شد. هنوز هم دو یا سه هفته یکبار بعضی از آنها عصر جمعه در پیست ارج، در غرب استادیوم آزادی جمع میشوند. اما از سال ۱۳۹۲ دیگر کاملا قرارهایشان را در بلوار شادآباد برگزار میکنند.
میگویند هر سال هم تعدادشان نسبت به پارسال زیادتر شده است. گاهی پلیس دنبالشان میکند، گاهی هم تصادف میکنند و گاهی کشته میدهند. مثلا امسال یک کشته دادهاند که با توجه به خطری که میکنند، اتفاق عجیبی هم نبوده است.
روزهای جمعه موتورسواران حرکتهای ژانگولربازیشان را برای تماشاچیها درمیآورند و گاهی تشویق میشوند. از بین آنها هیچکدام هم کلاه ایمنی سر نکرده است. چرا؟ خب اگر این کار را بکنند دیگر دستشان برای انجام حرکتهای محیرالعقول بسته میشود.
*** گفتوگو با تکچرخسوار حرفهای
* چندسالتان است؟
۲۹ سال.
* چندساله بودید که تکچرخسواری را یاد گرفتید؟ اصلا چه شد که از این کار خوشتان آمد؟
۱۵ ساله بودم که موتور خریدم. همیشه میآمدم پیست و به موتورها نگاه میکردم و از حرکاتشان یاد میگرفتم.
* آدمهایی که تکچرخ میزنند چه کارهایی میکنند که بین شما معروف میشوند؟
آنهایی که اسم در میکنند بدون ترمز یا اینکه با تعادل تکچرخ میزنند؛ یعنی با پا ترمز را نمیگیرند. پاهایشان را میگذارند روی گلگیر یا فرمان و با این کارها بیشتر توی چشم میروند. هر کسی که مدل بیشتری بزند بیشتر توی چشم میآید و در خاطرهها میماند.
* چرا بیشتر نوجوانها عاشق تکچرخسواری میشوند؟
این کار یک دوره اوج دارد. سه، چهار سال آدم توی اوج میماند. نوجوانها سمت آن میآیند، چون تمرکز بالا میخواهد. هرچه وزن میرود بالا، کار هم سختتر میشود. الان من ۹۰ کیلو شدهام، اما آن روزها ۶۰ کیلو بودم. نوجوانها سبکتر هستند. تفریح کمهزینهای است. دو لیتر بنزین میزنی و همه نگاهت میکنند. برای هر تفریح دیگری باید خدا تومان خرج کنیم.
* آسیبی هم دیدهاید؟
سال ۱۳۹۵ تصادف کردم و الان دست راستم توی پلاتین است. البته هنوز هم تکچرخ میزنم، اما خب دیگر کلاه ایمنی میگذارم. فکر نکنید فقط من اینطوری هستم؛ از من بدتر هم پیدا میکنید. کسی را میشناسم که نصف بدنش توی پلاتین است و هنوز به عشق موتور و تکچرخ جمعهها میآید پیست.
* توی این تفریح دوستی را از دست دادهاید؟
خیلی. بیشتر تهدید این تفریح شکستگی دست و پاست، اما رفقای زیادی داشتم که مردهاند. پیست شادآباد خیلی غیراستاندارد است. جلوی چشمم تا به حال چهار، پنج نفر مردهاند. گاهی ماشین از روبهرو آمده و شاخبهشاخ شدهاند یا اینکه موتور مستقیم رفته توی شکم تماشاچی و طرف را درجا کشته است.
* از کی دخترها هم به این پاتوق اضافه شدند؟
از دو، سه سال پیش. بیشتر آنها ۱۴، ۱۵ ساله هستند و اغلب پشت ترک موتور مینشینند. دختران موتورسوار بیشتر داخل پیستها تمرین میکنند.
*** مهارتهای یک تکچرخزن
بچههای تکچرخسوار شادآباد و ارج میخواهند تا ته خط بروند. ته خط موتورسواری کجاست؟ آنجا که روی دو دست روی موتور بایستند، بچرخند، تکچرخ که میزنند، دستشان را از فرمان جدا کنند، گاز بدهند و طوری روی ترک بنشینند که انگار آمدهاند کافه یک فنجان قهوه بخورند. یکی از آنها میگوید که اصلا به همین مهارتهاست که فردی بینشان اسم در میکند.
مثلا میتوانسته دو پا بالا، دو پا و یک دست بالا و پا روی گلگیر تکچرخ بزند. استادهای قدیمیشان هم این روزها بازنشسته شدهاند و گاهی فقط به عنوان تماشاچی سر و کلهشان پیدا میشود.
برای آنها موتورسواری دولا دولا نمیشود. هم خطر میکنند و هم غیرقانونی ویراژ میدهند اما وسط روز، توی شهر و بدون مخفیکاری.
یکی از تماشاچیهای آنها میگوید که بچههای پیست ارج معمولا موتورهای بهتر و گرانتری سوار میشوند: «حداقل قیمت هر موتورشان ۲۰۰ میلیون است اما موتور یک تا دو میلیاردی هم توی این پیست وجود داشته است. یک جورهایی شیکپوشهای بالا شهری بیشتر اینجا میآیند اما بچههای کمدرآمد بی شتر سمت بلوار بهار شادآباد اجرا میکنند.»