چه کسی محمدرضا پهلوی را کشت؟
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | احمدعلی مسعود انصاری از عجیبترین چهرههای دربار پهلوی بود.متولد ۱۳۲۸ که در دهه ۵۰ و۶۰ شمسی بسیار نزدیک به محمدرضا و فرح بود و در عین حال کسی که بهراحتی به ایران سفر میکند و در یک دهه گذشته دوبار در خبرگزاری فارس ظاهر شده و مصاحبه کرده است. احمدعلی پسرخاله فرح (و در واقع پسر دخترخاله) بود و از همان نوجوانی تحت حمایت فرح قرار گرفت که ۱۰سالی از او بزرگتر بود.
او به عنوان یک فرد درستکار با عقاید نیمه مذهبی در دربار و اطراف دربار مشهور شد.چیزی معادل فردوست در این سمت دربار.دکترای اقتصاد از آمریکا داشت و پنج سالی هم در محیطهای دانشجویی ایران بهخصوص در دانشگاه ملی مسئولیتهایی داشت اما در دهه ۵۰ به کارهای اقتصادی در بخشخصوصی و نیمهخصوصی روی آورد و بهخصوص در شهرک چشمه سرمایهگذاری کرد.او در بهمن ۵۷ با سرمایهای در حدود ۵۰۰هزار دلار از کشور خارج شد و به خانواده پهلوی پیوست.
داستانهای او از ماجراهای قبل از انقلاب خودش داستانی بسیار طولانی است و روایتهای دست اولش اما ماجراهای مهم برای احمدعلی در سالیان پس از انقلاب رخ داد.پس از مرگ محمدرضا پهلوی،پسرش یعنی رضا پهلوی در جستوجوی درآمد بیشتر با احمدعلی تماس میگیرد.احمدعلی هم پیشنهاد یک نوع مشارکت اقتصادی را میدهد.
ایجاد یک نوع صندوق سرمایهگذاری که با آن خریدوفروش سهام و مستغلات انجام دهند.پس از یکی دو سال موفقیت این پروژه بقیه درباریهای مهاجر هم سرمایهشان را به این صندوق سپردند.با سود تضمین شده ۱۲درصد.در واقع احمدعلی مسعود انصاری مدیر مالی خانواده پهلوی شده بود.حتی فرح هم سرمایهاش را به این صندوق واریز کرده بود.اما در اواخر دهه ۸۰بحرانهای مالی شروع شد.سقوط قیمت نفت و دلار صندوق را دچار بحران کرد.
سرمایهگذارهای جزء خواستار پولهای خود شدند.در این میان رضا پهلوی با وکیل خود سراغ اعتبارات صندوق در یک بانک سوئیسی رفتند و با اقامه دعوی علیه احمدعلی پولهای صندوق را به نفع خود ضبط کردند و سرمایهگذاران خرد را به جان او انداختند.این منجر به یک مجادله حقوقی بسیار طولانی شد که در نهایت مسعود انصاری به خاطر هزینههای سرسامآور دادرسیهای حقوقی در دادگاههای آمریکا از این مجادله دست کشید.
فرح دیبا هم به شدت از پسرش حمایت کرد چراکه از وقایع پیش از انقلاب کینه پسرخالهاش را به دل داشت.مشهور است که روابط فرح و فریدون جوادی از دوستان دوره جوانیاش،کمی بالا گرفته بود و از رفاقت خارج شده بود و احمدعلی ماجرا را به فریده دیبا خبر میدهد و فریده دیبا هم دخترش را توبیخ میکند.این ماجرا به بریده شدن پای مسعود انصاری از مهمانیهای دربار ختم میشود.
دلخوری احمدعلی از رضا پهلوی را از این حکایت کوچک میشود دریافت کرد:«رضا ماهی ۱۰۰هزار دلار خرج خانهاش بود ولی میگفت آشپزش باید براى ناهار خودش از خانه ساندویچ بیاورد و من و احمد اویسى ماهها با او بحث کردیم تا آخر توانستیم او را متقاعد کنیم که این نوع طرز فکر و رفتار درست نیست.»
جالب اینکه مسعود انصاری در سال ۱۳۷۰ به ایران برگشت و توانست املاک و سرمایههای مصادره شدهاش را احیا کند! اما جنجال بزرگ مسعود انصاری ادعای دست داشتن فرح در مرگ محمدرضا بوده.ماجرا از این قرار است که او میگوید وخامت ناگهانی حال محمدرضا در قاهره به خاطر توطئه پیچیده فرح بوده با شیمی درمانیهای سنگین و آب معدنیهای مشکوک پلمب شده!
طبق این ادعا،راکفلر دوست سرمایهدار محمدرضا و همینطور هوشنگ انصاری به شدت به وخامت حال محمدرضا مشکوک بودند و به احمدعلی متوسل شدند تا گروهی پزشک معتمد را به بالین محمدرضا ببرند اما از قرار فرح ممانعت کرده است!فرح به دو پزشک فرانسوی اعتماد داشته و شیمی درمانی را طبق نظر آنها پیش برده است که دست آخر به مرگ محمدرضا ختم میشود.
مسعود انصاری این فرضیه را پیش میکشد که مرگ سریع محمدرضا با طرح و نقشه سیا و تایید کارتر و با معاونت فرح انجام شده چراکه حضور محمدرضا حل پرونده گروگانهای آمریکایی در تهران را دچار مشکل ساخته بود! البته مشارکت مالی مسعود انصاری با رضا پهلوی و فرح بعد از این حوادث رخ داد و انگار آن موقع خیلی مسعود انصاری را آزار نمیداده است. احمدعلی مسعود انصاری در حال حاضر ۷۱ساله است و در میان تهران و اروپا زندگی خود را میگذراند.