کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۵۵۳۴۳
تاریخ خبر:

چرا داستان لهستانی‌ها دوباره داغ شده؟

روزنامه هفت صبح، فروغ فکری | «بیش از ۷۲ نفر در هر واگن. کف هر واگن سوراخی به‌عنوان توالت تعبیه شده بود و بر دیوارهای هر واگن، طبقاتی برای خوابیدن. ما دیدیم که قطار از مرز لهستان می‌گذرد و همگی با هم شروع به خواندن سرود ملی لهستان کردیم: لهستان هنوز نمرده است/ تا زمانی‌که زنده‌ایم/ آن‌گاه که بیگانه تصرفش کند/ با شمشیر آن را پس می‌گیریم…» این روایت دانوتا گرادوسیلکا، کشاورز‌زاده‌ای در یکی از شهرهای شرق لهستان و در فوریه ۱۹۴۰ است.

روزی که آنها به همراه چندین هزار نفر از لهستانی‌های دیگر از کشورشان رانده شدند. آن‌هم در کوران جنگ جهانی دوم و زمانی که لهستان به اشغال آلمان نازی درآمده بود اما هنوز روسیه شوروی وارد جنگ نشده بود. پس این مهاجران همین طور به سمت شرق رفتند و در فرار از جنگ که مدام به آنها نزدیک‌تر می‌شد هزاران کیلومتر در روسیه حرکت کردند تا بندر کراسنودسک در ساحل شرقی دریای خزر راندند. جایی در جمهوری ترکمنستان فعلی‌.

طی دو ماه، ۳۰ ‌هزار نظامی به همراه ۱۱ هزار زن و کودک با کشتی از بندر کراسنودسک به سمت بندر پهلوی حرکت کردند و البته عده دیگری هم از راه عشق‌آباد به مشهد رسیدند و درنهایت رقم مهاجران لهستانی را به ۱۲۰ هزار نفر رساندند. رقمی که برای جمعیت ۱۲ میلیونی ایران درآن دوران عدد قابل ملاحظه‌ای محسوب می‌شد. ایران آن سال‌ها هم هرچند درگیر جنگ جهانی دوم و در اشغال متفقین بود، اما لهستانی‌ها را در خود جای داد و حالا هشتاد سال از حضورشان در کشور می‌گذرد.

اما چرا داستان لهستانی‌ها دوباره داغ شده؟ ‌زیرا زبیگنیو رائو وزیر امور خارجه لهستان که اتفاقا طی سال‌های گذشته از دولت‌هایی بوده که چندان رابطه حسنه‌ای با ایران نداشته‌،‌ برای یافتن مفری در بحران گاز حاصل از جنگ روسیه و اوکراین به تهران آمده و این سفر همزمان شد با مجموعه‌ای مراسم در بزرگداشت مهمان نوازی ایرانی‌ها در دوران جنگ دوم جهانی. او دیروز پس از مراسمی در تالار وحدت عازم اصفهان شد تا هم آوایی لهستان و اصفهان مارا ناگهان به دنیای رمان و فیلم گاوخونی ببرد.

کتابی که جعفر مدرس صادقی آن را نوشت و در فضایی بین خواب و بیداری‌، از عشق پدر راوی داستان‌،‌ به زنی لهستانی روایت کرد. روایتی سیال میان تهران و اصفهان. راوی داستان در طول همان خواب با پدرش به خیابان لاله‌زار می‌رود، به همان کافه قدیمی که پدر در آن عاشق زن لهستانی شده بود اما درِ کافه رو به رودخانه زاینده‌رود باز می‌شود.

اصفهان، در سال‌های ورود مهاجران لهستانی، لقب «شهر کودکان لهستانی» را گرفته بود چرا که بیش از دو هزار کودک به یتیم‌خانه‌های این شهر فرستاده شده بودند و البته یتیم‌خانه‌های مشهد هم دیگر میزبان این کودکان بودند. بعد از آن مدارس متعددی برای آموزش زبان لهستانی، ریاضیات، علوم و دیگر درس‌های استاندارد، به این کودکان تاسیس شد و در برخی از مدارس، زبان فارسی، تاریخ ایران و جغرافی نیز در کنار زبان لهستانی تدریس می‌شد.

از تصاویر مشخص است که جناب وزیر از زیبایی‌ها و جاذبه‌های اصفهان سرگیجه گرفته است‌. این را هم بگوییم که ماجرای حضور لهستانی‌ها در فیلم‌ها و سریال‌هایی چون «مدار صفر درجه» هم مورد توجه قرار گرفته اما خسرو سینایی از جمله نخستین افرادی بود که درباره آنها مستند ساخت.

او که در سال ۱۳۴۹، برای شرکت در مراسم خاکسپاری دوستی به گورستان مسیحیان دولاب رفته بود با تعداد زیادی سنگ قبرهای مشابه با نام‌ آدم‌هایی سالخورده و کودک مواجه شد. کنجکاوی درباره‌ رخدادی که کمتر حرفی از آن زده می‌شد، او را به تحقیق درباره‌ پناهجوهای لهستانی در ایران کشاند. او حدود ۱۴ سال تحقیق کرد و سرانجام، فیلم «مرثیه‌ گم‌شده» را ساخت. سینایی سال‌ها بعد درباره این مستند گفت:

«فیلم پس از سال‌ها ممنوعیت، برای اولین‌بار در کلیسای ایتالیا‌یی‌ها در خیابان نوفل ‌لوشاتوی تهران نمایش داده شد. تماشاگران فیلم بسیار متفاوت بودند، به‌جز خود لهستانی‌هایی که در تهران مانده بودند، چند نفری اهل سینما و چند نفر از استادان تاریخ. فیلم مدت‌ها پس از آن در آرشیو تلویزیون گم شد و فقط چند سال بعد (۱۹۸۶) در فستیوال فیلم‌های مربوط به مهاجران در سوئد به نمایش درآمد و دوباره برای خاک‌خوردن به آرشیو برگشت.»‌می‌بینید یک رشته ارتباط بزرگ تاریخی بین ایران و لهستان وجود دارد‌. چیزی فراتر از کری خوانی‌های سعید معروف و کوبیاک در والیبال.

کدخبر: ۴۵۵۳۴۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر