چرا مارادونا را بهترین بازیکن تاریخ فوتبال میدانیم؟
روزنامه هفت صبح، کمال بردبار | بعضیها را هیچوقت از نزدیک ندیدهای و مدیونشان هستی. میدانم الان گره در ابرو میاندازید که ای بابا با این کارنامه اخلاقی و فلان و فلان. اما این مارادونا برای ما، برای بسیاری از همنسلهای ما چیزی بود که فوتبال را از ورزش مودبانه انگلیسیمآبانه به جنگ مرگ و زندگی بدل میساخت. نه فقط بهخاطر نبوغی که او در بازی ظاهر میکرد. نه. نبوغ او را پله و کرویف و البته مسی هم داشتند و دارند. نه. مارادونا نمایشی از جنگیدن بود. از تلاش و احساس مسئولیت. بازیهای او حتی در سنین بسیار پایین نشانگر مردی بود که میگفت نترسید، همه بار تیم را روی دوش من بگذارید. به من اعتماد کنید. من برایتان حمل میکنم.
او روح یاغی فوتبال بود. یک حس دراماتیک و تراژیک که او را به چهره موردعلاقه امیر کوستوریتسا و پائولو سورنتینو و عاطف یاکین بدل کرد. این حس خودویرانگراش در تضاد با ستارههای خوشپوش لیبرالمسلک مثل پلاتینی و پله و بکن باوئر و مسی و رونالدو او را در جایگاه متفاوتی قرار میدهد. جایی که میلیونها طرفدار فقیر فوتبال در آرژانتین و جزیره سیسیل و هند و ایران و آفریقا او را ستایش میکردند. او فوتبال را برای دورهای کوتاه به یک نمایش طغیانگر بدل کرد. دارم از قبل از دوران مسی و رونالدو حرف میزنم و خطونشان کشیدنهای نمایشی زلاتان.
او چهارشنبه مرد. اینجا برایتان میگویم که چرا مارادونا با همهکس برای من فرق میکرد: سال ۱۳۶۱٫ در یک شب گرم خردادماه تلویزیون ایران بازی افتتاحیه جام جهانی ۱۹۸۲ را مستقیم پخش میکند. تا این بازی، تنها بازی مستقیمی که دیدهایم فینال باشگاههای اروپا در سال قبل بود. وقتی که لیورپول با تکگل آلن کندی، دفاع چپ خود رئال مادرید را شکست داده و برای سومینبار قهرمان اروپا شده بود. حالا ملاقات آرژانتین و بلژیک برای ما ضیافتی است.
حواسمان به یک اعجوبه ۲۱ ساله در میانه میدان است. نامش دیهگو مارادوناست، دربارهاش حرف زیاد است، اما آن بازی را بلژیکیها به سادگی و با گل مشکوک به آفساید اریک واندنبرگ میبرند. مارادونای واقعی را در بازی بعدی دیدیم. وقتی آرژانتین ۴ بر یک مجارستان را در هم کوبید و مارادونا دوتا گل قشنگ زد. آنها به همراه بلژیک به دور بعد میروند و در گروه مرگ گرفتار میشوند.
در کنار ایتالیا و برزیل. بازی آرژانتین و ایتالیا از آن بازیهایی است که میتواند به عنوان فهم کار دشوار مهاجمان در دهه ۸۰ مورد مطالعه قرار گیرد. در این بازی جنتیله تا آنجا که میتواند مارادونا را میزند. شاید ۱۰ بار و فقط یک اخطار میگیرد. مارادونا باور نمیکند. تا به حال مدافع ایتالیایی را تجربه نکرده و در این بازی با یکی از خشنترین بازیکنان تاریخ فوتبال دستوپنجه نرم میکند و در سستی حیرتانگیز داورها بازی را ۲ بر یک واگذار میکنند.
جام جهانی همینجا برای آرژانتین تمام میشود. در بازی بعدیشان با برزیل جادویی تله سانتانا هم کارها خوب پیش نمیرود. آنها هجومیتر بازی میکنند، اما همدستی زیکو، سوکراتس، فالکائو و ادر سهبار دروازه آرژانتینیها را باز میکند. یک شوت آزاد حیرتانگیز از مارادونا هم روی تیر دروازه فرود میآید تا جوجهاردک زشت آرژانتینی جام را با تلخی و تحمل سه شکست ترک کند. او به بارسلونا میرود و در لالیگا هم نمیتواند از شر خشونت مدافعان رها باشد.
دهه ۸۰ برای مهاجمان تکنیکی پابهتوپ دهه سیاه و ترسناکی بود. آنجا او هم به بازیکنی خشنتر و عصبیتر بدل میشود و دستآخر یک مدافع بیلبائو طوری او را میزند و پایش را میشکند که مارادونا را یکسال از فوتبال دور میکند. در جام جهانی ۸۶ مارادونا با تیمی به جام جهانی آمده که هیچ ستاره بزرگی ندارد. بوروچاگا در نانت فرانسه توپ میزند و والدانو یک مهاجم حرفهای مطمئن در رئال مادرید است و بقیه ؟روگری، باتیستا، پمپیدو و… اما مارادونا شگفتانگیز است.
این بهترین فرم یک بازیکن در یک تورنمنت فشرده است. او در طی جام جهانی ۵ گل میزند و ۵ پاس گل میدهد و ۱۰ موقعیت عالی دیگر برای همبازیهایش میآفریند که آنها قدرش را ندانستند. او در دو بازی مهم آرژانتین در یکچهارم نهایی و نیمهنهایی مقابل انگلیس و بلژیک هر چهار گل را میزند و تقریبا همه مراحل گلها را شخصا انجام میدهد. در بازی فینال به نظر میرسید مارادونا توسط ژرمنها مهار شده.
اما وقتی آلمان شکست ۲ بر صفر را به تساوی دیرهنگام ۲ بر ۲ بدل کرد و حریصانه برای زدن گل سوم هم پیش کشیده بود، فرصت برای مارادونا پیش آمد تا با یک پاس عمقی زیبا تیمش را در آستانه زدن گل سوم و قهرمانی جام جهانی قرار دهد. از سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۰ او در ناپولی توپ میزند؛ تیمی که ستارههای کمتری نسبت به یوونتوس و اینتر میلان و آث میلان در اختیار دارد.
چیرو فرارا در خط دفاع که معمولا به عنوان بازیکن ذخیره در تیم ملی ایتالیا بازی میکرد و اله مائو و کارهکا، دو بازیکن برزیلی. در ۷ فصل حضور در ناپولی در ۲۵۹ بازی ۱۱۵ گل زد و ۱۰۰ گل هم ساخت. یادتان باشد مارادونا برعکس مسی مجبور به نبرد یکنفره بود. او بود که بازیکنان متوسط کنار خود را به جلو میکشاند و برایشان موقعیت میساخت. او فرماندهی بود که خود را موظف میدانست برای موفقیت تیم خود همه کاری بکند.
او توانست ناپولی محروم و فقیر را جلوتر از غولهای شمال ایتالیا قهرمان این کشور کند و یک قهرمانی یوفا نیز برای ناپولیها به ارمغان بیاورد؛ افتخاراتی تکرارناشدنی. وقتی مارادونا با آرژانتین به جام جهانی ۱۹۹۰ پای گذاشت، معبود همه اهالی جزیره سیسیل ایتالیا بود. اولین ملاقات آنها با کامرون باز هم به یک فاجعه میانجامد. او را بیمحابا و به شکلی وقیحانه میزدند. با استوک، کله، آرنج، تعداد خطاهای روی او شگفتانگیز بود.
با یک شکست یک بر صفر مقابل کامرون همه کار مارادونا و یارانش را تمامشده میپنداشتند، اما آنها برگشتند. روسیه را ۲ بر صفر مغلوب کردند و با رومانی یک بر یک مساوی کردند و در یکهشتم نهایی مقابل برزیل موذی و حیلهگر آن دوره قرار گرفتند. کسی شانسی برای مارادونا و یارانش قائل نبود. برزیل کاملا حاکم میدان بود و سهبار هم تیر دروازه را به لرزه درآوردند تا اینکه مارادونا، این فرمانده متعهد که هرگز شکست را قبول نمیکرد، توپی را از میانه میدان برداشت و سه بازیکن برزیلی را دریبل زد و پاس حیرتانگیزی برای کانیگیا ارسال کرد. معجزه!
دو بازی بعدی آرژانتین وظیفه انجام معجزه به دروازهبان این تیم؛ یعنی گویگوچهآ محول شده بود. موفقیت او در مهار پنالتیها در بازی با یوگسلاوی و ایتالیا، آرژانتین و مارادونا را به فینال جام جهانی رساند؛ مقابل آلمان. اما آرژانتین آنقدر زخمی بود که بدون ۴ بازیکن اصلیاش که توسط داورها دواخطاره شده بودند مقابل آلمان ایستاد.
بدون کانیگیا، بهترین گلزنشان و سه بازیکن درجهیک دیگر. اما مارادونا مثل یک فرمانده دلیر تیم خود را به دندان گرفت و مقابل حریف صفآرایی کرد. پا عقب نگذاشتند و جنگیدند و در انتها با یک پنالتی مشکوک بازی را واگذار کردند. مارادونا به هنگام دریافت مدال نقره اشک میریخت. به پهنای صورت. این همان چیزی است که لئو مسی فاقد آن است. حس پرشور فرمانده بودن. جنگیدن و سازماندهی کردن. عقب نکشیدن و تعصب به خرج دادن…
شواهد بسیاری وجود دارد که مسی فوتبالیست بینظیری است، اما آرژانتینیها جلوتر از بقیه ملل دنیا معتقدند که نه. مسی بهترین بازیکن تاریخ نیست. آنها این عنوان را بیدریغ نثار مارادونا میکنند که یک دهه برای آنها غرور و افتخار و هیجان به دست آورد. میدانم که میخواهید پرونده کودکان نامشروع و اعتیاد به کوکائین و دوپینگ و حمله به خبرنگارها و سبک زندگی ناسالمش را وسط بکشید. مختارید. اما در نظر من مارادونا با فاصلهای بعید بهترین و تکرارناشدنیترین بازیکن تاریخ فوتبال باقی خواهد ماند.